راهنمای مطالعه کتاب مقدس - سه ماهه اول 2018 - «مباشرت» -2
خدا خزانه ای برای باد (ارمیا باب ۱۰ آیه ۱۳)، آب (مزامیر باب ۳۳ آیه ۷) و برف و تگرگ (ایوب باب ۳۸ آیه ۲۲) دارد که بر همه آنها کنترل کامل دارد. اما با ارزش ترین خزانه خدا مربوط به (ده-یک) می شود. «ده درصد هر چیزی را که قوم اسرائیل به من تقدیم می کنند، به طایفه لاوی بجای خدمتشان، در خیمه عبادت، بخشیده ام» (اعداد باب ۱۸ آیه ۲۱). این آیه نخستین اشاره به جایی که (ده-یک) در آن نگه داشته می شود، می باشد و امروزه به عنوان «خزانه اصول» شناخته می شود. خدا به بنی اسرائیل سپس دستور داد که (ده-یک) را به محل انتخابی وی بیاورند (تثنیه باب ۱۲ آیات ۵ و ۶). در زمان سلیمان، (ده-یک) به معبد اورشلیم بازگردانده می شد. بنی اسرائیل به آسانی درک نمودند که «خزانه» کجا و چه بود، هنگامی که ملاکی نبی به آنها گفت: «(ده-یک) ها را بطور کامل به خانه من بیاورید» (ملاکی باب ۳ آیه ۱۰). خزانه نشان دهنده مکانی بود که خدمات مذهبی در آن صورت می پذیرفت و لاویان در آن مورد حمایت قرار می گرفتند.
در کتاب مقدس چه اسامی دیگری برای شناسایی خزانه بکار برده شده است؟ اول تواریخ باب ۲۶ آیه ۲۰، دوم تواریخ باب ۳۱ آیات ۱۱ تا ۱۳، نحمیا باب ۱۰ آیه ۳۸.
آوردن (ده-یک) مقدس به خزانه، تنها روش ارائه شده در کتاب مقدس می باشد. در هر توزیعی، خدا یک خزانه مرکزی داشته است که (ده-یک) را مدیریت می کرد. ادونتیست های روز هفتم یک مذهب/ کلیسای جهانی تشکیل می دهند که در آن خزانه اصول پذیرفته و اعمال می شود. اعضا تشویق می شوند که (ده-یک) خود را از طریق کلیسای محلی که در آن عضویت دارند، به مجمع اصلی بازگردانند. حسابداری آن مجمع جایی است که شبان ها حقوق خود را از آن دریافت می کنند.
«همانطور که کار خدا گسترش می یابد، درخواست های کمک بیشتر خواهند شد. به منظور اینکه این درخواست ها پاسخ داده شوند، مسیحیان باید به این فرمان توجه کنند، (ده-یک) ها را بطور کامل به خانه من بیاورید تا خوراک کافی موجود باشد. ملاکی باب ۳ آیه ۱۰. اگر مسیحیان با ایمان، صادقانه (ده-یک) و هدایای خود را نزد خدا بیاورند، خزانه خدا پر خواهد شد. در این صورت دیگر نیازی به مناسبت هایی برای برگزاری نمایشگاه ها، قرعه کشی ها یا مهمانی های خوش گذرانی برای تامین بودجه حمایت از انجیل نخواهد بود.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, The Acts of the Apostles, p. 338
به این فکر کنید که اگر قرار بود مردم (ده-یک) خود را به هر کجا که مایلند بفرستند، چه اتفاقی می افتاد؟ اگر همه آن کار را انجام می دادند، چه اتفاقی برای کار خدا می افتاد؟ از این رو، چرا مهم است که ما (ده-یک) خود را بجایی که تعلق دارد، ارسال نماییم؟
(ده-یک) و نجات از طریق ایمان
رومیان باب ۳ آیات ۱۹ تا ۲۴ را بخوانید. چه حقیقت مهمی مربوط به ایمان ما در اینجا تعلیم داده شده است؟ چرا ما باید همیشه این آموزه را اساس باورهای خود نگه داریم؟
جان کلام این پیام کتاب مقدس این است که هیچ کدام از ما استحقاق نجات را نداریم (رومیان باب ۳ آیه ۲۳). اگر ما سزاوار آن باشیم، با شایستگی یا اَعمال خواهد بود، و این اندیشه مخالف با کتاب مقدس می باشد.
رومیان باب ۴ آیات ۱ تا ۵ را بخوانید. این آیات چه چیزی درباره فیض در برابر شایستگی تعلیم می دهند؟
بنابراین، نجات یک موهبت است (افسسیان باب ۲ آیات ۸ و ۹) که به نالایقان داده می شود. نجات بدلیل شایستگی های قربانی شدن مسیح به جای ما نوشته شده است که، به ما تعلق می گیرد. در مورد (ده-یک)، با بازگرداندن آن، هیچ اعتباری از جانب خدا بدست نمی آید. گذشته از هر چیز، اگر (ده-یک) به خدا تعلق دارد، چه شایستگی در بازگرداندن آن می تواند وجود داشت باشد؟
(ده-یک) عملی نیست که ما را نجات می دهد، درست مانند سایر اعمال خوب که ما مسیحیان باید انجام بدهیم. «زیرا ما مصنوع دست او هستیم و خدا ما را در مسیح عیسی از نو آفریده است تا آن کارهای نیکویی را که قبلاً برای ما مقدر فرمود که انجام دهیم، بجا آوریم» (افسسیان باب ۲ آیه ۱۰).
با این وجود، بازگرداندن (ده-یک)، هویدا کننده رفتار و منشی است که، یا فروتنانه و مطیعانه است و یا خودسرانه و از روی بی اعتنایی نسبت به خواسته خداست. اگر ما خدا را دوست داشته باشیم، از او اطاعت خواهیم کرد. (ده-یک)، عملی ظاهری از درک ما نسبت به این موضوع است که ما در واقع در اینجا مباشر هستیم و همه چیز را به خدا مدیونیم. درست همانطور که روز سبت یک یادآوری هفتگی از خدا به عنوان خالق و نجات دهنده می باشد، بازگرداندن (ده-یک) نیز می تواند به همین شکل عمل کند: به ما یادآوری می کند که به خود تعلق نداریم و اینکه زندگی و نجات ما هدایایی از جانب خدا هستند. در نتیجه، می توانیم این واقعیت را تشخیص دهیم و زندگی بر پایه ایمان داشته باشیم و بپذیریم که باز گرداندن (ده-یک)، یک ابراز ایمان ملموس می باشد.
لوقا باب ۲۱ آیات ۱ تا ۴ چه چیزی درباره معنای زندگی با ایمان به ما می گویند؟
تفکری فراتر: بسیار آسان است که فراموش کنیم هر تنفس، هر ضربان قلب، هر لحظه وجود ما تنها از جانب خداوند حاصل می شود. پولس در باب ۱۷ اعمال رسولان با اهالی آتن درباره خدای حقیقی که نه تنها خالق («آن خدایی که دنیا و آنچه در آن است آفرید» [اعمال رسولان باب ۱۷ آیه۲۴]) بلکه همچنین نگهدارنده («زیرا در او زندگی می کنیم و در او حرکت و هستی داریم» [اعمال رسولان باب ۱۷ آیه ۲۸]) نیز می باشد، سخن می گوید. اهالی آتن در مورد خدای حقیقی چیزی نمی دانستند. ما مسیحیان می دانیم و این درک باید در کانون شیوه زندگی ما باشد. خدا مطالبات بسیاری از ما دارد و در نتیجه باید مطابق با آن مطالبات زندگی کنیم:
«پس بر آورده ساختن مطالبات خداوند بعهده ماست. او خزانه خود را در دستان بشر قرار می دهد اما لازم است که یک دهم آن صادقانه برای کارش کنار گذاشته شود. او ملزم می دارد که این مقدار در خزانه او قرار بگیرد. این مقدار باید به عنوان آنچه که به او تعلق دارد، به او ارائه شود؛ مقدس است و باید برای اهداف مقدس استفاده شود، برای حمایت از کسانی که پیام نجات را به سرتاسر جهان می رسانند. او این مقدار را محفوظ می دارد، به این معنی که وارد خزانه او شود و نور حقیقت به کسانی که نزدیک هستند و کسانی که دور هستند، رسانده شود. ما از طریق صادقانه اطاعت کردن از این شرط، تایید می کنیم که همه چیز به خدا تعلق دارد.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, Testimonies for the Church, vol. 6, p. 386
سوالاتی برای بحث
۱. «زمان به سرعت در حال گذشت به سوی ابدیت می باشد. بیایید آنچه به خدا تعلق دارد را برای خود نگه نداریم. بیایید او را انکار نکنیم که اگر چه نمی تواند بدون شایستگی داده شود، بدون ویرانی تکذیب شود. او تمام قلب را می طلبد؛ آن را به او بدهیم. قلبمان هم بواسطه خلقت و هم بواسطه نجات به او تعلق دارد. او خرد شما را می طلبد؛ آن را به او بدهید؛ زیرا به او تعلق دارد. پول شما را مطالبه می کند؛ آن را به او بدهید؛ زیرا به وی تعلق دارد.» — الن جی. وایت، The Acts of the Apostles, p. 566. منظور الن جی. وایت با گفتن، «بیایید آنچه به خدا تعلق دارد را برای خود نگه نداریم... اگر چه نمی تواند بدون شایستگی داده شود، بدون ویرانی تکذیب شود»، چیست؟ هنگامی که ما (ده-یک) پرداخت نمی کنیم، چه چیزی را از خود به غارت می بریم؟
۲. بیشتر در مورد این ایده که تمام اعضای کلیسا آنچه که مایلند با (ده-یک) انجام دهند، بیاندیشید؛ یعنی فرستادن آن برای هر انگیزه ای که خود لایق می دانند بجای اینکه آن را به «انبار» خدا بفرستند. چرا این ایده بسیار بدی می باشد؟ چه اتفاقی برای کلیسای ما خواهد افتاد؟ چرا چنین اقداماتی به ارمغان آوردن گسیختگی های وحشتناک کمک می کند؟
۳. عیسی در باب ۲۱ لوقا، به بیوه زن فرمان داد که پول خود را با وجود تمامی فسادی که می دانست در معبد وجود دارد، به آنجا بدهد. این باید به کسانی که احساس می کنند می توانند به دلیل اینکه نحوه استفاده شدن از (ده-یک) خود تردید دارند، آن را در مورد دیگری خرج نمایند، چه چیزی باید بگوید؟
داستانهای ایمانداران
۲۴ فوریه
چرا من برای پناهندگان زندگی می کنم
توسط تری سائلی
چندین دانشآموز در پایان سومین سال تدریس انگلیسی من در کمپ ۵۰۰۰۰ نفری پناهندگان در تایلند آماده برای تعمید گرفتن شدند.
اما شبان ادونتیست روز هفتم به من گفت که دانشآموزان مردد بودند. آنها میترسیدند که مسیحی شوند و مبلغان پیش از اینکه آنها مسیحیت را به اندازه کافی برای داشتن زندگی مسیحی واقعی درک کنند، آنجا را ترک کنند.
زمانی که شبان این موضوع را با من درمیان گذاشت، نمیدانستم چه کاری انجام بدهم. من تصمیم داشتم پس از اتمام سه سال خدمت به عنوان دانشآموز مبلغ به خانه در ایالت نبراسکا آمریکا برگردم. مادرم منتظر بود مرا ببیند. اما هدف اصلی من نجات انسانها بود. پس شروع به دعا کردن نمودم، «خداوندا من باید چکار کنم؟»
سپس در حین دعای صبحگاهی، چنین چیزی را خواندم: «هدف خدا در اولویت قرار داشتن در برنامهها و عواطف ما میباشد»
(Counsels on Stewardship, p. 220)
من فکر کردم، «این متن درست اشاره به من دارد.» من میخواستم کالج را به پایان برسانم، حرفهای داشته باشم و تشکیل خانواده بدهم. اما مانند این بود که خدا می گفت، «تری، این راهنمایی است که منتظرش بودی. خدا باید در برنامهها و عواطفت در اولویت باشد.»
من تصمیم گرفتم که اولین مسئولیتم در قبال خانوادهام است. اما خانواده من خدا را میشناختند. بنابراین، تصمیم گرفتم با مادرم تماس بگیرم و از او مشورت بخواهم.
۳۵ کیلومتر برای یافتن نزدیکترین اداره پست دارای تلفن عمومی رفتم. تماس را به گونهای گرفتم که مادرم هزینهاش را پرداخت کند، زیرا هیچ پولی نداشتم. میدانستم گران بود.
از مادرم پرسیدم، «درباره اینکه یک سال بیشتر یا برای همیشه اینجا بمانم چه نظری داری؟»
پاسخش سریع بود. او گفت، «تری، من هرگز به تو نخواهم گفت به خانه برگرد. اگر به تو بگویم برگردی و حتی یک نفر شانس شنیدن انجیل را از دست بدهد، تا ابدیت پشیمان خواهم بود. اما اگر میگویی که میتوانی حتی به یک نفر کمک کنی که خدا را بشناسد و در ملکوت باشد، ارزشش را خواهد داشت حتی اگر من هرگز نتوانم دیگر تو را ببینم.»
همانطور که در اداره پست نشسته بودم، اشک از چشمانم جاری شد. خدا را برای داشتن مادری که پر از محبت بود، شکر کردم. مادرم میخواست مرا ببیند، اما پیش از آن در قلبش فداکاری کرده بود. نجات انسانها چنان برایش مهم بود که حاضر بود پسرش را هرگز دیگر نبیند.
تری سیلی مدیر خدمات ادونتیست پناهندگان و مهاجرین بخش آمریکای شمالی است که با هدایای سبت سیزدهم سال ۲۰۱۱ایجاد شد. تحت رهبری او، بیش از ۱۴۰ کلیسای جدید متشکل از پناهندگان در سرتاسر آمریکای شمالی تأسیس شده است.
درس نهم
۲۴ فوریه تا ۲ مارس
عوض شُکرانه
بعد از ظهر روز سبت
مطالعه این هفته: متی باب ۶ آیات ۱۹ تا ۲۱؛ افسسیان باب ۲ آیه ۸؛ اول پطرس باب ۴ آیه ۱۰؛ لوقا باب ۷ آیات ۳۷ تا ۴۷؛ دوم قرنتیان دوم ۸ آیات ۸ تا ۱۵، باب ۹ آیات ۶ و ۷.
آیه حفظی: «زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد» (یوحنا باب ۳ آیه ۱۶).
خدای ما یک خدای بخشنده است؛ این حقیقت بزرگ در فداکاری عیسی قدرتمندانه دیده شده است.«زیرا خدا جهانیان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که به او ایمان بیاورد هلاک نگردد بلکه صاحب حیات جاودان شود» (یوحنا باب ۳ آیه ۱۶). یا در این آیه: «پس اگر شما با اینکه گناهکار هستید، می دانید چگونه چیزهای خوب را به فرزندانتان بدهید، چقدر بیشتر پدر آسمانی، روح القدس را به آنانی که از او تقاضا می کنند، عطا خواهد فرمود!» (لوقا باب ۱۱ آیه ۱۳).
خدا می بخشد و می بخشد؛ این شخصیت اوست. بنابراین، ما که بدنبال بازتاب آن شخصیت هستیم نیز باید ببخشیم. نقطه مقابل با آنگونه سخاوتمندی که تصور آن ناخوشایند می باشد، «یک مسیحی خودخواه» است.
دادن هدایا یک روش برای بازگرداندن قطره ای از دریاست که بما عطا گردیده است. هدایای ما، فرصتی برای ابراز قدردانی و محبت می باشد. در روزی که عیسی از نجات یافتگان در آسمان استقبال می کند، کسانی را خواهیم دید که فیض او را پذیرفتند و متوجه خواهیم شد که آن پذیرفته شدن ها از طریق هدایای فداکارانه ما میسر شدند.
این هفته به جنبه های مهم هدیه دادن خواهیم پرداخت. سخاوتمندانه بخشیدن، با عمل، زمان یا استعداد راهی قدرتمند برای زندگی در ایمان و آشکار نمودن شخصیت خدایی است که به او خدمت می کنیم.
* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۳ مارس آماده شوید.
«هر کجا گنج تو است»
متی باب ۶ آیات ۱۹ تا ۲۱ را بخوانید. اگر چه ما با این آیات بسیار آشنا هستیم، با این حال چگونه می توانیم از تاثیر قدرتمندی که ثروت های زمینی می توانند بر ما داشته باشند، رهایی یابیم؟ کولسیان باب ۳ آیات ۱ و۲ را ببینید.
«زیرا هر جا گنج تو است، دل تو نیز در آنجا خواهد بود» (متی باب ۶ آیه ۲۱) بیانی از جانب عیسی است. قدرت کامل این بیانیه را می توان از دعای قبل مشاهده نمود که ذخیره کردن ثروت هایمان در زمین را با آسمان مقایسه می کنند. سه واژه توصیف کننده زمین هستند: بید ها، زنگار و دزدان (متی باب ۶ آیه ۱۹ را ببینید)، حاکی از این که ثروت های زمینی ما بسیار موقتی و فانی می باشند. چه کسی درک نکرده است که چیزهای دنیوی می توانند به سرعت ناپدید شوند؟ «همه چیز بر روی زمین ناپایدار، متغیر و نا امن می باشد؛ زمین در معرض تباهی، نابودی، دزدی و از دست رفتن قرار دارد. آسمان متضاد با این است: همه چیز ابدی، بادوام، ایمن و فناناپذیر می باشند. در آسمان زیانی وجود ندارد.» — سی. آدلینا الکس،
C. Adelina Alexe, "Where Your Heart Belongs", in Beyond Blessings, edited by Nikolaus Satelmajer, (Nampa, Idaho: Pacific Press Publishing Association, 2013), p. 22
به دارایی های خود توجه کنید. حتی اگر شما اموال بسیار کمی دارید، دیر یا زود اکثر آنها از بین خواهند رفت. یک استثنا ممکن است ارث باشد. اما یک مباشر خردمند باید نگران قرار دادن ثروت ها در آسمان برای حفاظت باشد. در آنجا بر خلاف اینجا، شما نیاز نیست نگران بحران اقتصادی، دزدها و یا حتی غارتگران باشید.
متی باب ۶ آیات ۱۹ تا ۲۱ شامل یکی از مهم ترین مفاهیم مربوط به مباشرت می باشد. ثروت شما جذاب، کشسان ، جابر ، طلبکار ، تطمیع گر و شوق به چیرگی بر قلب شما را دارد. قلب شما در جهان مادی، دلتان از ثروتی که دارید پیروی می کند، بنابراین جایی که در آنجا ثروت اندوخته اید نقش مهمی برایتان ایفا می نماید. ما هر چه بیشتر بر روی نیازها و منافع دنیوی تمرکز کنیم، اندیشیدن به امور ملکوتی دشوارتر می شود.
اعتراف به باور داشتن خدا و نگه داشتن ثروتمان در اینجا بر روی زمین، ریاکارانه می باشد. اعمال ما باید با سخنان ما تطابق داشته باشند. به عبارت دیگر، ما ثروت های خود بر روی زمین را با چشم می بینیم اما باید هدایای خود را به عنوان ثروت های ملکوتی، با ایمان ببینیم (دوم قرنتیان باب ۵ آیه ۷). البته اگر چه ما باید کار کنیم و نیازهایمان را برطرف کنیم (حتی برای بازنشستگی)، نگه داشتن تصویر بزرگ، ابدیت در ذهن، همیشه بسیار مهم می باشد.
عبرانیان باب ۱۰ آیه ۳۴ را بخوانید. پولس در اینجا درباره تفاوت میان ثروت زمینی و آسمانی، چه نکته مهمی بیان می کند؟
مباشرین فیض خدا
بر طبق افسسیان باب ۲ آیه ۸ ، چه چیزی دیگری از جانب خدا به ما داده شده است؟
فیض«لطف بدون شایستگی» است. هدیه ای است که سزاوار آن نیستید. خدا فیض خود را بر این زمین گسترده است و اگر ما آن را انکار نکنیم، فیض او پایین خواهد آمد و زندگی ما را اکنون و برای ابدیت تغییر خواهد داد. تمام ثروت و قدرت آسمان در عطیه فیض مجسم شده است (دوم قرنتیان باب ۸ آیه ۹). حتی فرشتگان از این عطیه آخرین شگفت زده اند (اول پطرس باب ۱ آیه ۱۲).
بدون هیچ تردید: از تمام چیزهایی که خدا به ما می دهد، فیضی که در عیسی مسیح به ما داده می شود، با ارزش ترین موهبت ها می باشد. بدون فیض، ما امیدی نخواهیم داشت. تاثیر مغموم گناه بر بشریت بسیار بزرگ است که انسان ها هرگز نمی توانند خود را از آن رهایی دهند. حتی اطاعت از احکام خدا نمی تواند برای ما زندگی به ارمغان آورد. «بنابراین آیا شریعت با وعده های خدا تناقض دارد؟ ابداً ! زیرا اگر شریعتی داده شده بود که قادر به بخشیدن حیات بود البته نیکی مطلق نیز به وسیله شریعت میسر می شد» (غلاطیان باب ۳ آیه ۲۱). گذشته از هر چیز، اگر شریعتی می توانست ما را نجات دهد، آن شریعت خدا می بود. اما پولس می گوید که حتی آن نیز نمی تواند اینکار را انجام دهد. اگر قرار باشد ما نجات یابیم، باید بواسطه فیض باشد.
اول پطرس باب ۴ آیه ۱۰ را بخوانید. مباشرت چگونه به فیض مربوط می شود؟ توضیح دهید که چگونه پیشکش نمودن به خدا و دیگران نشان دهنده فیض می باشد.
پطرس گفت که از آنجایی که ما موهبت فیض خدا را دریافت کرده ایم، باید «در عوض وکلای امین فیض گوناگون خدا» (پطرس اول باب ۴ آیه ۱۰) باشیم. یعنی، خدا به ما موهبت هایی داده است؛ بنابراین، ما باید از آنچه به ما داده شده است، به او بازگردانیم. آنچه ما بواسطه فیض دریافت کرده ایم، تنها برای مسرت و منفعت خودمان نمی باشد بلکه برای پیشبرد انجیل است. به ما رایگان داده شد (که فیض کلاً در این مورد است)؛ پس ما نیز باید به هر روشی که می توانیم رایگان ببخشیم.
درباره همه چیزهایی که توسط خدا به شما داده شده است، بیاندیشید. به چه روش هایی می توانید مباشر فیضی که به صورت رایگان به شما داده شده است، باشید؟
بهترین پیشکش ما
لوقا باب ۷ آیات ۳۷ تا ۴۷ را بخوانید. این روایت چه چیزی درباره انگیزه مناسب برای پیشکش ها به خدا را تعلیم می دهد؟
مریم وارد اتاق شد و دید که عیسی بر میز تکیه داده است. او جعبه مرمر سفید روغن سنبل گران قیمت را شکست و آن را بر روی او افشاند. برخی فکر کردند عمل او نادرست بود به این جهت که زندگی وی نامشروع بود.
اما مریم از دیو ها رهایی یافته بود (لوقا باب ۸ آیه ۲). سپس، پس از مشاهده زنده شدن ایلعازر، او غرق در شکرگزاری شد. عطرش، با ارزش ترین دارایی او بود و این روش وی برای نشان دادن قدردانی از عیسی بود.
این روایت، آنچه که باید واقعا انگیزه ما در دادن پیشکشی ها باشد را ارائه می دهد: قدردانی. گذشته از هر چیز، ما چه پاسخ دیگری باید در برابر موهبت گرانبهای فیض خدا داشته باشیم؟ سخاوت او همچنین ما را برمی انگیزد که ببخشیم و هنگامی که با قدردانی ما همراه شود، هر دو اجزای پیشکشی معنادار شامل، استعدادها، ثروت ها و بدن های ما را تشکیل می دهند.
خروج باب ۳۴ آیه ۲۶، لاویان باب ۲۲ آیات ۱۹ تا ۲۴ و اعداد باب ۱۸ آیه ۲۹ را بخوانید. در حالی که زمینه کاملاً متفاوت از امروز می باشد، چه اصولی درباره پیشکشی هایمان می توانیم از این آیات بدست آوریم؟
بهترین پیشکش ما ممکن است از نظر خودمان ناکافی باشد اما در نظر خدا کافی هستند. دادن بهترین ها به خدا نشان می دهد که ما او را در اولویت زندگیمان قرار می دهیم. ما به منظور دریافت التفات، پیشکش نمی دهیم؛ در عوض، ما آنچه را که داریم از روی قدردانی از آنچه در عیسی مسیح به ما داده شده است، ارزانی می داریم.
« از خود گذشتگی و خیرخواهیِ تمام و کمال که از سر شکرگزاری قلبی سرچشمه گرفته باشد، به کوچکترین پیشکش ها که از روی فداکاری رضامندانه باشد عطر و بوی الهی خواهد بخشید، و هدیه ای گرانبها خواهد بود. اما، بعد از اینکه با میل و رغبت تسلیم نجات دهنده خود شدیم، همه آنچه که می توانیم ببخشیم، حتی اگر برای ما بسیار ارزشمند باشد، اگر ما بدهی قدرشناسی خود به خدا را چنان که واقعاً هست ببینیم، تمام آنچه که ممکن است ارائه داده باشیم، برای ما بسیار ناکافی و ناچیز به نظر خواهد رسید. اما فرشتگان این پیشکشیها را که در نظر ما کم هستند برداشته و آنها را به عنوان یک پیشکش معطر در برابر سریر خدا ارائه می دهند و آنها پذیرفته می شوند.» —
الن جی. وایت، Ellen G. White, Testimonies for the Church, vol. 3, p. 397
انگیزههای قلب
در درس های قبل، به روایت پیشکش سخاوتمندانه بیوه زن اشاره کردیم. اگر چه در مقایسه با سایر پیشکش ها کوچک بود ولی سخاوتمندانه بود زیرا ماهیت واقعی شخصیت و قلب او را نشان داد که باعث شد عیسی بگوید «این بیوه فقیر بیش از همه پول داده است» (لوقا باب ۲۱ آیه۳).
تنها خدا (یعقوب باب ۴ آیه ۱۲) انگیزه های حقیقی را می داند (امثال سلیمان باب ۱۶ آیه ۲؛ اول قرنتیان باب ۴ آیه ۵ را نیز ببینید). این ممکن است که اقدامات مناسب با انگیزه های نادرست وجود داشته باشد. بخشیدن در صورت داشتن نعمات زیاد، ایمان زیادی نیاز ندارد، اما فداکارانه برای خوبی دیگران بخشیدن، می تواند درواقع چیزی بسیار قدرتمند درباره قلب های ما بازگو کند.
دوم قرنتیان باب ۸ آیات ۸ تا ۱۵ را بخوانید. پولس در اینجا در مورد بخشیدن و انگیزه های آن چه چیزی می گوید؟ ما از این آیات در مورد مباشرت، چه اصولی می توانیم بدست آوریم؟
انگیزه شما برای بخشیدن هر چه که باشد، در زنجیره ای است که از خودپرستی تا بشر دوستی می تواند باشد. مبارزه در این زنجیره میان خودخواهی و بخشیدن، بیش از هر مبارزه روحانی دیگری اتفاق می افتد. خودخواهی، قلب را که زمانی برای خدا پر حرارت بود، سرد می کند. مشکل زمانی آغاز می شود که اجازه می دهیم خودخواهی وارد تجربه مسیحی ما بشود. یعنی، راه هایی پیدا می کنیم که خودخواهی خود را توجیه کنیم و آن را در نام مسیح انجام می دهیم.
ختم کلام به یک واژه می رسد: محبت. و محبت نمی تواند بدون انکار نفس، تمایل به بخشیدن حتی فداکارانه برای خوبی دیگران، نشان داده شود.
اگر محبت خدا در زندگی ما بازتاب نداشته باشد، بخشیدن ما محبت خدا را منعکس نخواهد کرد. یک قلب خودخواه تمایل دارد که تنها خود را دوست داشته باشد. ما باید از خداوند بخواهیم که «قلب های ما را مطیع خود سازد» (تثنیه باب ۱۰ آیه ۱۶) تا بتوانیم بیاموزیم آنگونه که مورد محبت قرار گرفته ایم، محبت کنیم.
محبت، اساس همه احسان و بخشش های حقیقی، مجموع خیرخواهی های همه مسیحیان را تشکیل می دهد. محبت خدا که به سوی ما هدایت شده است، ما را برمی انگیزد که در عوض، محبت کنیم و این واقعاً انگیزه عالی برای بخشیدن می باشد.
در صورتی که پیشکش با اراده آزاد بر پایه اجبار باشد تا محبت، چه مشکلی وجود دارد؟
تجربه بخشیدن
اگر مسیح آمد تا شخصیت خدا را برای ما نمایان سازد، یک چیز باید تاکنون روشن شده باشد: خدا ما را دوست دارد و تنها بهترین ها را برای ما می خواهد. او از ما می خواهد تنها کاری را انجام بدهیم که به نفعمان و نه به ضررمان می باشد. این مطلب در برگیرنده دعوت او از ما به عنوان بخشندگانی سخاوتمند و مسرور بودن از آنچه به ما داده شده است، می شود. گشاده دستی از روی اختیار و پیشکش سخاوتمندانه که می بخشیم به همان اندازه که می توانند برای افرادی که آنها را دریافت می کنند منفعت داشته باشند، برای ما به عنوان ارزانی کننده نیز مفید می باشند. تنها کسانی که به این صورت می بخشند، می توانند درک کنند که بخشیدن چقدر پربرکت تر از دریافت کردن می باشد.
دوم قرنتیان باب ۹ آیات ۶ و ۷ را بخوانید. این آیات چگونه بطور خلاصه مفهوم بخشیدن را توضیح می دهند؟
ارزانی داشتن هدیه سخاوتمندانه می تواند و باید عملی بسیار شخصی و روحانی باشد. عملی از روی ایمان و ابراز قدردانی برای آنچه در مسیح به ما داده شده است.
و مانند هر عمل از روی ایمان، بخشیدن نیز ایمان را افزایش می دهد زیرا «ایمان بدون عمل باطل است» (یعقوب باب ۲ آیه ۲۰). و راهی بهتر از بکار بردن ایمان در زندگی برای افزایش ایمان وجود ندارد، که به معنی انجام کارهایی است که ایمان و هر چه از آن سرچشمه میگیرد را پرورش می دهد. همانطور که ما آزادانه و سخاوتمندانه می بخشیم، به نوعی شخصیت مسیح را منعکس می کنیم. ما با تجربه کردن خدا در اعمالمان، بیشتر درباره ماهیت خدا می آموزیم. از این رو تنها بخشیدن مانند این، اطمینان در خدا و فرصت را بوجود می آورد تا «امتحان کنید و ببینید که خداوند چقدر نیکوست. خوشابحال کسانی که به او پناه می آورند!» (مزامیر باب ۳۴ آیه ۸).
«دیده خواهد شد که درخشش جلال در چهره عیسی، اوج شکوه محبت فداکارانه است. در نور تابیده شده از جلجتا دیده خواهد شد که قانون محبت فداکارانه، قانون زندگی برای زمین و آسمان است؛ اینکه محبتی که بدنبال منفعت خود نیست، منبع آن در قلب خداست؛ و اینکه فرد حلیم و فروتن، شخصیت کسی را که در نوری ساکن است که هیچ انسانی نمی تواند نزدیک آن شود را آشکار می سازد.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, The Desire of Ages, p. 20
به چه روش هایی واقعیت رشد ایمان از طریق بخشیدن آزادانه و سخاوتمندانه آنچه که به شما داده شده است، تجربه کرده اید؟
تفکری فراتر: «روح بخشایندگی، روح ملکوت است. در عوض، روح خودخواهی، روح شیطان است. محبت فداکارانه مسیح بر روی صلیب نمایان شده است. او تمام چیزی را که داشت داد و سپس خود را فدا نمود تا بشر نجات یابد. صلیب مسیح، سخاوتمندی همه پیروان نجات دهنده مبارک را می طلبد. اصلی که در آنجا نشان داده شد بخشیدن می باشد. این اگر در خیرخواهی واقعی و کارهای خوب انجام شود، ثمره حقیقی زندگی مسیحی می باشد. اصل دنیا پرستی دریافت کردن است و از این رو آنها انتظار دارند که شادی را تامین کنند؛ اما اگر در تمام جهات انجام شود، ثمره آن بدبختی و مرگ است.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, in Advent Review and Sabbath Herald, Oct. 17, 1882
سوالاتی برای بحث
۱. چه چیزی در مورد خودخواهی وجود دارد که آن را بسیار در تضاد با روح مسیح قرار می دهد؟ ما چه کارهای آگاهانه ای برای کمک به محافظت از خود در برابر چنین نگرش طبیعی برای یک انسان سقوط کرده می توانیم انجام دهیم؟
۲. «پس هر کس باید مطابق آنچه در دل خود تصمیم گرفته است بدهد و نه از روی بی میلی و اجبار، زیرا خدا کسی را دوست دارد که با شادی می بخشد» (دوم قرنتیان باب ۹ آیه ۷). واژه یونانی ترجمه شده به صورت «شادی»، تنها یکبار در عهد جدید دیده می شود و واژه ای است که از آن واژه انگلیسی hilarious را می گیریم. این باید درباره نگرش ما نسبت به بخشیدن، چه چیزی به ما بگوید؟
۳. فهرستی از تمام چیزهایی که در مسیح به شما داده شده است، تهیه کنید. درباره آنچه که می نویسید دعا کنید. این فهرست باید چه چیزی درباره اینکه چرا شما باید در پاسخ به آنچه که به شما داده شده است، ببخشید، بیاموزد؟ در عین حال، فهرست شما چه چیزی درباره اینکه حتی بهترین موهبت های ما داده شده برای بهترین انگیزه ها، می توانند در برابر آنچه که دریافت کرده ایم، جزئی به نظر برسند، چه چیزی تعلیم می دهد؟
۴. چرا خودخواهی راه تضمین شده بدبختی تان می باشد؟
۵. به فردی در خانواده کلیسایی خود که اکنون به نوعی نیازمند است، بیاندیشید. شما حتی اکنون چه کاری می توانید انجام دهید که به این فرد یا افراد کمک کنید؟ چه کاری حتی در صورت نیاز به فداکاری دردناک از جانب خود می توانید انجام دهید؟
داستانهای ایمانداران
۳ مارس
تراژدی، کوکائین و عیسی
توسط اندرو مک چزنی، تبلیغ دینی ادونتیست
مروان جیکاران، یک متصدی ماشین آلات در یک کارخانه چوب در کشور کارائیب در ترینیداد و توباگو، پس از تصادف رانندگی شدید در سن ۷ سالگی به مدت چهار روز بیهوش و برای مدت سه ماه در بیمارستان بستری شد.
جیکاران در حال راه رفتن در کنار جاده بود که کامیونی به او اصابت کرده و او را حدود ۴۵ متر با خود بر روی زمین کشید، نصف صورتش از بین رفت و دچار جراحتهای شدید و عمیقی بر پشتش شد.
جیکاران که اکنون ۵۲ ساله و نیمی ار صورتش دارای اثر زخم بدی است، گفت، «مامان میگوید که من مرده بودم و به زندگی باز گردانده شدم.» من میگویم، «مامان من در گناه مرده بودم اما عیسی مرا به زندگی بازگرداند.»
جیکاران، یکی از نه فرزند خانواده، توسط مادر ادونتیست روز هفتمی تنها، پس از اینکه پدرشان خانواده را ترک کرد، بزرگ شد. او در سن ۱۱ سالگی بدلیل آسیب مغزی بوجود آمده در تصادف که او را ناتوان از یادگیری کرد، مدرسه را ترک نمود. او در سن ۱۴ سالگی شروع به سیگار کشیدن و نوشیدن مشروبات الکلی نمود و در نهایت به ماری جوانا و کوکائین روی آورد. او در سن ۲۸ سالگی ازدواج کرد و پدر چهار فرزند شد.
اما جیکاران به مصرف مواد ادامه داد و همسرش در نهایت با فرزندانش وی را ترک نمود.
جیکاران گفت که به شدت خواهان تغییر کردن بود. یک روز، او فریاد زد: «عیسی، من میخواهم تغییر کنم. اما کمک همسرم را نمیخواهم. کمک مامانم را نمیخواهم. کمک تو را میخواهم.»
ساعتها بعد، او تماسی از مدیر یک مرکز توانبخشی مواد مخدر تحت نظر کلیسای ادونتیست با نام مرکز محبت تا زمان آمادگی، دریافت نمود. او بعداً متوجه شد که خواهرش با یک شبان ادونتیست برای کمک تماس گرفته بود و آن شبان با مرکز توانبخشی تماس برقرار کرده بود.
جیکاران مشتاقانه در آنجا حضور یافت. او ۴۶ سال سن داشت.
پیشرفت آهسته بود، اما او روزانه وعدههای کتاب مقدّس را مطالبه میکرد. سه وعده مورد علاقهاش اینها بودند: «ای خداوند، صلح و آرامش کامل به آنهایی که در اندیشههای خود راسخاند و به تو توکّل دارند، عطا فرما» (اشعیا باب ۲۶ آیه ۳)؛ «همیشه همراه تو خواهم بود و هرگز تو را ترک نخواهم کرد» (یوشع باب ۱ آیه ۵)؛ «و شما قبل از هر چیز برای به دست آوردن پادشاهی خدا و انجام خواستههای او بکوشید، آن وقت همه این چیزها نیز به شما داده خواهد شد» (متی باب ۶ آیه ۳۳).
او همچنین نزد خداوند دعا کرد که خانوادهاش به هم بپیوندد و آنها را به خدا وند نزدیکتر کند.
در پایان برنامه توانبخشی، همسر دلسرد جیکاران آمد تا او را به خانه مادرش ببرد. اما وقتی همسرش دید که او مرد جدیدی شده است، به طور غیر منتظره ای او را به خانه برد. در نهایت هر دو تعمید گرفتند.
این روزها جیکاران به همه کسانی که میبیند، درباره علاقهای به عیسی میگوید. او روزانه دعا میکند، «خداوندا، اطلاعات بیشتری به من بده تا بتوانم درباره تو صحبت کنم.»
او گفت، «من باور دارم که خداوند مرا به این جهان آورده است تا بتوانم شاهدی برای او باشم. هیچ چیز مربوط به من نیست. همه چیز به خدا مربوط است.»
درس دهم
۳ تا ۹ مارس
نقش مباشرت
بعد از ظهر روز سبت
مطالعه این هفته: کولسیان باب ۱ آیات ۱۶ تا ۱۸؛ عبرانیان باب ۴ آیات ۱۴ تا ۱۶؛ سوم یوحنا آیه ۳؛ پیدایش باب ۶ آیات ۱۳ تا ۱۸؛ مکاشفه یوحنا باب ۱۴ آیات ۶ تا ۱۲؛ اول پطرس باب ۱ آیات ۱۵ و ۱۶.
آیه حفظی: «چنانکه سابقا نیز به شما گفته و حکم کردهایم، زیرا خدا ما را به ناپاکی نخوانده است، بلکه به قدوسیت» (اول تسالونیکیان باب ۴ آیه ۷).
مباشرت پهنه عریض و طویلی را تحت پوشش خود قرار می دهد و گرفتار شدن در گوشه ای از این سیطره عظیم و به تبع آن راه گم کردن سهل است. مباشرت با وجود اینکه آسان است ولی پیچیده نیز می باشد و در نتیجه می تواند به راحتی درک نشود. با این حال، نه فرد مسیحی و نه کلیسا می توانند بدون آن وجود داشته یا عمل کنند. مسیحی بودن به معنی یک مباشر خوب بودن نیز می باشد.
«این یک نظریه و یک فلسفه نمی باشد بلکه یک برنامه کاری است. این در حقیقت قانون زندگی مسیحی است.... برای درک کافی از زندگی لازم است و برای یک تجربه مذهبی درست و حیاتی ضروری می باشد. در واقع مسئله رضایت فکری و روحی نیست، بلکه عملی از روی اراده و عمل قطعی و مسلم است که به همه طیف های زندگی پیرامونی مربوط می شود.» — لروی ئی. فروم،
LeRoy E. Froom, Stewardship in Its Larger Aspects (Mountain View: Calif., Pacific Press Publishing Association, 1929), p. 5
برخی از ارکان اصلی که مفهوم مباشر مسیحی بودن را میرساند، کدامند؟ این هفته نگاهی بیشتر به نقش هایی که مباشرت در زندگی مسیحی ایفا می کند، خواهیم انداخت. اگر چه این کار را از طریق یک تشبیه جالب انجام خواهیم داد: یک چرخ ارابه.
* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۱۰ مارس آماده شوید.
مسیح به عنوان کانون همه چیز
عیسی در سرتاسر کتاب مقدس، نقش چهره اصلی را ایفا می نماید (یوحنا باب ۵ آیه ۳۹). و ما باید خود را در ارتباط با او ببینیم. او جریمه گناه را پرداخت کرد و «جان خود را در راه بسیاری فدا کرد» (مرقس باب ۱۰ آیه ۴۵). تمام قدرت های زمین و آسمان از آن عیسی می باشد(متی باب ۲۸ آیه ۱۸) و همه چیز ها در دستان او هستند (یوحنا باب ۱۳ آیه ۳). نام او بالاتر از همه نام ها قرار دارد و روزی همه در برابر او زانو خواهند زد (فیلیپیان باب ۲ آیات ۹ تا ۱۱).
«عیسی کانون حیاتی همه چیز است.» — الن جی. وایت، Ellen G. White, Evangelism, p. 186
مسیح قلب مباشرت و منبع قدرت ما می باشد. به خاطر او، زندگی ما با ارزش است و به همه نشان می دهد که او کانون اصلی زندگی ما می باشد. پولس ممکن است سختی های بسیاری تجربه کرده باشد اما مهم نیست که کجا بود و یا چه اتفاقی برای وی افتاد، او یک اولویت در زندگی خود داشت: «مقصود من از زندگی مسیح است و مردن نیز به سود من تمام می شود» (فیلیپیان باب ۱ آیه ۲۱).
کولسیان باب ۱ آیات ۱۶ تا ۱۸، رومیان باب ۸ آیه ۲۱ و دوم قرنتیان باب ۵ آیه ۱۷ را بخوانید. این آیات درباره اینکه عیسی محور مرکزی همه چیز است چه به ما می گویند؟
اگر مسیح در هسته مرکزی نباشد، مباشرت اصیلی وجود خواهد داشت (غلاطیان باب ۲ آیه ۲۰). او کانون «آن امید متبارک» می باشد (تیطوس باب ۲ آیه ۱۳) و «او قبل از همه چیز وجود داشت و همه چیز به وسیله او به هم می پیوندد و مربوط می شود» (کولسیان باب ۱ آیه۱۷). درست همانطور که میله چرخ فرمان محور مرکز چرخ می باشد و در نتیجه وزن واگن را تحمل می کند، مسیح نیز مرکز زندگی مباشر می باشد. درست همانطور که محور محکم باعث پایداری میشود و به چرخ ها امکان چرخش می دهد، عیسی نیز مرکز وجود مسیحی ما را ثابت و پایدار می سازد (عبرانیان باب ۱۳ آیه ۸). تاثیر او باید در همه چیز که ما فکر می کنیم و انجام می دهیم، نفوذ کند. تمام جنبه های مباشرت در اطراف مسیح می چرخند و مرکزیت خود را در وی می یابند.
«چون شما نمی توانید جدا از من کاری انجام دهید» (یوحنا باب ۱۵ آیه ۵). مرکز مباشرت تو خالی و پوچ نمی باشد بلکه واقعیت مسیح زنده است که در ما کار می کند تا شخصیت ما را در حال حاضر و تا ابدیت شکل دهد.
گفتن اینکه عیسی هسته زندگی ماست، یک چیز است اما مانند او زندگی کردن چیز دیگریست. چگونه می توانید مطمئن باشید که عیسی درواقع آنگونه که وعده داده است، در زندگی شما وجود دارد؟
اصول تعالیم قُدس
کسی معمولا از قدس در محیط و محدوده مباشرت به تفکر نمی پردازد. با این حال، ارتباط وجود دارد زیرا قدس بسیار در نظام باوری ما حیاتی می باشد و مباشرت بخشی از این نظام است. «درک صحیح کهانت [مسیح] در قدس آسمانی، اساس ایمان ماست.» — الن جی. وایت، Ellen G. White, Evangelism, p. 221
ضروری است که ما نقش مباشرت را در پرتو این مفهوم کتاب مقدس درک کنیم.
اول پادشاهان باب ۷ آیه ۳۳، چرخ ارابه را توصیف می کند. ما اصول تعالیم قدس را به عنوان توپی چرخ نشان خواهیم داد. توپی چرخ به اکسل یا میله محورچرخ متصل می شود و ثبات بیشتری برای چرخ در هنگام چرخش فراهم می کند. مسیح که مرگ و رستاخیز پیروزمندانه را تجربه کرد (دوم تیموتائوس باب ۱ آیه ۱۰)، از طریق مرگ خویش، در کانون امور قدس قرار دارد (عبرانیان باب ۶ آیات ۱۹ و ۲۰) و برای زندگی ما ثبات به همراه دارد. و از معبد است که او در اینجا بر روی زمین از طرف ما شهادت می دهد (عبرانیان باب ۸ آیات ۱ و ۲ را ببینید).
«مکتب ادونتیستِ کتاب مقدسی که قائم به ذات اصول [کتاب مقدس بطور محض] می باشد سیستم اصول تعالیمی خود را بر پایه دیدگاه اصول تعالیم قدس بنا نموده است.» — فرناندو کاناله،
Fernando Canale, Secular Adventism? Exploring the Link Between Lifestyle and Salvation (Lima: Peru, Peruvian Union University, 2013), pp. 104, 105
آیات زیر چه چیزی درباره خدمت عیسی در معبد به ما می گویند؟ اول یوحنا باب ۲ آیه ۱، عبرانیان باب ۴ آیات ۱۴ تا ۱۶، مکاشفه یوحنا باب ۱۴ آیه ۷.
اصول تعالیمی قدس به آشکار شدن حقیقت بزرگ نجات و رستگاری کمک می کند که هسته کل الهیات مسیحی می باشد. ما در قدس نه تنها مرگ مسیح را در خودمان می بینیم، بلکه خدمت او در قدس آسمانی را نیز می بینیم. همچنین می توانیم در مقدس ترین مکان، اهمیت شریعت خدا و واقعیت داوری نهایی را ببینیم. در مرکزیت همه اینها، وعده نجات بواسطه خون ریخته شده عیسی، برای ما میسر شد.
نقش مباشرت منعکس کننده یک زندگی است که لنگر آن در حقیقت عظیم رستگاری محکم گردیده ،آنگونه که در اصول تعالیم قدس نمایان شده است. هر چه عمیق تر آنچه را که مسیح برای ما انجام داده است و هم اکنون برایمان انجام می دهد، درک کنیم، به مسیح، به کهانت او، ماموریت او، تعالیم او و قصد او برای کسانی که اصول مباشرت را در زندگی خویش بکار می برند، نزدیک تر می شویم.
عبرانیان باب ۴ آیات ۱۴ تا ۱۶ را بخوانید. در این آیات چه چیزی مربوط به مبارزه ما با گناه، نفس و خودخواهی وجود دارد؟ ما چگونه از آنچه در اینجا به ما وعده داده شده است، قدرت و امید می گیریم؟
اصول اعتقادی مسیح محور
قدس در کانون قرار دارد زیرا جایی است که حقیقت بزرگ نجات با قدرت زیاد بیان شده است و معنای صلیب آشکار شده است. و تمام اصول تعالیم ما به نحوی باید به وعده انجیل و نجات ارتباط داشته باشند. مانند پره های چرخ، آموزه های دیگر از طریق حقیقت بزرگ نجات با ایمان در عیسی بوجود می آیند.
«جانسپاری مسیح به عنوان کفاره گناه، حقیقت بزرگی است که حقایق دیگر به دور آن جمع شده اند .... کسانی که فداکاری شگفت انگیز نجات دهنده را مطالعه می کنند، در فیض و معرفت رشد می کنند.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White Comments, The SDA Bible Commentary, vol. 5, p. 1137
عیسی با اشاره به خود به عنوان «حقیقت» در یوحنا باب ۱۴ آیه ۶، چه منظوری داشت؟ این آیه را با یوحنا باب ۱۷ آیه ۱۷ مقایسه کنید. ما باید با حقیقت چه کار کنیم؟ سوم یوحنا آیه ۳.
اصول اعتقادی تعلیمی ما بر آنکه هستیم و مسیری که در آن قرار داریم، تاثیر می گذارند. اصول تعالیم تنها ایده های خلاصه شده الهیاتی نیستند؛ اصول تعلیمی درست به مسیح مستحکم گردیده است و باید به شیوه های مختلف، بر نحوه زندگی ما تاثیر بگذارد. درواقع، می توان به حق گفت که هویت ما به عنوان ادونتیست های روز هفتم، بیشتر از هر چیز دیگری در اصول اعتقادی ما ریشه دارد. پس اصول تعالیمی که ما از کتاب مقدس بدست می آوریم، چیزهایی هستند که ما را به ادونتیست های روز هفتم تبدیل می کنند.
نقش مباشرت این است که با حقیقت تعالیم همانگونه که در عیسی وجود دارد زندگی کنیم و به روشی که بر کیفیت نحوه زندگی ما تاثیر مثبت بگذارد. «البته اگر واقعاً از مسیح با خبر شده اید و در اتحاد با او حقیقت را آن چنانکه در عیسی یافت می شود آموخته اید، شما باید از آن زندگی که در گذشته داشتید، دست بکشید و آن آدمی که در پیش بودید را از خود دور سازید، زیرا او فریب شهوات خود را خورده و در راه هلاکت است. دل و ذهن شما باید کاملاً نو شود و شخصیت تازه ای را که در نیکی و پاکی حقیقی و به صورت خدا آفریده شده است به خود بپوشانید» (افسسیان باب ۴ آیات ۲۱ تا ۲۴).
ما در این آیات نه تنها مفهوم حقیقت بلکه نحوه زندگی کردن آن را نیز در می یابیم. مباشر بودن تنها اعتقاد به اصول تعالیم هر چند هم که حقیقی باشند، نمی شود؛ مباشر بودن یعنی زندگی کردن آن حقایق در تعامل ما با دیگران.
پیام سه فرشته
خدا تنها دوبار نسبت فرا رسیدن فاجعه جهانی هشدار داده بود: یکبار به نوح (پیدایش باب ۶ آیات ۱۳ تا ۱۸، متی باب ۲۴ آیه ۳۷) و بار دیگر از طریق پیام سه فرشته (مکاشفه یوحنا باب ۱۴ آیات ۶ تا ۱۲). این پیام ها پرده ای را به کنار می کشند تا دیدگاه منحصر به فرد وقایع آینده را نمایان سازند. درک ما از این پیام ها در طول زمان کامل شده است، اما پیام و ماموریت همچنان عادل شمرده شدن از طریق ایمان در مسیح، «در حقیقت پیام فرشته سوم می باشند.» — الن جی. وایت، Ellen G. White, Evangelism, p. 190.
به عبارت دیگر در حیطه پیام حقیقت کنونی ما، پیامی که ما فراخوانده شده ایم تا آن را به جهانیان اعلام داریم، عیسی و فداکاری بزرگش برای ما قرار دارند.
مکاشفه یوحنا باب ۱۴ آیات ۶ تا ۱۲ را بخوانید. عصاره این پیام ها چیست؟ آنها به جهان چه چیزی می گویند؟ در مورد این پیام ها و متناسب بودن مباشرت، ما چه مسئولیتی بر عهده داریم؟
به عنوان ادونتیست های روز هفتم، ماموریت ما این است که حقیقت پیام سه فرشته را در آمادگی برای آمدن دوباره مسیح ارائه دهیم. مردم باید قادر باشند که در مورد ابدیت تصمیم بگیرند. نقش مباشرت، مشارکت با خدا در ماموریت می باشد (دوم قرنتیان باب ۵ آیه ۲۰، باب ۶ آیه١-۴).
«ادونتیست های روز هفتم در مفهومی خاص به عنوان نگهبانان و حاملان نور در این جهان قرار دارند. آخرین هشدار جهان رو به نابودی به ایشان داده شده است. نور شگفت انگیز کلام خدا بر ایشان می تابد. به ایشان با اهمیت ترین کار داده شده است — اعلام پیام های سه فرشته. کار دیگری با چنین اهمیتی وجود ندارد. آنها نباید اجازه دهند چیز دیگری توجه ایشان را جلب کند.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, Testimonies for the Church, vol. 9, p. 19
غلتشگاه چرخ، تماس با زمین می باشد و نشان دهنده ماموریت پیام های سه فرشته است. ماموریت آنها محافظت در برابر انحراف دینی و شناسایی مسئولیت ما در وقایع پایانی جهان می باشد. ما باید مباشرین این پیام باشیم و آن را به جهانیان اعلام کنیم.
وقتی به وقایع آخرزمان فکر می کنیم، درگیر نمودار ها و تاریخ ها شدن بسیار آسان است. آنها نقش خود را دارند اما، ما همچنان که به دنبال موعظه این پیام به جهانیان هستیم، چگونه می توانیم اطمینان یابیم که عیسی و فداکاری او را در روبروی خود و در مرکزیت همه چیز قرار دهیم؟
مباشرت
مسیح می خواهد که ما زندگی مقدسی داشته باشیم. زندگی او «قدوسیت» و بهترین نوع مباشرت را به تصویر می کشد (عبرانیان باب ۹ آیه ۱۴). ما باید زندگی خود را به گونه ای اداره کنیم که خوشایند خدا باشد که این شامل نحوه مدیریت هر آنچه که به ما سپرده شده است، می باشد. مباشرت ابرازی از آن تقدس است.
اول پطرس باب ۱ آیات ۱۵ و ۱۶ را با عبرانیان باب ۱۲ آیه ۱۴ مقایسه کنید. «مقدس بودن» و «قدوسیت» به چه معنا هستند؟ این چگونه به مباشرت ما مربوط می شود؟
رومیان کشف نمودند که اگر یک نوار آهنی بر لبه چرخ قرار می دادند، چرخ ارابه مدت بیشتری کار می کرد. آهنگر فلز را حرارت می داد تا به اندازه کافی برای قرار گرفتن بر روی لبه چرخ جا بیفتد. آب سرد آن را برای محکم شدن منقبض می نمود. سپس نوار آهنی در حین چرخش چرخ با زمین تماس برقرار می کرد.
نوار آهنی بر روی حاشیه یا کاسه چرخ می تواند مفهوم مباشرت را نشان دهد. این لحظه ای از حقیقت است، جایی که زندگی روحانی ما با زندگی عملی ما اصطکاک پیدا می کنند. این جایی است که ایمان ما با فراز و نشیب های زندگی از طریق موفقیت و شکست روبرو می شود. این جایی است که باورهای ما در کشمکش بی نظم و ترتیب زندگی روزانه واقعی می شوند. مباشرت پوسته بیرونی هویت ماست و کاری که انجام می دهیم. شهادتی از رفتار و زندگی به خوبی مدیریت شده ما می باشد. کارهای روزانه ما که مسیح را نمایان می سازند، مانند آهن روی چرخ هستند که زمین را لمس می کند.
کارها قدرتمند هستند و باید از طریق تعهد ما به مسیح اداره شوند. ما باید با این اطمینان و وعده زندگی کنیم: «من به وسیله مسیح که مرا تقویت می کند، به انجام هر کاری قادر هستم» (فیلیپیان باب ۴ آیه ۱۳).
«تقدیس روح با کار روح القدس، قرار دادن طبیعت مسیح در بشر می باشد. دین مبتنی بر انجیل یعنی اینکه مسیح در زندگی ما وجود دارد – یک اصل زنده و فعال. این فیض مسیح است که در شخصیت نمایان شده است و در کارهای خوب تشکیل شده است. اصول انجیل نمی تواند از هیچ کدام از بخش های زندگی عملی جدا شوند. هر تجربه و کار مسیحی باید نشان دهنده زندگی مسیح باشد.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, Christ’s Object Lessons, p. 384
به زندگی روزانه خود و وجودتان بنگرید. چه چیزی از آن، واقعیت مسیح در شما، کاری که در شما انجام می دهد و شما را به یک موجود جدید تبدیل می کند، نمایان می سازد؟ شما باید برای دیدن قدوسیت او نمایان شده در شما، چه انتخاب های آگاهانه ای بکنید؟
تفکری فراتر: هر چند وقت یکبار، نوار آهنی چرخ ارابه باید عوض می شد، زیرا بدلیل اصطکاک نوار فلزی با جاده، گشاد می شد. این تعویض به ضربه و چکش زدن بر نوار آهنی نیاز داشت. این تعویض نوار آهنی نشان دهنده مباشرت به عنوان تقدیس عملی می باشد. این یعنی داشتن ذهن مسیح در هنگام پاسخ دادن به همه جنبه های بزرگ و کوچک زندگی، حتی زمانی که این فرایند می تواند سخت و دردناک باشد. این روند از استفاده ما از پول، روابط خانوادگی یا اشتغال گرفته تا چیزهای دیگر، همگی باید طبق اراده مسیح پاسخ داده شوند. گاهی اوقات، همانطور که همگی به خوبی می دانیم، می توانیم این درس را تنها از طریق ضرباتی سخت بیاموزیم.
جا انداختن مجدد آهن آسان نیست. همچنین عوض کردن شخصیت انسان نیز آسان نمی باشد. به تجربه پطرس بیاندیشید. او همه جا با عیسی بود، اما انتظار این سخنان را از عیسی نداشت: «اما من برای تو دعا کردم که ایمانت از بین نرود و وقتی برگشتی باید برادرانت را استوار گردانی» (لوقا باب ۲۲ آیه ۳۲). کمی بعد، پس از انکار عیسی، پطرس زندگی اش تغییر یافت اما تنها پس از تجربه بسیار تلخ و دشوار. به نوعی، مباشرت او از نو چیده شد. پطرس به فرد جدیدی تبدیل شد و زندگی اش جهتی تازه می یافت اما تنها پس از ضربه هایی بسیار واقعی.
سوالاتی برای بحث
۱. تقدیس عملی چه ارتباطی با دستورالعمل عیسی که گفت، «اگر کسی بخواهد پیرو من باشد باید دست از جان بشوید و همه روزه صلیب خود را بردارد و با من بیاید»، دارد؟ لوقا باب ۹ آیه ۲۳. چه چیزی مصلوب شده است؟ غلاطیان باب ۶ آیه ۱۴. این چگونه روند تقدیس را نشان می دهد؟ تقدیس عملی چگونه به ما در آموختن فکر کردن مانند خدا کمک می کند؟ اول قرنتیان باب ۲ آیه ۱۶.
۲. تجربه شما در مورد اینکه سختی های دردناک چه درس های قدرتمندی درباره زندگی مسیحی و پیروی از خداوند می توانند تعلیم دهند، چه بوده است؟ کسانی که مایلند، در کلاس در مورد آن تجربه ها و آنچه از آنها آموخته اند، صحبت کنند. ما از تجربه یکدیگر نیز چه چیزهایی می توانیم بیاموزیم؟
۳. به باورهای دیگر ما به عنوان ادونتیست های روز هفتم از جمله روز سبت، وضعیت مردگان، خلقت، آمدن دوباره مسیح و غیره بیاندیشید. این باورهای مختلف، به چه روش هایی باید بر نحوه زندگی ما به طور کلی تاثیر بگذارند؟
داستانهای ایمانداران
۱۰ مارس
سگ مبلغ
توسط نلسون ارنست
گروهی از افراد جوان ادونتیست روز هفتم تصمیم گرفتند در یک عصر روز سبت، نشریات GLOW را در اجتماعی در ایالت هاوایی آمریکا پخش کنند.
این جوانان با یکدیگر دعا کردند و از خانهای به خانه دیگر رفتند.
هنگامی که اولین در باز شد، مرد جوانی گفت: «سلام! ما از طرف کلیسای ادونتیست روز هفتم هستیم و برای شما هدیهای داریم.»
صاحبخانه شگفتزده گفت، «برای من؟»
بازدید کننده چند تا از نشریات کوچک را به او داد و گفت، «بله، برای شما.»
وقتی که صاحبخانه نشریات را گرفت، مرد جوان پیشنهاد داد که برای آن زن دعا کند.
«آیا درخواست دعای خاصی دارید از خداوند خواسته شود؟»
و این روند از خانهای به خانه دیگر تکرار شد.
«سلام! ما از طرف کلیسای ادونتیست روز هفتم هستیم و برای شما هدیهای داریم. چگونه میتوانیم برایتان دعا کنیم؟»
در برخی از خانهها جوابی داده نمیشد. در تعداد کمی، صاحبخانه از بازدیدکنندگان میخواست که آنجا را ترک کنند.
سپس دو مرد جوان به خانهای نزدیک شدند که دورش حصار داشت. پس از یافتن در، آنها تلاش کردند آن را باز کنند که ناگهان صدای آژیر شنیده شد.
«گررررر... ووووف! گررررر... ووووف!»
آنها از پشت حصارها سگی خشمگین را دیدند که به ایشان خیره شده بود.
یکی پرسید، «الان چه کار کنیم؟»
هیچ کدام نمیخواستند خطر کنند و برای در زدن از سگ عصبانی رد شوند.
مرد جوانی نشریه را گرفت و آن را در آن طرف حصار نگه داشت. سگ به دقت نگاه میکرد.
سپس مرد جوان نشریه را انداخت. بر روی زمین افتاد. سگ به سمت آن دوید و آن را بو کشید. سپس کار عجیبی کرد. سگ با دهانش نشریه را برداشت. با سرعت به طرف در ورودی خانه دوید و آن را در جلوی در قرار داد.
یکی از بنیانگذاران کلیسای ادونتیست، الن جی. وایت به ما میگوید: «خدا از روشها و وسیلههایی استفاده خواهد کرد که دیده خواهد شد که افسار را در دستان خود میگیرد. خدمتگزاران از ابزار سادهای که او برای انجام و کامل نمودن عمل عدالتش استفاده خواهد کرد، شگفتزده خواهند شد» (Testimonies to Ministers and Gospel Workers, p. 300).
اگر فرشتهای میتواند یک میمون را به حرف آورد، چرا نمیتواند سگی عصبانی را به یک مبلغ در هاوایی تبدیل کند؟
و اگر یک سگ میتواند نشریات ادونتیست را به اشتراک بگذارد، چرا شما نتوانید؟
نلسون ارنست یکی از بنیانگذاران و مدیر GLOW، یک مرکز پخش نشریات ادونتیست است که در کالیفرنیا تأسیس شد و در سرتاسر جهان گسترش یافت.
درس یازدهم
۱۰ تا ۱۶ مارس
بدهی — یک تصمیم روزانه
بعد از ظهر روز سبت
مطالعه این هفته: مزامیر باب ۳۷ آیه ۲۱ ؛ متی باب ۴ آیات ۳ تا ۱۰، باب ۶ آیه ۳۳ ؛ تثنیه باب ۲۸ آیه ۱۲؛ امثال سلیمان باب ۱۳ آیه ۱۱، باب ۲۱ آیه ۵ ؛ دوم قرنتیان باب ۴ آیه ۱۸.
آیه حفظی: «پس حق هر کس را به او ادا کنید: باج را به مستحق باج و جزیه را به مستحق جزیه و ترس را به مستحق ترس و عزت را به مستحق عزت. مدیون احدی به چیزی مشوید جز به محبت نمودن با یکدیگر، زیرا کسی که دیگری را محبت نماید، شریعت را بجا آورده باشد» (رومیان باب ۱۳ آیات ۷ و ۸).
گاهی اوقات ممکن است آنقدر خوش شانس باشید که کسی را پیدا کنید که مایل به قرض دادن پول به شما باشد. شاید آن فرد اینکار را با انگیزه خالص انجام دهد — یعنی او درواقع می خواهد به شما برای وضعیت تنگنای مالی تان کمک کند. اما در اکثر مواقع، مردم برپایه خوبی قلب هایشان به شما پول قرض نمی دهند. آنها به شما پول قرض می دهند زیرا می خواهند از بازگشت پول کسب درآمد کنند.
ما باید هر کاری می توانیم انجام دهیم تا زیر بار قرض نرویم. مطمئناً، در شرایط خاص مانند خرید خانه و یا ماشین، ساختن یک کلیسا یا تحصیل، نیاز به قرض گرفتن پول داریم. اما اینکار باید تا حد ممکن عاقلانه و با هدف خارج شدن از بدهی در اسرع وقت، انجام شود.
در عین حال ما باید مراقب باشیم. خرج کردن پولی که نداریم، دروازه ای برای قوم خداست که «طمع و عشق به ثروت های زمینی را ویژگی حاکم شخصیت خود بکنند. تا زمانی که این ویژگی ها حاکم باشند، رستگاری و فیض حاصل نمی گردد.» — الن جی. وایت، Ellen G. White, Early Writings, p. 267
ما باید مهارت ها و توانایی های خود را بهبود ببخشیم تا بتوانیم منظم باقی بمانیم و هر کاری می توانیم برای جلوگیری از بدهی انجام دهیم. این هفته به آنچه کتاب مقدس درباره بدهی می گوید، خواهیم پرداخت.
* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۱۷ مارس آماده شوید.
قرض گرفتن و خرج کردن
انبیاء و الیشع در کنار رودخانه اردن چوب جمع آوری می کردند زمانی که «تیغه تبر او در آب افتاد. او فریاد کرد و گفت ای سرورم، من این تبر را به امانت گرفته بودم» (دوم پادشاهان باب ۶ آیه ۵). فعل «به امانت گرفتن» به معنی استفاده از چیزی است که به فرد دیگری تعلق دارد و او اجازه از آن را داده است. این اجازه شامل ریسک و مسئولیت می باشد. پول قرض گرفته شده نیز تفاوتی با تبر به امانت گرفته شده ندارد، به جز اینکه می تواند در صورت استفاده نادرست از آن عواقب جدی تری داشته باشد.
تنها دلیلی که ما پول قرض می گیریم این است که آن را خرج کنیم. خطر مالی که برای ما وجود دارد این است که فرض می کنیم که توانایی باز پرداخت آن را داریم و اینکه در آینده هیچ غافلگیری مالی وجود نخواهد داشت. این در حالی است که آینده برای ما ناشناخته است (جامعه باب ۸ آیه ۷)؛ از این رو، قرض گرفتن پول همیشه با خطر همراه می باشد.
آیات زیر درباره بدهی چه چیزی می گویند؟
مزامیر باب ۳۷ آیه ۲۱
جامعه باب ۵ آیه ۵
تثنیه باب ۲۸ آیات ۴۴ و ۴۵
ما ممکن است با این اندیشه پول قرض کنیم که از آن عاقلانه استفاده می کنیم، اما وسوسه خرج کردن آنچه که داریم حتی پول قرض گرفته شده، می تواند به مشکلات بسیار دشواری منتهی شود. درواقع، خرج کردن پول قرض گرفته شده باعث می شود بسیاری از ما به شیوه ای زندگی کنیم که استطاعت آن را نداریم. وسوسه قرض گرفتن و خرج کردن، نهضت فرهنگی مصرف گرائی است که بر فقیر و ثروتمند تاثیر می گذارد. هنگامی که وسوسه شدیم باید قوانین خدا را بطلبیم (اول قرنتیان باب ۱۰ آیه ۱۳)، زیرا قرض کردن می تواند یک لعنت باشد (تثنیه باب ۲۸ آیات ۴۳ تا ۴۵).
عادت بد قرض گرفتن پول را شروع نکنید. اگر قبلا قرض گرفته اید، در اسرع وقت آن را پس بدهید. ما باید یاد بگیریم عاقلانه خرج کنیم و صاحبان پول خدا باشیم، و به جای آن، پول دنیوی ارباب ما نباشد.
بار دیگر، بعضی موقعیت ها وجود دارند که در آن ما نیاز به قرض گرفتن پول داریم. اما این کار باید با احتیاط و هدف پس دادن همه پول در اسرع وقت انجام شود.
چه خطرات روحانی برای فردی که بسیار گرفتار بدهی می شود، وجود دارد؟
مباشرت و کیف و خوشی برای یک لحظه
«بعد از آن یعقوب مقداری خورشت عدس و نان به او داد. او خورد و نوشید و بلند شد و رفت. عیسو برای نخست زادگی خود بیشتر از این ارزش قائل نشد» (پیدایش باب ۲۵ آیه ۳۴). عیسو یک مرد زمخت بود که اغلب اوقات در بیرون از خانه کار می کرد و بدنبال علایق خود بود. هنگامی که بوی خورشت برادرش به مشام او رسید، بلافاصله دلش عدس خواست، با اینکه احتمال اینکه از گرسنگی رو به مرگ بود، بسیار بعید بود. او که تحت کنترل احساسات و عواطف خود بود، اجازه داد که فشار لحظه بر عقلانیت او غلبه کند و حق نخست زادگی اش را برای کیف وخوشی یک لحظه مبادله نمود. زمانی که او خواهان باز پس گرفتن حق نخست زادگی خود بود، و «اگر چه او با ریختن اشک در پی آن بود» (عبرانیان باب ۱۲ آیه ۱۷)، آن را دریافت نکرد.
در مقابل، او نمونه ای از عیسی بود. عیسی پس از روزه به مدت ۴۰ روز و تقریباً نزدیک شدن به مرگ بدلیل گرسنگی، سه مرتبه توسط شیطان وسوسه شد (متی باب ۴ آیات ۳ تا ۱۰). اما عیسی متوجه وسوسه ها شد و حتی در ضعیف ترین حالت خود، تسلیم خوشگذرانی نشد. عیسی در تمام زندگی خود، لذت گناه و خوشگذرانی را انکار نمود و با این کار، نشان داد که ما نیز می توانیم قدرت غلبه بر گناه را داشته باشیم. او حق نخست زادگی خود را از دست نداد و آن را معامله نکرد، و از همه دعوت می کند که در وراثت با او شریک باشند (رومیان باب ۸آیه ۱۷، تیطوس باب ۳ آیه ۷). ما حق نخست زادگی خود را با پیروی از مثال عیسی وقتی وسوسه شد، نگه داریم (اول قرنتیان باب ۱۰ آیه ۱۳).
بهترین چیزی که این جهان می تواند ارائه دهد، تجربه اکنون و اینجا است، زیرا نمی تواند تجربه آخرت را ارائه دهد. زندگی کردن برای خودتان در مقابل زندگی کردن برای خدا می باشد.
آیات زیر چه چیزی درباره خطرات احتمالی خوشی لحظه ای حتی برای افراد با ایمان تعلیم می دهند؟ دوم سموئیل باب ۱۱ آیات ۲ تا ۴ ، پیدایش باب ۳ آیه ۶ ، فیلیپیان باب ۳ آیه ۱۹، اول یوحنا باب ۲ آیه ۱۶، رومیان باب ۸ آیه ۸.
تمایل به لذت لحظه ای نشانه ای از یک ذهن غیر قابل کنترل می باشد؛ این هوس، دشمن صبر و شکیبایی است که اهداف بلند مدت را تضعیف می کند و به مسئولیت پذیری آسیب می رساند. به تاخیر انداختن لذت یک اصل آموخته شده می باشد؛ مانند مهارتی است که به ما کمک می کند فشارها و موقعیت ها را مدیریت کنیم، به خصوص وسوسه هایی که جهان ارائه می دهد از جمله قرض گرفتن ناعاقلانه پول. اگر چه این ایده در جهانی که بر پایه زیاده روی در پاداش لحظه ای، درست کردن های سریع و طرح های به سرعت ثروتمند شدن، محبوب نمی باشد. هنگامی که ما لذت لحظه ای را تجربه نمی کنیم، احتمال اینکه پاداش کوتاه مدت را دوباره انتخاب کنیم بیشتر می باشد .... مباشرینِ عطایا، خدا از ما خواسته است تا در آن دام نیفتیم.
زندگی کردن با بودجهتان
«خانه شخص دانا پر از ناز و نعمت است، اما نادان هر چه به دست می آورد، برباد می دهد» (امثال سلیمان باب ۲۱ آیه ۲۰). این آیه، مباشرت مسئولیت اقتصادی را با مدیریت زندگی مجلل و افراط گرایانه مقایسه می کند. افراد نادان برای زندگی کردن با درآمدشان برنامه ریزی نمی کنند. آنها حریصانه ثروت خود را هدر داده و حتی پول قرض گرفته شده را خرج می کنند و احساس می کنند که زندگی مقتصدانه و خردمندانه مانند یک رژیم ناخواسته، دشوار است. با این وجود، حتی زمانی که ما نیاز داریم پول قرض کنیم، از جمله برای خرید خانه، باید با دقت نظر و درک اینکه باید با درآمد خود زندگی کنیم، آن را انجام دهیم.
ثروتمندان می توانند با درآمد خود از ثروتشان زندگی کنند. مشکل آنها این است که همیشه نگران ثروتشان و نحوه نگه داشتن آن هستند. وقتی افراد دارایی کمی دارند و تنها با درآمد حقوق خود زندگی می کنند، آنها نگران حفظ زندگی هستند و نه ثروت. با این حال، کتاب مقدس، بدون در نظر گرفتن میزان دارایی ما، در مورد زندگی کردن با درآمدمان به ما مشورت می دهد. پولس آنچه را که ما ممکن است سادگی مفرط در نظر بگیریم، توصیه می کند: «پس اگر خوراک و پوشاک داشته باشیم، به آنها قناعت می کنیم» (اول تیموتائوس باب ۶ آیه ۸). پولس داراییهای دنیوی را چندان مهم در نظر نمی گیرد، زیرا برای او، زندگی در مسیح کافی است (فیلیپیان باب ۱ آیه ۲۱).
چه اصولی باید پیش از هر چیز دیگری در نظر گرفته شوند؟ متی باب ۶ آیه ۳۳. چگونه می توانیم مطمئن باشیم که اینگونه زندگی می کنیم؟
می توانیم بودجه خود را نه به عنوان درآمد بلکه به عنوان منابعی که مسئولیت مدیریت آن را بر عهده داریم، در نظر بگیریم. حساب درآمد و خرج، روشی است که باید برای انجام این وظیفه از آن استفاده کنیم. تنظیم بودجه ، مهارتی آموختنی است که باید اندیشمندانه مورد مطالعه قرار گیرد. عمل و تلاش منظم برای موفقیت در مدیریت یک طرح مالی متعادل الزامی است (امثال سلیمان باب ۱۴ آیه ۱۵). اگر ما متعهد بشویم که در طرح مباشرت مالی خود موفق شویم، قادر خواهیم بود از اشتباهات شرم آور مالی اجتناب کنیم.
اگر شما با مدیریت پول مشکل دارید، یک بودجه مشخص کنید. لازم نیست پیچیده باشد. می تواند به این سادگی باشد که مجموع تمام هزینه های خود را به مدت چند ماه حساب کنید و سپس حد وسط هزینه های ماهیانه خود را بدست آورید. مهم این است که در محدوده بودجه خود زندگی کنید و در هر شرایطی، کاری بکنید که از بدهی اجتناب نمایید.
لوقا باب ۱۴ آیات ۲۷ تا ۳۰ را بخوانید. عیسی در اینجا هزینه شاگردی را با مثال سازنده ای که هزینه ساخت یک برج را تخمین می زند و اینکه اگر نتوانست آن را تمام کند، چه اتفاقی خواهد افتاد، نشان می دهد. ما از اینجا چه درسی در مورد مباشرت باید بیاموزیم؟
گفتن نه به قرض و بدهی
تثنیه باب ۲۸ آیه ۱۲ را بخوانید. این آیه چه چیزی درباره بدهکار شدن به ما می آموزد؟ در اینجا چه اصولی در مد نظر هستند؟
اجتناب از بدهی تا حد امکان، حسی بر پایه عقل سلیم می باشد. کلام ما را ضمانت و تعهد به قرض دیگران بر حذر می دارد. (امثال سلیمان باب ۱۷ آیه ۱۸، باب ۲۲ آیه ۲۶. بدهی، آینده را تحت تاثیر می گذارد و ما را ملزم به تسلیم خواسته هایش از موضع ضعف مالی می کند. این یک اکسیر روان می باشد که مسیحیان در رد کردن و اداره آن مشکل دارند. بدهی ممکن است غیر اخلاقی نباشد اما زندگی روحانی ما را تقویت نمی کند.
«باید نسبت به اقتصاد توجه جدی داشت زیرا در غیر این صورت بدهی سنگین بوجود خواهد آمد. در محدوده دارایی تان زندگی کنید. از بوجود آمدن بدهی همانطور که از جذام اجتناب می کنید، جلوگیری نمایید.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, Counsels on Stewardship, p. 272
بدهی می تواند به یک اسارت مالی تبدیل شود که ما را «غلام قرض دهنده» می سازد (امثال سلیمان باب ۲۲ آیه ۷). از آنجایی که بدهی بسیار با تار و پود جهان اقتصادی ما درهم پیچیده است، ما به آن به عنوان یک هنجار نگاه می کنیم. گذشته از هر چیز، تمامی ملت ها بر پایه وام و قرض دوام دارند؛ پس چرا افراد همان کار را انجام ندهند؟ داشتن این نگرش اشتباه می باشد.
«یک عهد جدی با خدا ببندید که با برکاتش، بدهی های خود را پرداخت خواهید کرد و سپس حتی اگر با نان و سوپ زندگی کنید بدهکار کسی نباشید. آماده کردن میز غذا با پرداخت بیست و پنج سنت اضافه از جیب خود آسان می باشد. شما مراقب سکه های خود باشید و پول های درشت مراقب خود خواهند بود. خرج کردن مقدار کمی در اینجا و مقدار کمی در آنجا است که خیلی زود باعث هزینه کردن پول های سنگین می شود. دست کم وقتی که بدهی زیادی دارید نفس خود را انکار کنید .... سست و دلسرد نشوید و به عقب باز نگردید. سلیقه خود، زیاد روی در امیال خود را انکار کنید، پول های خود را صرف جویی کنید و بدهی های خود را پرداخت کنید. به سریع ترین حد ممکن اینکار را انجام دهید. هنگامی که بتوانید بار دیگر فردی آزاد باشید، به هیچ کس چیزی بدهکار نباشید، پیروزی بزرگی بدست خواهید آورد.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, Counsels on Stewardship, p. 257
بدهی شالوده ای ضعیف برای مسیحیان می باشد تا بتوانند بر روی آن می باشد. می تواند به تجربه روحانی ما صدمه بزند و به توانایی ما برای تامین بودجه کار خدا تاثیر بگذارد. بدهی توانایی ما به بخشیدن با اعتماد به نفس به دیگران را از بین می برد و فرصت های برکات خدا را می رباید.
برخی از انتخاب هایی که می توانید در حال حاضر بکنید که به شما در اجتناب از بدهی های غیر ضروری کمک کنند، کدامند؟ به منظور اینکه بدهی نداشته باشید، چه چیزی ممکن است برای انکار خود نیاز داشته باشید؟
پسانداز و سرمایهگذاری
مورچه ها کار می کنند تا برای زمستان آذوقه جمع کنند (امثال سلیمان باب ۶ آیات ۶ تا ۸). ما اگر شیوه های آنها را هنگامی که عاقلانه برای هدف خاص پول پس انداز می کنیم، در نظر بگیریم، افرادی خردمند هستیم. منظور از پس انداز کردن، داشتن منابع موجود برای هزینه هایزندگی یا نیازهایمان در مقابل به هدر دادن و جمع آوری آنچه بدست می آوریم، است. مدیریت پول مستلزم خردمندی، تنظیم بودجه و نظم و انضباط می باشد. اگر تنها کاری که انجام می دهیم پس انداز برای خودمان باشد، بجای مباشرت بر دارایی های خدا، درواقع آنها را می دزدیم.
«خرج کردن بدون دلیل پول ضرری دو برابر است. نه تنها خود پول از دست رفته است بلکه توانایی درآمد زایی آن نیز از دست رفته است. اگر ما آن را کنار می گذاشتیم از طریق پس انداز بر روی زمین دو برابر می شد و از طریق بخشش در آسمان دو برابر می شد .... پس انداز نظمی است که مدیریت بر پول را رشد و توسعه می دهد. در عوض اینکه به پول اجازه دهیم تا ما را به هر کجا که هوس کردیم ببرد، ما بایدکنترل آن را بدست می گیریم.» — رَندی سی. آلکورن،
Randy C. Alcorn, Money, Possessions and Eternity (Carol Stream: Illinois, Tyndale House Publishers, 2003), p. 328
امثال سلیمان باب ۱۳ آیه ۱۱، باب ۲۱ آیه ۵ و باب ۱۳ آیه ۱۸ را بخوانید. چه کلام عملی در اینجا وجود دارد که می تواند به ما در برخورد بهتر با مسائل مالی کمک کند؟
مباشران برای نیازهای خانواده پس انداز می کنند و هنگامی که دارایی های خدا را مدیریت می کنند، در آسمان سرمایه گذاری می کنند. میزان دارایی فرد مهم نیست، بلکه داشتن یک طرح مدیریت بر پایه کتاب مقدس، هر طور که وضعیت مالی تان باشد، اهمیت دارد. پس انداز کردن برای نیازهای خانواده باید عاقلانه انجام شود. برای به حداقل رساندن هر گونه ضرر، ریسک ها را به چند بخش تقسیم کنید تا خطر ضرر کمتر باشد (جامعه باب ۱۱ آیات ۱ و ۲). کار کردن با چنین حد اقل رسانی ریسک پیش از نیاز و حاجت (امثال سلیمان باب ۲۴ آیه ۲۷) و سپس بدنبال نصیحت شایسته از دیگران بودن (امثال سلیمان باب ۱۵ آیه ۲۲)، دو ابزار موفق در این نمونه می باشند. همچنان که نیاز ها بر آورده می شوند و ثروت رشد می کند، ما باید «خداوند خدایمان را همیشه به خاطر داشته باشیم، زیرا اوست که به ما قدرت و ثروت عطا می کند» (تثنیه باب ۸ آیه ۱۸).
امن ترین نمونه سرمایه گذاری برای مباشر خدا، سرمایه گذاری در «ملکوت آسمانی» می باشد (متی باب ۱۳ آیه ۴۴). هیچ بحران اقتصادی، ریسک، دزد یا رکود بازاری وجود ندارد. مانند داشتن کیف پولی است که هرگز فرسوده نمی شود (لوقا باب ۱۲ آیه ۳۳). پذیرفتن مسیح حساب را باز می کند و بازگرداندن ده-یک و دادن پیشکش به منزله سپرده گذاری می باشند. یعنی هر چقدر هم که لازم باشد ما به چیزهای زمینی و دنیوی از جمله پرداخت قبض ها در اینجا رسیدگی کنیم، همچنان باید همیشه تمرکز خود را بر حقایق ابدی نگه داریم.
دوم قرنتیان باب ۴ آیه ۱۸ را بخوانید. چگونه می توانیم همیشه این حقیقت را در پیش روی خود داشته باشیم در حالی که به عنوان مباشرانی مسئول در اینجا زندگی می کنیم؟
تفکری فراتر: هر توانایی، مهارت یا موهبت طبیعی از جانب خدا می آید، چه با آن متولد شده باشیم، تحت نفوذ آن قرار گرفته باشیم و یا از محیط آن را آموخته باشیم. بخش مهم معادله کاری است که ما با توانایی ها و مهارت هایمان انجام می دهیم. خدا از مباشرین انتظار دارد که از طریق آموزش و تجربه عملی بیاموزند که ارباب مهارت ها و توانایی های خود باشند (جامعه باب ۱۰ آیه ۱۰).
بصل ئیل پر از «روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر بود» (خروج باب ۳۵ آیه ۳۱). او و اهولیاب (خروج باب ۳۵ آیه ۳۴) توانایی تعلیم مهارت های خود به دیگران را داشتند.
ما می توانیم بیاموزیم مباشرین بهتری باشیم و بخصوص مادامی که در جهان مادی زندگی می کنیم، بدهی را از بین ببریم. ما باید همیشه از طریق خواندن، همایش ها، آموزش رسمی (هر زمان که امکان دارد) و در نهایت تمرین آنچه که آموخته ایم. رشد مهارت هایمان، ما را قادر می سازد که بهترین خود را به خدا بدهیم و مباشرین خوبی باشیم.
تمثیل استعدادها نشان می دهد که هر خدمتگزار استعدادها را «به نسبت توانائیش» دریافت می کند (متی باب ۲۵ باب ۱۵). دو خدمتگزار دارایی خود را دو برابر کردند؛ نفر سوم مال خود را در زمین پنهان نمود. ما باید همیشه در تلاش برای بهبود آنچه که داریم، باشیم، اما دفن کردن استعداد هیچ توانایی و مهارتی نشان نداد. مدیریت پول، بیرون آمدن از زیر بدهی، ترویج نظم و انضباط و تجربه عملی، صلاحیت هایی را توسعه می دهند که توسط خدا برکت داده می شوند. برای موفقیت و خوب بودن در چیزی، باید آن را بارها تکرار کنیم.
«اگر درس های کتاب مقدس وارد زندگی روزانه بشوند، تاثیری عمیق و پایدار بر شخصیت دارند. تیموتائوس این درس ها را آموخت و بکار برد. او هیچ استعداد درخشان خاصی نداشت، اما کارش با ارزش بود زیرا از توانایی های خدادادی خود در خدمت استاد استفاده می کرد.» — الن جی. وایت، Ellen G. White, The Acts of the Apostles, p. 205
سوالاتی برای بحث
۱. اگر چه کنترل نفس همیشه برای مسیحیان مهم است، اما بخصوص زمانی که عدم کنترل نفس می تواند به مشکلات مالی و حتی نابودی منتهی شود، اهمیت می یابد. ما به عنوان کلیسا، چه زمانی می توانیم به کسانی که در خطر این مشکل قرار دارند، کمک کنیم؟
۲. رومیان باب ۱۳ آیات ۷ و ۸ را بخوانید. چگونه می توانیم این سخنان را در زندگی روزانه خود و تمام تعامل هایمان با دیگران اعمال کنیم؟
۳. برخی استدلال می کنند که ما نباید نگران افتادن در بدهی باشیم، زیرا عیسی به زودی برمی گردد. شما چگونه به این ادعا پاسخ خواهید داد؟
داستانهای ایمانداران
۱۷ مارس
شکنجه ذهنی برای سبت
توسط اندرو مک چزنی، مبلغ دینی ادونتیست
مادرش پیش از مدرسه سبت، او را با آب خیس می کرد.
پدرش وقتی او به سوی کلیسا پیاده می رفت او را تعقیب می کرد — ولی او به کلیسا می دوید.
هر بار که او صدای تق تق قفل جعبه تفنگ پدرش را میشنید، میترسید که پدرش برای کشتن او میآمد.
مارگارت ویلفرد که سالهای پس از تعمید گرفتنش درکلیسای ادونتیست را تعریف میکرد، گفت: «من واقعاً میترسیدم. به شدت نگران بودم. و حتی تا امروز بر من تأثیر گذاشته است.»
اما ویلفرد ۶۱ ساله، معلم بازنشسته مدرسه راهنمایی ادونتیست در کشور کارائیب ترینیداد و توباگو هیچ پشیمانی نداشت. او گفت، «من از قدم زدنم با خدا لذت میبرم. هر آنچه آرامش که میتوانم داشته باشم را دریافت میکنم.»
ویلفرد توسط والدینی که یکشنبه را نگه میداشتند، نزدیک به محوطه دانشگاه ادونتیست کارائیب جنوبی در دره ماراکاس پرورش یافته بود. او از کودکی، موسیقی که در روز سبت ازمحوطه دانشگاه به گوش میرسید را دوست داشت. گروههای آواز سبت گاهی در صبح روزهای سبت از این در بازدید میکردند. این موسیقی بود که ویلفرد را در سن ۱۹ سالگی جذب یک مجموعه بشارتی ادونتیست نمود و او پس از جلسات تعمید داده شد.
او گفت، «این زمانی بود که شکنجه ذهنی آغاز شد.»
والدینش خشمگین بودند. پدرش او را تهدید نمود و در خانه را به روی او بست. صدای قفل جعبه تفنگ پدرش او را میترساند. او میترسید که کتک بخورد یا اتفاق بدتری بیافتد. یکبار پدرش او را تا نیمی از مسیر کلیسا تعقیب نمود.
او گفت، «تمام مسیر را دویدم زیرا از آنچه ممکن بود انجام دهد، میترسیدم.»
مادرش بعد از اینکه برای رفتن به کلیسا لباس میپوشید، بر رویش آب میریخت.
او گفت، «زندگی اصلاً برایم خوب نبود.»
اما ویلفرد هرگز به دست برداشتن از ایمانش فکر نکرد. او به مزامیر باب ۳۴ آیه ۷ متوسل شد که می گوید، «فرشته خداوند حافظ و رهاننده کسی است که از خداوند میترسد و به او احترام میگذارد.» یکی دیگر از آیات مورد علاقه، مزامیر باب ۲۷ آی ۱۰ میباشد: «حتّی اگر پدر و مادرم مرا ترک کنند، خداوند مرا ترک نخواهد کرد.»
درنهایت، تنش در خانه کاهش پیدا کرد. ویلفرد یک بورسیه دانشجویی برای ادامه تحصیل بدست آورد و در دانشگاه ادونتیست ثبت نام کرد. بعد در مدرسه ابتدایی ادونتیست روز هفتم در ماراکاس کاری را پذیرفت، جایی که به مدت ۳۵ سال کلاس اول و دوم را آموزش داد.
او گفت، «من میدانم که در چشم خدا عزیز هستم. او از پشت هرچیزی می تواند مرا ببیند.»
بخشی از هدایای سیزدهمین سبت در اولین فصل ۲۰۱۸ برای ساختن کلیسایی جدید برای دانشگاه کارائیب جنوبی که هرگز ساختمانی مخصوص کلیسا نداشته و در سالن اجتماعات مراسم عبادت برگزار میشد، فرستاده خواهد شد.
درس دوازدهم
۱۷ تا ۲۳ مارس
عادات یک مباشر
بعد از ظهر روز سبت
مطالعه این هفته: افسسیان باب ۵ آیات ۱۵ تا ۱۷؛ کولسیان باب ۳ آیه ۲۳؛ لوقا باب ۱۲ آیات ۳۵ تا ۴۸؛ یعقوب باب ۴ آیه ۱۴؛ اعمال رسولان باب ۳ آیه ۲۱؛ اول قرنتیان باب ۹ آیات ۲۴ تا ۲۷.
آیه حفظی: «به چه چیز مرد جوان راه خود را پاک میسازد؟ به نگاه داشتنش موافق کلام تو. به تمامی دل تو را طلبیدم. مگذار که از اوامر تو گمراه شوم. کلام تو را در دل خود مخفی داشتم که مبادا به تو گناه ورزم» (مزامیر باب ۱۱۹ آیات ۹ تا ۱۱).
عادات شما، هدف و جهت زندگیتان را نمایان می سازند. مباشرهایی که عادات خوب را پرورش می دهند، وفادارترین مباشرین هستند. دانیال عادت داشت روزانه دعا کند (دانیال باب ۶ آیه ۱۰). رسم پولس این بود که در کنیسه باشد (اعمال رسولان باب ۱۷ آیات ۱ و ۲). او همچنین می نویسد: «گول نخورید، معاشران بد، اخلاق خوب را فاسد می سازند» (اول قرنتیان باب ۱۵ آیه ۳۳). ما باید عادات خوب را به منظور جایگزینی با عادات بد، رشد و نمو دهیم.
«عادات ما برای الان و همیشه ، خالق شخصیت منحصر بفرد هر یک از ماست. زندگی کسانی که عادات درستی را شکل می دهند و در انجام همه وظایف وفادار هستند، مانند نورهای درخشان که راه دیگران را نورانی می کنند، خواهند بود.» — الن جی، وایت،
Ellen G. White, Testimonies for the Church, vol. 4, p. 452
معبری که یک عادت آنرا می سازد، سریع ترین راهی است که می توانید برای بدست آوردن اجر و پاداشی که بدنبالش هستید، انتخاب کنید. یک عادت، یک تصمیم ریشه دار است. به عبارت دیگر، شما حتی لازم نیست در مورد آن فکر کنید؛ فقط آن را انجام می دهید. آن عادت می تواند با توجه به کاری که انجام می دهید، خیلی خوب یا خیلی بد باشد. این هفته، به عادات قدرتمندی که به یک مباشر در انجام کسب و کار خدا کمک خواهند کرد، می پردازیم.
* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۲۴ مارس آماده شوید.
عادت: ابتدا خدا را جستجو کنید
همه ما دارای عاداتی هستیم. پرسش این است: آنها از چه نوعی هستند؟ خوب یا بد؟ از تمام عادات خوبی که مسیحیان می توانند داشته باشند، اولین چیزی که هر روزه باید در اهم تمامی اولویت ها باشد جستجو کردن خداست.
«هر روز صبح خودتان، قلب و وجدان، جسم و روحتان را برای خدا وقف کنید. عادات نیایش و توکل به منجی خود را بیشتر و بیشتر شکل و زینت دهید.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, Mind, Character and Personality, vol. 1, p. 15
با چنان عادتی ، مطمئناً از «در ... تنگ» عبور خواهیم کرد که به حیات رهنمون می سازد. (متی باب ۷ آیه ۱۴).
خدا فرمود، «خدای دیگری را غیر از من پرستش نکن» (خروج باب ۲۰ آیه ۳). عیسی در زمینه نیازهای اساسی ما فرمود، «قبل از هر چیز ملکوت خدا و عدالت وی را بطلبید» (متی باب ۶ آیه ۳۳) و همچنین به ما گفته شده است: «شما مرا خواهید طلبید و مرا خواهید یافت، چون از صمیم قلب خواهان من بوده اید» (ارمیا باب ۲۹ آیه ۱۳).
متی باب ۲۲ آیات ۳۷ و ۳۸، اعمال رسولان باب ۱۷ آیه ۲۸، افسسیان باب ۵ آیات ۱۵ تا ۱۷ و کولسیان باب ۳ آیه ۲۳ را بخوانید. چه چیزی در اینجا گفته شده است که می تواند به درک ما از چگونگی قبل از هر چیز قرار دادن خدا در زندگیمان کمک کند؟
از میان تمام الگو ها برای طلبیدن خدا ، البته هیچکدام بهتر از الگوی عیسی نیست. عیسی ، پدر خود را مقدم بر هر چیز دیگری قرار می داد. ما این اولویت را در کودکی او ابتدا در خلال سفری که برای برگزاری عید پِسَح در اورشلیم داشت می بینیم. هنگامی که با مادرش که او را «در معبد» پیدا کرد روبرو شد، به او گفت، «من باید در امور پدر خود باشم » (لوقا باب ۲ آیات ۴۶ و ۴۹).
عیسی در طول زندگی اش، مشتاق همدلی با پدرش بود همانطور که عادات دعا کردن در زندگی اش نشان می داد. این عادت چیزی بود که حواریون کاملاً درک نمی کردند. تمام نیروهای تاریکی نتوانستند عیسی را از پدر جدا کنند زیرا عیسی ارتباط کامل با او را تبدیل به یک عادت نمود.
ما می توانیم با تصمیم به دوست داشتن خدا با تمام قلب، ذهن و روحمان، مثال عیسی را دنبال کنیم (متی باب ۲۲ آیه ۳۷). ما با دعا کردن مطالعه کلام خدا و بدنبال تقلید از شخصیت عیسی در همه کارهایمان بودند، عادت قرار دادن خدا قبل از هر چیز در زندگیمان را شکل خواهیم داد. و برای یک فرد مسیحی، چه عادتی بهتر از این می تواند وجود داشته باشد؟
از خود بپرسید: آیا من واقعاً خدا را مقدم بر هر چیز در زندگی ام قرار دادم؟ چگونه می توانید متوجه آن بشوید؟
عادت: بدنبال بازگشت عیسی باشید
لوقا باب ۱۲ آیات ۳۵ تا ۴۸ را بخوانید. این تمثیل درباره نحوه ارتباط ما با آمدن دوباره عیسی، چه چیزی به ما تعلیم می دهد؟ چرا تمام کارهایی که ما همیشه انجام می دهیم باید در زمینه واقعیت آمدن عیسی باشند؟
مباشرت باید از روی عادت در پرتو بازگشت عیسی انجام شود. شخصیت مباشرین بی ایمان که مانند با ایمانان رفتار می کنند، در نهایت بواسطه اعمالشان آشکار خواهد شد؛ زیرا مباشرین حقیقی و وفادار، مسئولیت های خود را آنگونه که گویا اربابشان حضور دارد، انجام می دهند. آنها برای آینده زندگی می کنند و روز بروزصادقانه کار می کنند. « امّا وطن ما در آسمان است که از آنجا نیز نجاتدهنده، یعنی عیسی مسیح خداوند را انتظار میکشیم » (فیلیپیان باب ۳ آیه ۲۰).
ابراهیم بدنبال یک شهر ابدی بود (عبرانیان باب ۱۱ آیه ۱۰)، و پولس بدنبال بازگشت مسیح بود (عبرانیان باب ۱۰ آیه ۲۵). آنها اندیشمندان پیشگام، پیش بینی کنندگان و برنامه ریزان بودند و به لحظه ای می نگریستند تا عیسی را ملاقات کنند. ما نیز باید این عادت نگاه کردن به دور دستها با نگاهی پایدار را برای به اوج رسیدن پیام انجیل [که همانا بازگشت دوباره عیسی می باشد] در خود پرورش دهیم (تیطوس باب ۲ آیه ۱۳). به جای اینکه تنها گوشه چشمی بیاندازیم و یا بطور زودگذر به نبوت نگاه کنیم، باید همواره بدنبال آگاهی از ابدیت که در زمان بازگشت مسیح منتظر ماست، باشیم. در عین حال، باید از گمانه زنی های خود رو و پر اوهام در مورد وقایع آخر زمان اجتناب کنیم. وعده آمدن دوباره مسیح به ما در زندگی جهت می دهد و چشم اندازی مناسب به زمان حال ارائه می دهد و به ما کمک می کند آنچه در زندگی مهم است را به یاد داشته باشیم. عادت بدنبال بازگشت عیسی بودن، مفهوم و هدف مباشر بودن را ارائه می دهد.
صلیب ، راه را برای ما هموار نموده است تا قرار ملاقاتی با نجات دهنده داشته باشیم. ما بدنبال نشانه های آشکار شده در کتاب مقدس هستیم که به آمدن مسیح با شکوه پدر و فرشتگان ملازم اشاره دارد (مرقس باب ۸ آیه ۳۸). «و در ضمن، ما به چیزهای نادیدنی چشم دوخته ایم نه به چیزهای دیدنی، زیرا آنچه به چشم می آید موقتی است، ولی چیزهای نادیدنی تا ابد دوام دارند» (دوم قرنتیان باب ۴ آیه ۱۸).
آری، مرگ و واقعیت همیشگی آن باید همواره به ما در درک میزان محدود و گذرا بودن زمانمان در اینجا کمک کند. اما وعده آمدن دوباره نیز به ما نشان می دهد که مرگ خود موقتی و گذراست. پس جای تعجب نیست که ما باید در پرتو وعده بازگشت مسیح زندگی کنیم، وعده ای که باید بر نحوه زندگی همه مباشرین مسیحی تاثیر بگذارد. بیایید اکنون این موضوع را به یک عادت تبدیل کنیم که همیشه در انتظار بازگشت مسیح زندگی کنیم. نام واقعی ما، واقعیت آن انتظار را نمایان می سازد.
عادت: از زمان خردمندانه استفاده کنید
«زیرا ما مدت کوتاهی زندگی کرده ایم، معلومات ما بسیار کم است و عمر ما بر زمین همچون سایه ای زودگذر است» (ایوب باب ۸ آیه ۹).
شما می توانید یک ساعت را نگه دارید، اما نمی توانیم زمان را از حرکت بازداریم. زمان منتظر نمی ماند؛ حتی اگر ما ثابت بمانیم و کاری انجام ندهیم، به حرکت رو به جلو ادامه می دهد.
آیات زیر چه چیزی درباره زمان ما در اینجا بر روی زمین در این زندگی تعلیم می دهند؟ یعقوب باب ۴ آیه ۱۴؛ مزامیر باب ۹۰ آیات ۱۰ و ۱۲؛ مزامیر باب ۳۹ آیات ۴ و ۵؛ جامعه باب ۳ آیات ۶ تا ۸. پیام اصلی که باید درباره با ارزش بودن زمانمان در اینجا از این آیات بدستآوریم، چیست؟
با چیزی به محدودی و برگشت ناپذیری زمان، مهم است که مسیحیان مباشرین خوب آن باشند. از این رو، ما باید عادت استفاده خردمندانه از زمان را با تمرکز بر آنچه در این زندگی و زندگی بعدی مهم است ، رشد دهیم. ما باید زمان را بر اساس آنچیزی که کلام خدا برای ما آشکار می کند بعنوان موضوعی مهم مدیریت کنیم، زیرا وقتی که زمان به پایان برسد، قابل تمدید نمی باشد. اگر ما پولی را از دست بدهیم، می توانیم در نهایت بار دیگر حتی بیشتر از آنچه را که ابتدا از دست داده ایم ، بدست آوریم. اما در مورد زمان چنین نمی باشد. لحظه ای که از دست برود، برای همیشه از دست خواهد رفت. به نوعی می توان گفت بازگرداندن تخم مرغ شکسته به داخل پوسته اش آسان تر از بازگرداندن لحظه گذشته ای از زمان می باشد. بنابراین، زمان یکی از با ارزش ترین متاع های داده شده توسط خدا می باشد. پس چقدر مهم است که ما عادت استفاده بهینه از تمام زمانی که داریم را پرورش بدهیم.
«زمان ما به خدا تعلق دارد. هر لحظه از آن اوست و ما تحت تعهدی جدی هستیم تا زمان را برای جلال او بهبود دهیم. بیش از هر عطیه ای که او ارزانی داشته ، او ما را به جدیت ملزم می دارد تا در باره زمان حساب پس بدهیم.
«ارزش زمان فراتر از محاسبات است. برای مسیح ارزش تمام لحظات یکسان بود و برای ما نیز باید چنین باشد. زندگی کوتاه تر از آن است که بیهوده بخواهد به هدر برود. ما وقتی بیش نداریم بجز تنها چند روز آزمون رفتار تا برای ابدیت آماده شویم. ما وقتی برای هدر دادن، اختصاص به لذت های خودخواهانه و زیاده روی در گناه نداریم.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, Christ’s Object Lessons, p. 342
«پس شما باید دقت کنید که چگونه زندگی می کنید، مثل اشخاص عاقل زندگی کنید، نه مانند نادانان. از هر فرصتی که برای شما روی می آورد به بهترین نحوی استفاده کنید زیرا این ایام، ایام بدی است» (افسسیان باب ۵ آیات ۱۵ و ۱۶). پولس در اینجا چه چیزی به ما می گوید و ما چگونه می توانیم این سخنان را در وضعیت کنونی خود اعمال کنیم؟
عادت: ذهن، بدن و روحی سالم داشته باشید
ما در ابتدا از نظر ذهنی، جسمی و روحی، عالی خلق شدیم. البته، گناه همه این ها را خراب کرد. مژده خوب انجیل در میان سایر چیزها، این است که خدا در حال بازگرداندن ما به آن چیزی است که از ابتدا قرار بود باشیم.
اعمال رسولان باب ۳ آیه ۲۱ و مکاشفه یوحنا باب ۲۱ آیات ۱ تا ۵ را بخوانید. در این آیات چه امیدی برای ما یافت می شود؟ ما در حالی که منتظر این احیاء نهایی هستیم، چگونه باید زندگی کنیم؟
مسیح وقتی که در اینجا بود، برای متعالی ساختن بشر از نظر روحانی، ذهنی و جسمی بطور خستگی ناپذیر تلاش نمود، که همه موارد تشکیل دهنده احیاء در پایان زمان هستند. خدمت شفا دادن عیسی ثابت می کند که خدا می خواهد ما اکنون تا پایان زمان، تا حد ممکن سالم باشیم. از این دو، مباشرین برای ذهن، بدن و روح خود عاداتی را پرورش می دهند که شیوه زندگی سالم را ترویج می دهند.
نخست، هر چه از ذهن بیشتر استفاده شود، قوی تر خواهد شد. بر حسب عادت، ذهن خود را پر سازید از «هر آنچه راست، شریف، درست، پاک، دوست داشتنی، نیکنام و هر چه عالی و قابل ستایش است» (فیلیپیان باب ۴ آیه ۸). چنین افکاری آرامش به همراه دارند (اشعیا باب ۲۶آیه ۳) و «آرامش فکری به بدن سلامتی می بخشد» (امثال سلیمان باب ۱۴ آیه ۳۰). عادات سالم ذهن، به دژ نیرو و توان اجازه می دهند در بهترین شرایط ممکن عمل کند.
دوم، عادات خوب سلامتی از جمله ورزش و رژیم غذایی مناسب نشان می دهند که ما به خودمان اهمیت می دهیم. برای مثال، ورزش استرس و فشار خون را کاهش می دهد، روحیه ما را بهبود می بخشد و اکسیری است که احتمالاً بیشتر از هر چیز موجود دیگر، ضد پیری می باشد.
سوم، یک مباشر برای تقویت روح خود، عادات خوب را توسعه خواهد داد. روح خود را برای رسیدن به خدا رفعت دهید (مزامیر باب ۸۶ آیات ۴ و ۵) و منتظر بمانید (مزامیر باب ۶۲ آیه ۵). روح شما رونق خواهد یافت «در حالی که مطابق حقیقت رفتار می کنید» (سوم یوحنا باب ۱ آیه ۳) و «سالم بماند تا وقت آمدن خداوند ما عیسی مسیح» (اول تسالونیکیان باب ۵ آیه ۲۳).
به نوع عاداتی که دارید و نحوه تاثیرشان بر سلامت روحانی، ذهنی و جسمی خود، بیاندیشید. آیا نیاز هست تغییراتی ایجاد کنید تا به شما در برخی یا همه این موارد کمک کنند؟ چه انتخاب هایی می توانید بکنید و چه وعده هایی از کتاب مقدس را می توانید مطالبه کنید که به شما در بهبود کیفیت زندگی تان اکنون که منتظر احیاء نهایی خود هستید، کمک کنند؟
عادت: تادیب نفس
تادیب نفس یکی از مهمترین ویژگی های شخصیتی است که یک مباشر می تواند داشته باشد. «زیرا روحی که خدا به ما بخشیده است ما را ترسان نمی سازد، بلکه روح او ما را از قدرت و محبت و تادیب نفس پر می کند» (دوم تیموتائوس باب ۱ آیه ۷). واژه یونانی معادل تادیب، sophronismos، تنها در اینجا در این آیه در عهد جدید آمده است و شامل توانایی انجام آنچه که باید با ذهن متعادل و سلیم انجام شود، می باشد تا از اصول خدا منحرف نشود. تادیب نفس می تواند به ما کمک کند تا «خوب را از بد تشخیص دهیم» (عبرانیان باب ۵ آیه ۱۴)، شرایط کنونی را درک کنیم و در عین حال، با آرامش و ملایم در برابر فشارها و حواس پرتی ها بدون در نظر گرفتن نتیجه، مقاومت کنیم. دانیال با وجود شیرها، چیزی که درست بود را دنبال کرد، بر عکس سامسون که در افراط [خوشگذرانی] زندگی کرد و خویشتن داری و داوری درست کمی از خود نشان داد. یوسف در خانه فوطیفار، به آنچه که درست بود عمل کرد، بر خلاف سلیمان که خدایان دیگر را پرستش نمود (اول پادشاهان باب ۱۱ آیات ۴ و ۵).
اول قرنتیان باب ۹ آیات ۲۴ تا ۲۷ را بخوانید. پولس در اینجا درباره تادیب نفس چه چیزی می گوید؟ او می گوید که چه چیزی در کل مسئله تادیب نفس، در معرض خطر قرار دارد؟
«جهان غرق در افراط و تفریط شده است. خطاها و افسانه ها وجود دارند. دام های شیطان برای نابود کردن نفس ها چند برابر شده اند. همه کسانی که در ترس از خدا، تقدس را کامل خواهند کرد، باید درس های اعتدال و پرهیزگاری را بیاموزند. امیال و احساسات باید پیرو قدرت های برتر ذهن نگه داشته شوند. تادیب نفس برای آن قدرت ذهنی و بینش روحانی که ما را قادر خواهند ساخت تا حقایق مقدس کلام خدا را درک کنیم و بکار ببریم، حیاتی است.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, The Desire of Ages, p. 101
تادیب نفس از طریق کارهای بر حسب عادت، بهبود می یابد. خدا شما را فراخوانده است تا «در تمام رفتارتان پاک باشید» (اول پطرس باب ۱ آیه ۱۵) و «خود را در خداپرستی تقویت کنید» (اول تیموتائوس باب ۴ آیه ۷). مباشرین باید مانند با استعدادترین ورزشکاران و موسیقی دان ها تمرین کنند و آموزش ببینند تا تادیب نفس داشته باشند. ما باید از طریق قدرت خدا و تلاش سخت کوشانه خود، در چیزهایی که واقعاً مهم هستند، خود را تادیب کنیم.
چگونه می توانیم بیاموزیم که تسلیم قدرت خدا بشویم، او که تنها می تواند به ما آن تادیب نفسی که برای زندگی کردن به عنوان مباشرینی وفادار و خداگونه در این جهام سقوط کرده و فاسد نیاز داریم را بدهد؟
تفکری فراتر: خنوخ و نوح راه رفتن با خدا را در عصری که عده کمی در بحبوحه مادیگرایی و خشونت بیش از حد وفادار مانده بودند، به یک عادت تبدیل کردند (پیدایش باب ۵ آیه ۲۴، باب ۶ آیه ۹). آنها فیض خدا را درک کرده و پذیرفتند و از این رو، مباشرین خوبِ دارایی ها و وظایفی که به ایشان سپرده شده بود، بودند.
در طول اعصار، مردم مانند خنوخ و نوح در راه خدا قدم بر داشتند. به عنوان مثال، دانیال و دوستانش «متوجه شدند به منظور نمایندگان دین حقیقی بودن در میان مذاهب دروغین کفر، باید سلامت عقل داشته باشند و شخصیت مسیحی را به کمال برسانند. و خدا خود معلم ایشان بود. آنها با دعای مداوم، مطالعه آگاهانه و در تماس بودن با عالم غیب، مانند خنوخ در راه خدا قدم برداشتند.» — الن جی. وایت، Ellen G. White, Prophets and Kings, p. 486
«گام برداشتن در راه خدا»، معرف کاری است که مباشر انجام می دهد ، یعنی زندگی روزانه با خدا بر روی زمین. یک مباشر عاقل، گام برداشتن با خدا در جهانی فاسد را به یک عادت تبدیل می کند، زیرا تنها با این ارتباط با خدا، می توانیم در برابر سقوط در شرارت های غالب محافظت شویم.
یک مباشر وفادار بودن مستلزم همه جنبه های زندگی می باشد که با موافق خدا بودن شروع می شود (عاموس باب ۳ آیه ۳). ما باید در مسیح (کولسیان باب ۲ آیه ۶)، در تازگی حیات (رومیان باب ۶ آیه ۴)، در محبت (افسسیان باب ۵ آیه ۲)، در حکمت (کولسیان باب ۴ آیه ۵)، در حقیقت (مزامیر باب ۸۶ آیه ۱۱)، در نور (اول یوحنا باب ۱ آیه ۷)، در کمال (امثال سلیمان باب ۱۹ آیه ۱)، در شریعت او (خروج باب ۱۶ آیه ۴)، در کارهای خوب (افسسیان باب ۲ آیه ۱۰) و در راه راست (امثال سلیمان باب ۴ آیه ۲۶) گام برداریم.
سوالاتی برای بحث
۱. تواضع را تعریف کنید و نقش آن را در شیوه زندگی مباشر توضیح دهید (متی باب ۱۱ آیه ۲۹، افسسیان باب ۴ آیه ۲، فیلیپیان باب ۲ آیه ۳، یعقوب باب ۴ آیه ۱۰). چرا تواضع در قدم برداشتن ما با خدا مهم است؟ (میکا باب ۶ آیه ۸).
۲. در کلاس، درباره روش هایی که ما می توانیم به کسانی در میان خودمان که گرفتار بدی و یا حتی عادات مخرب افتاده اند کمک کنیم، صحبت کنید. شما به عنوان کلیسای محلی، چه کاری برای کمک به این افراد می توانید انجام دهید؟
۳. برخی از عادات خوب دیگر که مباشرین مسیحی باید داشته باشند، کدامند؟ برای مثال، تیطوس باب ۲ آیه ۷، مزامیر باب ۱۱۹ آیه ۱۷۲ و متی باب ۵ آیه ٨ را ببینید.
۴. در کلاس، درباره زمان و رمز و رموز آن صحبت کنید. چرا به نظر می رسد که به سرعت در حال سپری شدن است؟ ما اصلاً چگونه متوجه می شویم که زمان چیست؟ و مهمتر اینکه، چرا لازم است که ما مباشرین خوب مقدار نسبتاً کم آن که بر روی زمین داریم، باشیم؟
داستانهای ایمانداران
۲۴ مارس
دختر ولخرج
توسط اندرو مک چزنی، تبلیغ دینی ادونتیست
استارلن پیترز کبود و با لباس پاره پس از یک شب مهمانی و در پی آن تصادف رانندگی به دلیل مستی، یک صبح روز سبت وارد کلیسا شد.
او که عضو سابق کلیسای ادونتیست بود، مطمئن نبود اعضای کلیسا که برای مدت ها آنها را نادیده گرفته بود، نسبت به حضورش عکسالعمل نشان خواهند داد. اما دوستش چند ساعت پیش بر اثر تصادف کشته شده بود و او نیاز داشت به دنبال خدا باشد.
پیترز ۳۲ ساله که اکنون مبلغ تمام وقت است، گفت، «من آن تصادف را به عنوان یک زنگ خطر دیدم. متوجه شدم که زندگی چقدر شکننده است.»
پیترز توسط مادربزرگی ادونتیست در بندر اسپانیا، پایتخت کشور کارائیب ترینیداد و توباگو، بزرگ شد. او از سن کم باید در هر روز سبت در مراسم کلیسا شرکت میکرد. او پس از تعمیدش مقامهای مختلف کلیسا را برعهده داشت، اما گفت که خدمتش واقعی نبود. پیترز گفت، «بخش زیادی از کودکیام، هیچ ارتباطی با خدا احساس نکردم.»
او در ۱۸ سالگی خانه و کلیسا را ترک کرد تا زندگی خوشگذرانه را آغاز کند.
سپس تصادف رانندگی اتفاق افتاد. پیترز و دو تا از دوستانش بعد از یک مهمانی جمعه شب با ماشین به خانه بازمیگشتند و راننده که مست بود، تصادف کرد. پیترز و راننده با خراشهایی فرار کردند اما دوستش، زنی ۲۶ ساله کشته شد.
پیترز به سرعت از صحنه تصادف برای بررسی به بیمارستان انتقال داده شد. سپس پلیس از او در اداره پلیس پرس و جو نمود. پس از آن، پیترز مستقیم به کلیسا رفت.
پیترز لباس مهمانی به تن داشت: پیراهنی کوتاه، گوشواره و آرایش. نمیدانست چه انتظاری داشته باشد. او به مدت هفت سال بود که در کلیسا عبادت نکرده بود.
شبان در حال آماده شدن برای شروع موعظه بود که پیترز از در وارد شد. تمام چشمها به سمت او چرخید. سپس اعضای کلیسا ناگهان شروع به خواندن سرود کردند.
پیترز گفت، «آنها مراسم را متوقف کرده و شروع به خواندن آواز نمودند، زیرا بسیار خوشحال بودند که من پس از سالهای بسیار به کلیسا رفته بودم.»
این خوشآمدی شایسته پسر اسرافکار تمثیل عیسی در لوقا باب ۱۵ آیات ۱۱ تا ۳۲ بود.
در آن لحظه پیترز تصمیم گرفت زندگی خود را به عیسی بدهد و از نو شروع کند.
او گفت، «من با خدا قرار گذاشتم: همه چیز یا هیچ چیز. من با دیگر تعمید داده شدم و اینجا بود که زندگیام آغاز شد.»
درباره استارلن پیترز (سمت چپ) هفته بعد بیشتر بخوانید.
درس سیزدهم
۲۴ تا ۳۰ مارس
ثمرات مباشرت
بعد از ظهر روز سبت
مطالعه این هفته: دوم تیموتائوس باب ۳ آیات ۱ تا ۹ ؛ حزقیال باب ۱۴ آیه ۱۴؛ فیلیپیان باب ۴ آیات ۴ تا ۱۳؛ امثال سلیمان باب ۳ آیه ۵ ؛ اول پطرس باب ۲ آیات ۱۱ و ۱۲؛ متی باب ۷ آیه ۲۳، باب ۲۵ آیه ۲۱.
آیه حفظی: «و سیرت خود را در میان امّتها نیکو دارید تا در همان امری که شما را مثل بدکاران بد میگویند، از کارهای نیکوی شما که ببینند، در روز تفقد، خدا را تمجید نمایند» (اول پطرس باب ۲ آیه ۱۲).
ما به عنوان مباشران، باید به عنوان شاهدان خدایی که به او خدمت می کنیم، زندگی کنیم، بدین معنی که باید تاثیر قدرتمند خوبی بر اطرافیان خود داشته باشیم.
پس داستان ما نباید از جهان اطراف ما جدا باشد. در عوض، ما امتیاز داریم تا شیوه بهتر زندگی را برای کسانی بازتاب دهیم که اطلاعی از آنچه به ما ارزانی شده، ندارند. مباشرت عمل پیشرفت است در حینی که فراخوان خدا را به داشتن زندگی الهی مدیریت می کنیم. خدا مهارت داشتن زندگی متفاوت با سایر نحوه های زندگی را بر روی زمین به ما عطا می کند (دوم قرنتیان باب ۶ آیه ۱۷) و این چیزی است که دیگران باید به آن توجه کنند و حتی در مورد آن بپرسند. از این رو، به ما گفته شده است: «اما ترس مسیح در دل های شما باشد و او را خداوند خود بدانید و اگر کسی علت امید شما را می پرسد، همیشه آماده جواب باشید» (اول پطرس باب ۳ آیه ۱۵).
این درس پایانی، به منافع شخصی، نتایج روحانی، پی آمدهای موفقیت آمیز، تاثیر ما و کلید رضایت در زندگی مباشرتی خواهد پرداخت، با علم به اینکه همگی در باره این موضوع است که «مسیح در شما ساکن می باشد و این حقیقت مایه امید شماست» (کولسیان باب ۱ آیه ۲۷).
* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۳۱ مارس آماده شوید.
مباشرت و خداگونه بودن
خداگونه بودن موضوعی گسترده است. مردم با خدا شیوه زندگی مقدسی دارند (تیطس باب ۱ آیه ۱) و با خلق و خوی سرسپردگی و اعمالی که او را خشنود می سازد شبیه مسیح می شوند (مزامیر باب ۴ آیه ۳، تیطس باب ۲ آیه ۱۲). خدایی بودن، گواه مذهب حقیقی است و وعدهزندگی ابدی را دریافت می کند. هیچ فلسفه، ثروت، شهرت، قدرت یا برتری بواسطه ولادت١ ، چنین وعده ای را ارائه نمی دهد.
بطور مثال: کودک با ولادت خود از والدین ارث می برد (گرچه والدین می توانند او را از ارث محروم و یا حتی یک فرزند خوانده را وارث خود بدانند) ،ولی فردی بواسطه تولد در یک خانواده مسیحی نمی تواند ادعای مسیحی بودن را داشته باشد و خود را در استحصال رستگاری افضل بداند. [ویراستار]
دوم تیموتائوس باب ۳ آیات ۱ تا ۹ را بخوانید. پولس در اینجا نسبت به چه چیزی هشدار می دهد که مستقیماً با زندگی مباشر وفادار مرتبط است؟
کتاب ایوب، شرحی از شخصیت و کارهای ایوب را ارائه می دهد. این کتاب نشان می دهد که چگونه یک زندگی خدایی حتی از طریق رنج کشیدن نمایان می شود. این نشان می دهد که شیطان تا چه حد از این شیوه زندگی متنفر است. حتی خدا اذعان می کند که فرد دیگری مانند ایوب از نظر کیفیت ایمان و شیوه زندگی وجود نداشت (ایوب باب ۲ آیه ۳).
«در زمین عوص مردی بود به نام ایوب. او شخصی بی عیب و درستکار بود. از خدا می ترسید و از گناه دوری می کرد» (ایوب باب ۱ آیه ۱). بنابراین، مردی را می بینیم که ایمانش تنها از روی حرف و کلام یا آیین های مذهبی نبود، اگر چه این ها بخشی از زندگی وی بودند (ایوب باب ۱ آیه ۵). خدا ترسی او ، در کل زندگی خداپرستی وی حتی در میان آزمونهای وحشتناک آشکار شد. خدایی و عابد بودن به این معنی نیست که ما کامل هستیم، بلکه تنها بدین معنی است که ما در اطراف خود کمال را انعکاس می دهیم.
حزقیال باب ۱۴ آیه ۱۴ را بخوانید. این آیه چه چیزی می گوید که بر شخصیت این مردان شهادت می دهد؟ آنها چه چیزی مشترک دارند که باید در همه ما دیده شود؟
مباشرت در واقع تجلی زندگی خداگونه است. مباشرین وفادار تنها شکل و شمایل خدایی ندارند. آنها خدایی هستند و این شبیه به خدا بودن در نحوه زندگی ایشان و رسیدگی به آنچه خدایشان به آنها سپرده است، نمایان می شود. ایمان آنها نه تنها در کاری که انجام می دهند، بلکه در آنچه انجام نمی دهند نیز تجلی می یابد.
قناعت
«من به احتیاجات شخصی خود اشاره نمی کنم، زیرا یاد گرفته ام در هر وضعی که باشم، قناعت کنم» (فیلیپیان باب ۴ آیه ۱۱). اگر قرار باشد ما در هر وضعی که هستیم، قناعت کنیم، این قناعت در نهایت باید از کجا بیاید؟
پولس زمانی که برای تیموتائوس می نویسد، گروه ناخوشایندی از مردم را توصیف می کند «که گمان می کنند خدایی بودن وسیله ای است برای کسب منفعت» (اول تیموتائوس باب ۶ آیه ۵). چه توصیف بهتری برای برخی از گویندگان تلویزیون می تواند وجود داشته باشد؟ آنها با گفتن این به شنوندگان خود که اگر آنها با ایمان باشند (و این «ایمانداری» شامل حمایت از خدمات میسیونری ایشان می شود)، آن شنوندگان ثروتمند خواهند شد. برابر قرار دادن ثروت با ایمانداری، شکل و صورتی دیگر از مادیگرایی است که تحت پوشش مسیحیت خود را ظاهر نموده است.
واقعیت این است که خداگونه بودن و تعبد هیچ ربطی به ثروت ندارد. اگر چنین بود، برخی از خبیث ترین افراد باید خداپرست تلقی می شدند زیرا جزء ثروتمندان هستند. در عوض، پولس پاسخ داد که «خداپرستی همراه با قناعت، منفعت بسیار دارد» (اول تیموتائوس باب ۶ آیه ۶).خداپرستی به همراه قناعت در هر شرایطی، بهترین نوع ثروت است زیرا فیض خدا بسیار با ارزش تر از منفعت مالی می باشد. از این رو، ما باید با «خوراک و پوشاک» (اول تیموتائوس باب ۶ آیه ۸) قانع باشیم. در پایان، ما هر چقدر دارایی داشته باشیم، اگر تمایل به اینگونه فکر کردن داشته باشیم، همیشه چیزهای بیشتری برای گرفتن خواهد بود.
«قناعت در هر شرایطی، یک هنر بزرگ و راز روحانی می باشد. باید آموخته شود و به عنوان یک راز آموخته شود.... قناعت مسیحی، در قابی دلپذیر، درونی، آرام و بخشنده روح جای دارد که آزادانه تسلیم خدا می شود و در هر شرایطی آزادانه در برابر حکمت خدا و حس پدرانه محظوظ گردیده وسر فرود می آورد.... مانند روغن و مرهمی گرانبها و تسکین دهنده و مفید برای دل نگرانان در زمان ها و شرایط دشوار می باشد.» جرمایا بورو،
Jeremiah Burroughs, The Rare Jewel of Christian Contentment, pp. 1, 3
رومیان باب ۸ آیه ۲۸، عبرانیان باب ۱۳ آیه ۵ و فیلیپیان باب ۴ آیات ۴ تا ۱۳ را بخوانید. ما در اینجا چه چیزی می توانیم بیابیم که به ما در داشتن زندگی قانع کمک کند؟
توکّل
امثال سلیمان باب ۳ آیه ۵ را بخوانید. در این آیه به ویژه بخش آخر، چه پیام بسیار مهمی در مورد «تکیه نکردن» بر عقل خودمان، برای ما وجود دارد؟ (اشعیا باب ۵۵ آیه ۹، اول قرنتیان باب ۴ آیه ۵ و باب ۱۳ آیه ۱۲ را نیز ببینید.)
شعار و هدف مباشرین خدا «با دل و جان توکل کردن به خدا و تکیه نکردن بر عقل خود می باشد» (امثال سلیمان باب ۳ آیه ۵).
البته اغلب گفتن آسان تر از عمل می باشد. هر چند وقت یکبار ممکن است با عقلانیت به خدا و محبت و توجه و دلنگرانی او برای خودمان ایمان داشته باشیم و با این حال خود را تا حد بیماری نگران چیزهایی کنیم که با آن روبرو می شویم؟ گاهی اوقات آینده می تواند دست کم در تصور ما بسیار ترسناک به نظر برسد.
پس ما به عنوان مباشر چگونه می آموزیم که به خدا توکل کنیم؟ با قدم برداشتن در ایمان و اطاعت از خداوند در تمام کارهایی که انجام می دهیم. توکل عملی ذهنی است که در صورت استفاده به پایان نمی رسد؛ در مقابل، ما هر چه بیشتر به خداوند توکل کنیم، توکلمان بیشتر رشد می کند. زندگی کردن به عنوان مباشرینی با ایمان، روشی برای ابراز توکلمان به خدا می باشد. این توکل، اساس و نیروی محرک مباشر می باشد و با آنچه انجام می دهیم، آشکار می شود.
«با تمام قلبتان به خداوند توکل کنید. عبارت قلبتان همیشه بصورت استعاری در کتاب مقدس بکار برده شده است. بدین معنی است که تصمیمات ما از یک نفس اخلاقی درونی می آیند که هویت ما را تعیین می کند» (متی باب ۲۲ آیه ۳۷). این شامل شخصیت، انگیزه ها و نیات ما می شود — هسته اصلی وجود ما.
توکل به خدا با چیزهایی که نمی توانید کنترل کنید، آسان تر می باشد. در این مفهوم ما چاره ای جز اعتماد به او نداریم. در عوض، توکل حقیقی «برآمده از قلب» زمانی بوجود می آید که ما باید در مورد چیزی که می توانیم کنترل کنیم تصمیم بگیریم، و زمانی که توکلمان به خدا باعث می شود یک راه را انتخاب کنیم.
رسولان با تمام قلب خود توکل به خدا را شرح می دهند: «طبیعت آنها به ضعیفی و درماندگی همه کسانی که اکنون در کار خدا هستند بود، اما آنها بطور کامل به خداوند اطمینان کردند. آنها ثروت داشتند اما شامل فرهنگ ذهن و روح می شد؛ و همه کسانی که خدا را در ابتدا، انتها و بهترین همه چیز قرار دهند، آن را خواهند داشت.» — الن جی. وایت، Ellen G. White, Gospel Workers, p. 25
این حقیقت دارد که اطمینان کردن به خدا در مورد چیزهایی که نمی توانید کنترل کنید، آسان تر می باشد. اما در مورد چیزهایی که می توانید کنترل کنید، چطور؟ چه تصمیماتی ممکن است لازم باشد بگیرید که بواسطه آنها، اعتمادتان به خدا تعیین کند چه راهی انتخاب می کنید؟
تأثیر ما
«شما زمانی در تاریکی بودید اما اکنون با اتحاد خود با خداوند، در نور هستید» (افسسیان باب ۵ آیه ۸). پولس تحول قلب را به عنوان عملی که به صورت کلی دیده می شود، توصیف می کند: همانطور که ما «در نور قدم بر می داریم» (اول یوحنا باب ۱ آیه ۷، اشعیا باب ۳۰ آیه۲۱)، شهادت روزانه ما از مباشرت تحت مدیریت، نوری تاثیر گذار در جهان تاریک خواهد بود.
عیسی فرمود، «من نور این جهان هستم» (یوحنا باب ۸ آیه ۱۲). ما بواسطه ثبات شخصیت در رفتار اجتماعی روزانه خود، نور خدا را منعکس می کنیم.
مباشرت ما به روش هایی که خدا را جلال ببخشد، چگونه نشان داده می شود؟ کارهای ما چه تاثیری بر دیگران دارند؟ متی باب ۵ آیه ۱۶، تیطس باب ۲ آیه ۷، اول پطرس باب ۲ آیات ۱۱ و ۱۲.
مباشرت به مدیریت دارایی های خدا مربوط می شود، اما فراتر از این مسئولیت می باشد. مباشرت ما در برابر خانواده ها، جوامع، جهان و عالم ما آشکار است (اول قرنتیان باب ۴ آیه ۹). مباشرت در مشاغل ما نیز تاثیر اصول پادشاهی بر زندگی ما را نشان می دهد. و از این رو ما می توانیم بر دیگران تاثیر بگذاریم. ما با مهربانی و اخلاقیات، که تایید آفریدگار را بهمراه دارد مسیح را آشکار می سازیم.
اخلاق کاری ما نیز باید با ارزش های مباشرت ما موافق باشد. شغل ما مرحله ای است که در آن مباشرت فرد عادل دیده می شود. «او بی گناهی تو را مانند روز روشن، آشکار خواهد نمود» (مزامیر باب ۳۷ آیه ۶). تاثیر یک مباشر حتی در محل کار یا حرفه خود «پنهان نمی شود یا زیر تشت گذاشته نمی شود» (لوقا باب ۱۱ آیه ۳۳)، بلکه مانند شهری بر بلندای تپه دیده می شود (متی باب ۵ آیه ۱۴). در صورتی که شما اینگونه هدفمند در خانه و محل کار زندگی کنید، بر ذهن ها و قلب های اطرافیان خود تاثیر خواهید گذاشت.
«همه چیز در طبیعت برای کاری تعیین شده اند و از جایگاهشان ایراد نمی گیرند. همه مردان و زنان در امور روحانی، حدود و مسئولیت خاصی دارند. سودی که خدا خواستار آن است، متناسب با سرمایه سپرده شده و مطابق با میزان عطیه مسیح می باشد.... اکنون زمان و فرصت شماست که با ... ثبات شخصیتی نشان دهید که شما را از نظر اخلاقی واقعاً با ارزش کند. مسیح حق دارد تا از خدمت شما بهره مند شود. از صمیم قلب تسلیم او شوید.» — الن جی. وایت، Ellen G. White, This Day With God, p. 243
اخلاق کاری شما چه نوع تاثیری بر همکاران یا کسانی که در خانه می بینید، دارد؟ شما در مورد ایمان خود، چه نوع پیامی به ایشان می رسانید؟
سخنانی که میخواهیم (ونمیخواهیم) بشنویم
ما بر روی زمین، غریبه ها و مسافرینی هستیم که — ملکوت اعلی که بی نقص، زیبا و آرام است — مقصد نهایی ماست (عبرانیان باب ۱۱ آیات ۱۳ و ۱۴). تا آن زمان، ما باید در اینجا زندگی کنیم. جهان بینی مسیحی، بویژه آنگونه که در جدال عظیم نمایان گردیده است، اجازه وجود هیچ گروه بی طرفی را نمی دهد. ما یا برای خدا و یا برای دشمن زندگی می کنیم. «هر که با من نیست، بر خلاف من است و هر که با من جمع نمی کند، پراکنده می سازد» (متی باب ۱۲ آیه ۳۰). زمانی که عیسی بازگردد، طرفی که ما در آن هستیم، به روشنی و وضوح نمایان خواهد شد.
زمانی پس از بازگشت مسیح، کسانی که ادعای پیروی از او را می کردند، یکی از دو جمله را خواهند شنید. آن دو جمله کدامند و معنای هر کدام چیست؟
متی باب ۲۵ آیه ۲۱
متی باب ۷ آیه ۲۳
این سخن مسیح، «آفرین»، دل انگیزترین و رضایت بخش ترین سخنی است که یک مباشر می تواند بشنود. داشتن تایید نامحدود الهی در مورد تلاش ما در مدیریت دارایی هایش، شادی غیر قابل وصفی برای انجام حداکثر توانایی مان و دانستن تمام مدت اینکه نجات ما ریشه در کارهای مسیح برای ما و نه کارهای ما برای او دارد، می باشد (رومیان باب ۳ آیه ۲۱ و باب ۴ آیه ۶ را ببینید).
زندگی یک مباشر با ایمان، بازتاب دهنده ایمان اوست. تلاش برای رستگاری بواسطه اعمال در کلام آنهایی دیده می شود که بدنبال عادل شمردن خود در مقابل خدا از طریق اعمالشان بودند (متی باب ۷ آیات ۲۱ و ۲۲ را ببینید). متی باب ۷ آیه ۲۳ نشان می دهد که راضی بودن از خود یا خود عادل شماری تا چه حد بی نتیجه است.
«هنگامی که پیروان مسیح، آنچه را که به او تعلق دارد به وی بازمی گردانند، گنجی را جمع می کنند که در زمان شنیدن عبارت آفرین، خدمتگزاران خوب و وفادار؛ ... وارد شادی خداوند خود بشوید، به ایشان داده خواهد شد.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, The Desire of Ages, p. 523
در پایان، مباشرت نوعی زندگی است که در آن دو فرمان بزرگ محبت برای خدا و محبت به همسایگانمان، انگیزه و نیروی محرک همه کارها می باشند.
زندگی شما و مباشرت نمایان شده در آن، تا چه حد به خوبی این دو فرمان بزرگ را منعکس می کنند؟
تفکری فراتر: «مسیح به این جهان آمد تا محبت خدا را نمایان سازد. پیروان او باید کاری را که او آغاز کرد ، ادامه دهند. بیایید تلاش کنیم به یکدیگر کمک و یکدیگر را تقویت نماییم. بدنبال خوبی دیگران بودن، راهی است که بواسطه آن می توان شادی حقیقی را یافت. انسان با دوست داشتن خدا و انسان های دیگر، بر ضد منفعت خود کار نمی کند. هر چه روح از خود گذشته تر باشد، فرد خوشحال تر است، زیرا هدف خدا برای خود را کامل می کند.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, Counsels on Stewardship, pp. 24, 25
«هر کجا در کلیسا زندگی وجود داشته باشد، رشد و فزونی وجود دارد. همچنین یک مبادله دائمی وجود دارد، گرفتن و دادن، دریافت کردن و بازگرداندن به خود خداوند. خدا به هر مومن واقعی، نور و برکت می دهد و ایماندار، آن را در کاری که برای خداوند انجام می دهد، به دیگران می رساند. همانطور که آنچه که دریافت می کند را می بخشد، ظرفیتش برای دریافت کردن بیشتر می شود. فضا برای تدارکات تازه فیض و حقیقت بوجود می آید. نور روشن تر و دانش افزون تر از آن او خواهد بود. زندگی و رشد کلیسا به این بخشیدن و دریافت کردن وابسته است. کسی که دریافت می کند اما هرگز نمی بخشد، خیلی زود دیگر دریافت نخواهد کرد. اگر حقیقت از او به دیگران جریان نداشته باشد، او ظرفیت دریافت را از دست خواهد داد. اگر ما برکات تازه دریافت کنیم، باید متاع های آسمانی را با دیگران سهیم شویم.» — الن جی. وایت،
Ellen G. White, Counsels on Stewardship, p. 36
سوالاتی برای بحث
۱. چگونه توکل به خداوند به تعهد منتهی می شود؟ برای اعتماد به خدا با تمام قلبتان در سطحی عقلانی، چه چیزی لازم است؟ دوم قرنتیان باب ۱۰ آیه ۵. چرا بسیار آسان است بگوییم، همه چیز برای خیریت با هم درکارند (رومیان باب ۸ آیه ۲۸) اما باورش دشوار است؟ یعنی، چرا می گوییم که به خدا اعتماد داریم و واقعاً از نظر عقلانی به او توکل داریم، و با این وجود از آینده می ترسیم؟
۲. در کلاس این سوال را بپرسید و سپس پاسخ ها را مقایسه کنید: «در حدود ۲۵ واژه، تعریف شما از مباشرت چیست؟» سپس این سوال را بپرسید: «در حدود ۲۵ واژه چرا مباشرت بخش مهمی از زندگی مسیحی است؟»
۳. متی باب ۷ آیات ۲۱ تا ۲۳ را بار دیگر بخوانید. در این آیات چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ چرا افراد چنین چیزهایی می گویند؟ سخنانشان چه چیزی در مورد ایشان می گوید؟ چگونه می توانیم مطمئن شویم که همچنان که بدنبال مباشر خوب بودن هستیم — حتی بدنبال داشتن زندگی با ایمان و اطاعت هستیم، و حتی بدنبال انجام کار خوب در نام خدا هستیم — در همان خود فریبی سقوط نکنیم؟
۴. ما تمایل داریم تنها در سطح فردی به نفوذ مسیحی بیاندیشیم. اما در مورد در سطح کلیسای محلی تان چطور؟ کلیسای شما به عنوانیک مجموعه، چه نوع تاثیری بر جامعه دارد؟
داستانهای ایمانداران
۳۱ مارس
به دنبال ۳ نشانه بودن
توسط اندرو مک چزنی، تبلیغ دینی ادونتیست
استارلن پیترز پس از گوش دادن به یک مبلغ کارآزموده آمریکایی در مجمع جوانان در سرزمین مادری او، ترینیداد و توباگو سخن گفت، مجاب شد که برای سفر مبلغی دو هفتهای به جنوب آمریکا ثبت نام کند.
اما این خواسته او را سراسیمه کرد. او به تازگی پس از هفت سال خوشگذرانی به کلیسای ادونتیست روز هفتم بازگشته بود و احساس نمیکرد واجد شرایط خدمت کردن به عنوان یک مبلغ باشد.
پیترز که در آن زمان ۲۵ ساله بود، گفت، «به نظرم من از جنس مبلغ نبودم. پس تصمیم گرفتم دعا کنم.»
او از خدا نشانهای درخواست کرد: اینکه افراد تصادفی حاضر در مجمع جوانان به او بگویند که یک مبلغ بشود. هیچ کس او را نمیشناخت، بنابراین فکر میکرد کسی به او نزدیک نشود.
او گفت، «اما همان روز، چند نفر نزد من آمده و به من گفتند، آیا تا به حال به اینک یک مبلغ باشی، فکر کردهای؟»
پیترز چنین استدلال کرد که مردم پس از سخنرانی مبلغ آمریکایی به خدمت مبلغی فکر میکردندِ پس نشانه دومی از خدا خواست: اینکه پدرش به او بگوید که یک مبلغ بشود. پیترز گفت، «پدرم آدم اهل کلیسا رفتن نیست و من تنها دختر او هستم. از این رو، احتمالش بسیار کم یا صفر بود. فکر کردم خدا را گیر انداختم.»
روز بعد، پدرش به او زنگ زد و گفت، «شاید باید به جایی که خدا هدایتت میکند، بروی.» او گفت که از تغییرات اخیر زندگی وی راضی بود.
پیترز آن شب با خشم دعا نمود. او نمیخواست شغلش را برای سفر بشارتی به گویان به خطر بیاندازد. او خواهان نشانه سوم شد: اینکه خدا ۴۵۰ دلار هزینه لازم برای سفر را فراهم کند.
روز بعد، آخرین روز مجمع، غریبهای یک پاکت سفید به پیترز داد و رفت. او گفت، «وقتی داخل پاکت را نگاه کردم، چکی به مبلغ ۴۵۰ دلار در آن قرار داشت، میزان دقیقی که من برای سفر نیاز داشتم.»
پیترز در نهایت ۱ سال و نیم در گویان ماند و در یک مدرسه بشارتی تدریس نمود. از آن زمان، پیترز بی وقفه به سفرهای کوتاه و طولانی مدت بشارتی رفته است و تنها برای جمعآوری پول سفر بعدی توقف کرده است. در سال ۲۰۱۴، رئیس کلیسای ادونتیست، تد نیلسون به او برای فعالیتش در راستای برنامه بشارتی یک ساله، هدیهای به وی اهدا نمود.
پیترز که اکنون ۳۲ سال دارد گفت که هیچوقت برای به اشتراک گذاشتن عیسی خیلی دیر — یا خیلی زود نیست.
او گفت، «پیش از اولین سفر مأموریتیام، تازه به کلیسا بازگشته بودم، بنابراین به اندازه کافی احساس مسیحی بودن نداشتم که به چنین سفری بروم. اکنون همیشه در حال سفر هستم. خدا تمام نیازهای مرا برآورده میکند.»
درباره استارلن پیترز (در تصویر در کنار رئیس کلیسای ادونتیست، تد ان. سی. ویلسون) در مطلب هفته گذشته بیشتر بخوانید.