راهنمای مطالعه کتاب مقدس - سه ماهه چهارم 2016 - کتاب ایوب

دونلود PDF -  راهنمای مطالعه کتاب مقدس - سه ماهه چهارم 2016 - کتاب ایوب

 

۱. پایان — (۲۴ تا ۳۰ سپتامبر) ۴

 

۲. جدال عظیم — (۱ تا ۷ اکتبر) ۱۳

 

۳. آیا خدا ترسی ایوب برای هیچ است؟ — (۸ تا ۱۴ اکتبر) ۲۱

 

۴. خدا و رنجهای بشر — (۱۵ تا ۲۱ اکتبر) ۳۰

 

۵. لعنت به روزگار — (۲۲ تا ۲۸ اکتبر) ۳۸

 

۶. نفرین بی سبب؟ — (۲۹ اکتبر تا ۴ نوامبر) ۴۶

 

۷. جزا — (۵ تا ۱۱ نوامبر) ۵۴

 

۸. خون بیگناه — (۱۲ تا ۱۸ نوامبر) ۶۳

 

۹. نشانههای امید — (۱۹ تا ۲۵ نوامبر) ۷۱

 

۱۰. خشم الیهو — (۲۶ نوامبر تا ۲ دسامبر) ۸۰

 

۱۱. از درون گردباد — (۳ تا ۹ دسامبر) ۸۹

 

۱۲. نجات دهنده ایوب — (۱۰ تا ۱۶ دسامبر) ۹۸

 

۱۳. شخصیت ایوب — (۱۷ تا ۲۳ دسامبر) ۱۰۶

 

۱۴. درسهایی از ایوب — (۲۴ تا ۳۰ دسامبر) ۱۱۴

 

Editorial Office: 12501 Old Columbia Pike, Silver Spring, MD 20904

 

Come visit us at our Web site: http://www.absg.adventist.org

 

Principal Contributor

Clifford R. Goldstein

 

Co-contributor

Steven Thompson

 

Editor

Clifford R. Goldstein

 

Associate Editor

Soraya Homayouni

 

Middle East and North Africa Union

 

Publishing Coordinator

Michael Eckert

 

Translation to Farsi

Behrouz Khanzdeh

 

Farsi Layout and Design

Marisa Ferreira and Eilen Citalán

 

Publication Manager

Lea Alexander Greve

 

Editorial Assistant

Sharon Thomas-Crews

 

Pacific Press® Coordinator

Wendy Marcum

 

Art Director and Illustrator

Lars Justinen

 

Design

Justinen Creative Group

 

حق چاپ محفوظ و مخصوص "کنگره عمومی ادونتیستهای روز هفتم" میباشد. هیچیک از بخشهای این کتابچه راهنمای مطالعه

 

کتاب مقدس مدرسه سبت ویژه بزرگسالان بدون اجازه قبلی و کتبی از کنگره عمومی ادونتیستهای روز هفتم )جنرال کنفرانس(

 

قابل ویرایش، تغییر، اصلاح ، اقتباس ، ترجمه ، تکثیر یا انتشار نیست. دفاتر بخشهای تابعه کنگره عمومی ادونتیستهای روز هفتم

 

مجاز هستند تا طبق دستورالعمل ویژه ای ترتیبی اتخاذ نمایند تا کتابچه راهنمای مطالعه کتاب مقدس مدرسه سبت ویژه بزرگسالان

 

ترجمه گردد. حق طبع و نشر مطالب ترجمه شده و انتشارات آنان متعلق به کنگره عمومی است. عناوین )ادونتیستهای روز هفتم(

 

و )ادونتیست( و آرم شعله گون جزو اسامی و علامت تجاری ثبت شده متعلق به کنگره عمومی ادونتیستهای روز هفتم میباشد و

 

استفاده از آن بدون اجازه قبلی از کنگره عمومی ممنوع است.



Sabbath School Personal Ministries



پرسش همیشگی

 

برخلاف تمامی تبلیغات مغرضانه مخالفان، مسیحیان از دلایلی کاملا منطقی و عقلانی برای ایمان به خدا برخوردارند. گر چه برخی از برجسته ترین نوابغ و خردمندان تضمین کرده اند که مفاهیم تکاملی "فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت" و "جهش تصادفی"می تواند پیچیدگی، شگفتی و زیبایی زندگی را تشریح کند ولی این فرضیات از طرف بسیاری از مردم نه خریداری داشته و نه منطقی بنظر رسیده است. برخلاف اعلامیه رسمی علمی اخیر مبنی بر اینکه عالم از هیچ بوجود آمده است، بسیاری از مردم عقیده وجود خدایی ابدی را در ضدیت با فرضیه عَدَم ، توضیحی منطقی تر و قانع کننده تر برای خلقت یافته اند.

 

و با این حال، حتی با وجود اینکه منطق و استدلال بطور قطع اعتقاد ما را تایید میکند ولیکن مشکل "شرارت همیشه در صحنه" لاینحل باقی مانده است. و از این رو پرسش همیشگی این است: اگر خدایی که وجود دارد، که خدایی بسیار خوب ، مهربان و قدرتمند است، پس این رنج و عذاب زیاد بخاطر چیست؟

 

به همین خاطر در این ثلث از دروس ، کتاب ایوب را مطالعه میکنیم. جالب اینکه ایوب در زمره اولین کتابهای نوشته شده کتاب مقدس بود که با پرسش همیشگی درگیر و دار بود. خدا در همان ایام قدیم برای حل یکی از دشوار ترین مسائل ، پاسخهایی را ارائه نموده است.

 

البته او به برخی از مسائل پاسخ داده و نه به همه آنها. احتمالا هیچ یک از کُتُبِ کتاب مقدس نمیتوانند پاسخگوی همه سوالات باشند؛ حتی کتاب مقدس به عنوان یک مجموعه تمام و کمال نیز از عهده آن بر نمی آید. با این وجود، ایوب پردهای را کنار میزند و وجود واقعیتی ماوراء حواس و ادراک ما را آشکار میسازد و حتی فراتر از آنچه که ابزارهای علمی کمکی بتوانند. این موضوع ما را به حیطهای میرساند که بنظر میرسد که از قوه ادراک ما بسیار دور است ولی از جنبه ای دیگر نزدیک است.کتاب ایوب مانند سایر بخشهای کتاب مقدس به ما نشان میدهد: واقعیتهای طبیعی و ماوراء طبیعی به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند. ایوب قاعده کلی و هشداری را با نمایشی غم انگیز که به شادی می انجامد به نمایش گذارد که پولس قرنها بعد آنرا ابراز نمود: (افسسیان باب ۶ آیه ۱۲).

 

اگرچه کتاب ایوب عمدتا درباره یک فرد به بحث پرداخته است، اما این داستان مربوط به همه ما نیز هست که از آن حیث همگی متحمل درد و رنجهایی هستیم که اغلب منطقی به نظر نمیرسند. و حتی داستان چهار مردی که نزد او میآیند، منعکس کننده وضعیت ماست ، مع الوصف ، در میان ما چه کسی برای درک و رفع مشکلات و مصائب دیگران تلاش ننموده است؟

 

با اینحال ، اگر کتاب ایوب را تنها به تلاش بشر رنج کشیده برای درک بشر رنج کشیده محدود کنیم، نکته بسیار مهمی را از دست میدهیم. داستان در مفاد محیط واقعه آشکار میشود که از جدال عظیم میان مسیح و شیطان نشات میگیرد و در اینجا با واقعی ترین عبارات بتصویر کشیده شده است. و بدین خاطر که آن نبرد، واقعیترین نبردهاست، که در آسمان آغاز شده ، در اینجا، قلب ، ذهن و جسم همه انسانها را به فرسودگی و درماندگی کشانده است.

 

دروس این ثلث ، به مطالعه داستان ایوب خواهد پرداخت؛ هم از بُعد نزدیک، با روایتی تلخ و شیرین ، و هم از فاصله ای دور، که در آن نه تنها آگاهی از چگونگی پایان کتاب، بلکه عیان نمودن ماجرا که در پشت پرده چه پنهان بوده و ریشه آن چه بوده است.پس به عنوان خواننده، نه تنها با آگاهی از کتاب ایوب بلکه از کل کتاب مقدس ، یک مسئله حاد بروز میکند و این که چگونه بتوانیم همه چیز را بهم ربط بدهیم. ما سعی میکنیم تا حد امکان نه تنها دلیل زندگی در جهان شرارت را بدانیم بلکه مهمتر از آن، نحوه زندگی در آن را بیابیم.

 

طبیعتا"، حتی پس از مطالعه کتاب ایوب و حتی در چارچوب محتوای بخشهای باقیمانده کتاب مقدس، "پرسش همیشگی" پابرجاست. با پاسخ همیشگی تضمین یافته ایم که : عیسی مسیح که بواسطه خون او رهایی یافتیم (افسسیان باب ۱ آیه ۷) – بواسطه او به همه سوالها پاسخ داده خواهد شد.

 

کلیفورد گولدستین سر دبیر کتابچه راهنمای مطالعات کتاب مقدس ویژه بزرگسالان است. او از سال ۱۹۸۴ در کنگره عمومی (جنرال کنفرانس) مشغول بکار بوده است.

 

درس اول

 

۲۴ تا ۳۰ سپتامبر

 

پایان






بعد از ظهر روز سبت

 

برای مطالعه این هفته آیات زیر را مطالعه کنید: ایوب باب ۴۲ آیات ۱۰ تا ۱۷؛ پیدایش باب ۴ آیه ۸؛ متی باب ۱۴ آیه ۱۰؛ اول قرنتیان باب ۴ آیه ۵؛ دانیال باب ۲ آیه ۴۴؛ ایوب باب ۱۴ آیات ۱۴ و ۱۵.

 

آیه حفظی: "عیسی بدو گفت: «من قیامت و حیات هستم. هر که به من ایمان آورد، اگر مرده باشد، زنده گردد" (یوحنا باب ۱۱ آیه ۲۵).

 

به دانشآموزان در کلاسهای نویسندگی اهمیت حُسن خِتام در یک قطعه ادبی آموزش داده میشود. بویژه در داستان پردازی که تمام نوشته ها غیر واقعی است، نویسنده باید خاتمه ای خوشایند ارائه دهد. اما حتی در موارد داستان واقعی یا مستند، حُسنِ خِتام حائز اهمیت است.

 

اما واقعیت چگونه است؟ حیات بطور فی نفسه چگونه میتواند باشد که نه در اوراق یک کتاب و نه در یک فیلمنامه مسطور است بلکه در واقعیتی از گوشت و خون متجلی گردیده است؟ داستانهای ما چگونه است؟ چه سر انجام و عاقبتی را در پی دارد ؟ چگونه پایان می یابد؟ آیا شرح های ناتمام و باقیمانده مانند یک قطعه ادبی خوب به هم ربط پیدا میکنند ؟

 

این حالت در همه موارد صدق نمیکند. اینطور نیست؟ وقتی داستانهای ما همواره به مرگ منتهی میشود چگونه میتواند ختم به خیر باشد؟ با این مضمون در واقع هرگز سرانجام خوشی نداریم زیرا مرگ چطور میتواند خوشایند باشد؟

 

همین قضیه درباره روایت ایوب نیز صدق میکند. اگرچه غالبا پایان آن خوشایند نشان داده میشود، دست کم در مقابل تمامی رنجهایی که ایوب متحمل شد، با این حال چندان خوشایند نیست زیرا این داستان نیز به مرگ ختم میشود.

 

دراین هفته مطالعه کتاب ایوب را از آخر آغاز میکنیم، زیرا پرسشهایی را در باره آخر زندگی ما مطرح میکند که تنها درباره وضعیت کنونی ما نیست بلکه مربوط به ابدیت و جاودانگی است.

 

* درس این هفته را برای آمادگی روز سبت اول اکتبر مطالعه کنید.




برای همیشه شاد و خوشبخت؟

 

اغلب اوقات داستان های کودکان با این جمله پایان می یابد: "و آنها پس از آن خوش و خرم زندگی کردند." در بعضی از زبان ها این جمله تقریبا کلیشه ای و تکراری شده است. تصور کلی این است که نمایشنامه هر چه که باشد: خواه ربوده شدن شاهزاده خانم ، یا گرگ زشت ، یا پادشاه خبیث ؛ در این ماجرا یک قهرمان و شاید همسر جدید او در پایان به پیروزی دست می یابند.

 

کتاب ایوب دست کم در نگاه اول، این چنین پایان می یابد. گذشته از مشکلات و مصیبت هایی که بر ایوب فرو افتاد، کتاب ایوب به گونه ای پایان می یابد که می توان آن را نسبتاً مثبت توصیف نمود.

 

آیات ۱۰ تا ۱۷ باب ۴۲ ایوب که آخرین آیات کل کتاب است را بخوانید. این آیات درباره عاقبت ایوب ، چه می گویند؟

 

بدون تردید: اگر از کسی درباره کتابی از کتاب مقدس در باره ختم به خیر شدن شخصیت اصلی اش (نقش اول) بپرسید، یعنی کتابی که پایان آن "عاقبت و سرانجام خوش" باشد، بسیاری پاسخ خواهند داد: کتاب ایوب.

 

گذشته از هرچیز، در پایان کتاب به مایملک ایوب نگاه کنید. خانواده و دوستانی که در هنگام سختیها در اطرافش نبودند (به استثنای اِلیفاز، بَلدَد، صوفر، اِلیهو و همسر ایوب)، که همگی آمده و او را دلداری میدهند. آنها سخاوتمند نیز بودند و به او پول هم دادند. وقتی داستان پایان یافت، ایوب به دو برابر بیش از آنچه که در ابتدا داشت نائل گردید، دست کم از نظر ثروت مادی (ایوب باب ۴۲ آیه ۱۲ را با ایوب باب ۱ آیه ۳ مقایسه کنید). او ده فرزند داشت، هفت پسر و ۳ دختر داشت که جایگزین هفت پسر و سه دختری که مردند، شده بودند (ایوب باب ۱ آیات ۲، ۱۸ و ۱۹ را ببینید) و در آن سرزمین هیچ زنی ”مثل دختران ایوب زنان نیکو صورت یافت نشدند" (ایوب باب ۴۲ آیه ۱۵)، چیزی که درباره اولین فرزندان او گفته نشده است. و این مرد که بسیار مطمئن بود که هر آن رو بموت است، ۱۴۰ سال دیگر عمر کرد. "پس ایوب پیر و سالخـورده شـده، وفات یافت" (ایوب باب ۴۲ آیه ۱۷). عبارت "سالخورده" یا ترجمه تحت اللفظی از انگلیسی (روزهای بیشمار) در زبان عبری (گاهی اوقات «مملو از سالها» ترجمه شده که جالب توجه است) که برای توصیف آخرین روزهای زندگی ابراهیم (پیدایش باب ۲۵ آیه ۸)، اسحاق (پیدایش باب ۳۵ آیه ۲۹) و داود (اول قرنتیان باب ۲۹ آیه ۲۸) بکار برده شده است. این عبارت ایده ای را در ذهن متبادر میسازد که در زمان واقعه محتوم و ناخوشایند یا به تعبیری مرگ ، فردی در موقعیتی نسبتاً خوب و رضایتمندانه قرار داشته است.






پایانهای ناخوشایند

 

کتاب ایوب با چیزهایی که برای ایوب ختم به خیر شد پایان یافت ، کسیکه با سالخوردگی و روزهای بیشمار بدرود حیات گفت. همانطور که همه ما به خوبی میدانیم، برای بسیاری از افراد دیگر داستان اینگونه پایان نمیپذیرد. حتی کسانی که وفادار، شرافتمند و با فضیلت بودند، در همه موارد عاقبتی مانند ایوب نداشتند.

 

عاقبت شخصیتهای کتاب مقدس که در زیر آمد هاند، چگونه بود؟

 

هابیل (پیدایش باب ۴ آیه ۸)

 

اوریا (دوم سموئیل باب ۱۱ آیه ۱۷)

 

عیلی (اول سموئیل باب ۴ آیه ۱۸)

 

یوشیای پادشاه (دوم تواریخ باب ۳۵ آیات ۲۲ تا ۲۴)

 

یحیی تعمید دهنده (متی باب ۱۴ آیه ۱۰)

 

استیفان (اعمال رسولان باب ۷ آیات ۵۹ و ۶۰)

 

همانطور که میتوانیم ببینیم، کتاب مقدس مملو از داستانهایی هست که پایان خوشی ندارند. و دلیلش این است که زندگی پر از داستانهایی است که عاقبت خوشی ندارند. بسیاری از مردم چه برای علتی خوب شهید شوند و یا از بیماری مهلکی بمیرند یا زندگیشان پر از درد و رنج باشد، مانند ایوب نمیتوانند در برابر مشکلاتشان پیروز شوند. در حقیقت ، صادقانه هر چند وقت یکبار عاقبت کارها آنگونه که برای ایوب بود، ختم به خیر میشود؟ و ما برای آگاهی از این واقعیت وحشتناک به کتاب مقدس نیازی نداریم. چه کسی در میان ما از پایانهای ناخوشایند بیخبر است؟






احیا و بازساخت (جزئی)

 

آری، داستان ایوب در مقایسه با داستان سایر شخصیتهای کتاب مقدس و سایر مردم به طور کلی، پایان مثبتی داشت. پژوهشگران کتاب مقدس گاهی درباره ”احیا یا بحالت اول بازگشتن“ ایوب سخن میگویند. و در حقیقت، تا حدی، بسیاری از چیزها برای او بازساخت شد.

 

اما اگر این پایان کامل داستان بود، آنگاه با تمامی خوبی های آن، آیا داستان واقعاً تکمیل میشد؟ به طور حتم شرایط برای ایوب بهتر شد، خیلی بهتر، اما ایوب همچنان در نهایت مرد. و همه فرزندانش مردند. و همه نوادگانش و نسلهای بعدیاش نیز همگی مردند. و شکی نیست که به نوعی همه آنها با بسیاری از مصیبتها و مشکلات زندگی که ما داریم، روبرو شدند، مصیبتها و مشکلاتی که در حقیقت، واقعیتهای زندگی در جهان سقوط کرده هستند.

 

و تا آنجایی که ما میدانیم، ایوب هرگز دلایل این مصائب و مشکلاتی که بر او نازل شد را نفهمید. آری، او دارای فرزندان بیشتری شد، اما غم و اندوه او برای آنهایی که از دست داده بود، چطور؟ زخمهایی که بدون شک تا آخر عمر به همراه داشت چطور؟ ایوب عاقبت خوشی داشت، اما این پایانی کاملاً خوش نیست. بسیاری از کارهای ناتمام باقی مانده است و پرسشهای زیادی که بی پاسخ مانده است.

 

کتاب مقدس میگوید که خداوند ”مصیبت او را دور ساخت“ (ایوب باب ۴۲ آیه ۱۰)، و در حقیقت او این کار را انجام داد، بخصوص در مقایسه با همه اتفاقاتی که پیش از آن رخ داده بود. اما بسیاری همچنان ناقص ، بیپاسخ و نا تمام ماند.

 

این قضیه نباید تعجبآور باشد، اینطور نیست؟ گذشته از هرچیز، در این جهان همانگونه که الحال هست، بدون در نظر گرفتن «خاتمه ای» که خواهیم داشت ، خواه خوب یا بد، بعضی از چیزها ناقص، بیپاسخ و نا تمام باقی میمانند.

 

به این خاطر، در قالب یک مفهوم، عاقبت ایوب میتواند بعنوان یک سمبل و نماد از پایان واقعی تمامی پریشانحالی ها و غم و اندوه در نظر گرفته شود؛ هر چند مبهم و ضعیف. این موضوع حاکی از امید و وعده نهایی است که بواسطه مژده عیسی مسیح از رستاخیزی کامل بما داده شده است، آنچه که احیا گردیدن ایوب در مقابل آن جلوه ای کمرنگ خواهد داشت.

 

اول قرنتیان باب ۴ آیه ۵ را بخوانید. این آیه درباره اینکه اکنون چگونه بعضی از چیزها که همچنان ناقص، بیپاسخ و نا تمام باقی خواهند ماند، چه چیزی به ما میگوید؟ در عوض ما را به چه امیدی رهنمون خواهد ساخت؟





آخرین سلطنت

 

در میان سایر چیزها، کتاب مقدس، کتابی درباره تاریخ است. اما تنها یک کتاب تاریخ نیست. درباره وقایع تاریخی گذشته میگوید و از آنها (در میان سایر چیزها) برای دادن درسهای روحانی به ما بکار میرود. کتاب مقدس از وقایع گذشته حقایقی را بما تعلیم میدهد که اکنون چگونه زندگی کنیم. (اول قرنتیان باب ۱۰ آیه ۱۱ را ببینید).

 

اما کتاب مقدس تنها از گذشته سخن نمیگوید. از آینده نیز میگوید. نه تنها از رویدادهایی که در گذشته اتفاق افتادند میگوید بلکه از آنچه که در آینده واقع خواهد شد نیز خبر میدهد. داستانهای کتاب مقدس توجه ما را به آینده جلب میکند، حتی به پایان زمان. عبارت تخصصی الهیاتی برای وقایع روزهای پایانی ”آخرت شناسی“ است که از یک واژه یونانی به معنی ”آخر“ اقتباس شده است. گاهی اوقات در بر گیرنده عقیده ای درباره مرگ، داوری، آسمان و جهنم نیز میباشد. همچنین به وعده امیدی که برای وجودی جدید در جهانی جدید داریم نیز مربوط میشود.

 

و کتاب مقدس چیزهای بسیاری درباره آخر زمان به ما میگوید. آری، کتاب ایوب با مرگ او پایان می یابد و اگر این تنها کتابی بود که یک فرد مجبور بود بخواند، میتوانست باور کند که داستان ایوب تمام شده است مانند همه ما، به مرگ ختم شود – و این چنین بود، ختم کلام. هیچ چیز دیگری برای امیدواری وجود نداشت، زیرا تا جایی که ما میتوانیم درک کنیم و از همه آنچه میبینیم، چیز دیگری پس از آن نمیآید.

 

اگرچه کتاب مقدس، چیز دیگری به ما میآموزد. کتاب مقدس تعلیم میدهد که در پایان زمان، ملکوت ابدی خدا برپا خواهد شد، برای همیشه وجود خواهد داشت و خانه ابدی نجات یافتگان خواهد بود. بر خلاف پادشاهیهای دنیوی که آمده و رفتهاند، این ملکوت جاودان خواهد بود.

 

دانیال باب ۲ آیه ۴۴ و باب ۷ آیه ۱۸ را بخوانید. این آیات به چه امیدی درباره پایان جهان اشاره میکنند؟

 

” به لطف و مرحمت خدا نقشه عالی نجات منجر به احیای کامل جهان میشود. همه آنچه که بواسطه گناه از دست رفته بود، احیا میگردد. نه تنها بشر بلکه زمین نیز نجات مییابد، تا منزلگاه ابدی مطیعان بشود. شیطان برای مدت شش هزار سال برای بدست آوردن مالکیت زمین تلاش کرده است. اینک هدف ابتدایی خدا در خلقت تحقق یافته است. ’ولی سر انجام برگزیدگان خدای متعال تا ابد قدرت سلطنت را به دست خواهند گرفت‘ (دانیال باب ۷ آیه ۱۸).“ – الن جی. وایت، Ellen G. White, Patriarchs and Prophets, p. 342

 

در حقیقت، کتاب ایوب با مرگ او پایان می یابد. خبر خوش برای ما و برای ایوب این است که پایان کتاب ایوب، پایان داستان او نیست. و مرگ ما پایان کار ما نیز نیست.




رستاخیز و حیات

 

آیات ۱۴ و ۱۵ باب ۱۴ ایوب را بخوانید. ایوب چه سؤالی میپرسد و چگونه به روش خود، به آن پاسخ میدهد؟

 

یکی از موضوعات کتاب ایوب در مورد سوال در باره مرگ است. چطور میشود اینگونه نباشد؟ هر کتابی که بر رنجهای بشر تمرکز کند، به طور حتم باید به مرگ که منشاء بسیاری از رنجهای ماست اشاره کند. ایوب میپرسد که آیا مردگان بار دیگر زندگی خواهند کرد و سپس میگوید که منتظر زمان تحول و تبدیل خود میماند. واژه عبری برای ”انتظار“ مفهوم امید را نیز متجلی میسازد.این مفهوم تنها منتظر چیزی ماندن نیست، بلکه امید به آن است.

 

و چیزی که ایوب به آن امید داشت، ”تغییر و تبدیل“ وجود خویش بود. این واژه از یک کلمه عبری مشتق میشود که مفهوم ”باز نو شوندگی“ یا ”جایگزین شدن“ را القا مینماید. این موضوع بمانند تغییر جامه کهنه به جامه نو است. اگرچه ، این واژه ای جامع و کلی است – پرسیدن اینکه پس از مرگ چه ”نو شدنی“ میآید، ”نو شدنی“ که ایوب به آن امید دارد – این تغییر چه چیزی غیر از تغییر از مرگ به زندگی میتوانست باشد ”به صنعت دست [خدای] خود مشتاق خواهی شد“ (ایوب باب ۱۴ آیه ۱۵)؟

 

بدون شک امید بزرگ ما، آن وعده عالی است که مرگ ، پایان ماجرا نخواهد بود، و از زندگی، مرگ و کهانت عیسی برای ما حاصل میشود. ”عهد جدید تعلیم میدهد که مسیح بر مرگ، که دشمن سر سخت انسان غلبه کرده و بموجب آن خدا مردگان را برای داوری نهایی زنده خواهد نمود. اما این اصل تعلیماتی ، محور ایمان کتاب مقدسی بشمار میرود... که پس از رستاخیز مسیح، زیرا اعتبار خود را از پیروزی مسیح بر مرگ بدست میآورد.“ – جان ای. هارتلی،

 

John E. Hartley, The Book of Job, NICOT, Accordance electronic ed. (Grand Rapids: Eerdmans, 1988), p. 237.






مطالعه بیشتر:

 

بِرَغمِ تمامی مصیبت های وحشتناکی که گریبانگیر ایوب شد، او نه تنها به خدا وفادار ماند بلکه بسیاری از چیزهایی که از دست داده بود، به او بازگردانده شد. با این حال حتی در اینجا، مانند بیشتر بخش های کتاب ایوب، پرسش ها بی پاسخ می مانند. بدون شک، ایوب تنها یک کتاب از کتاب مقدس است و بنیاد نهادن الهیات شناسی کامل تنها مُتکی بر یک کتاب اشتباه خواهد بود. ما بقیه کتاب مقدس را داریم که در زمینه بسیاری از پرسش های دشواری که در کتاب ایوب به آن اشاره شد، چه بسا درک بیشتری به ما می دهند. بویژه عهد جدید بسیاری از مواردی که قابل درک کامل در عهد قدیم نبودند را روشن می سازد. شاید بزرگترین الگو برای چنین مطلبی معنای آداب وتشریفات معبد باشد. هر چقدر بیشتر که یک مومن بنی اسرائیلی ممکن است مرگ حیوانات و کل مراسم و تشریفات قربانی را درک کرده باشد، تنها از طریق مکاشفه عیسی و مرگ او بر روی صلیب است که این مجموعه کامل تر آشکار می شود. کتاب عبرانیان کمک میکند تا مفهوم کل این آداب واضح تر بشود. و اگر چه امروزه ما امتیاز آگاهی از حقیقت حاضر (دوم پطرس باب ۱ آیه ۱۲) را داریم و مطمئنا دانایی بیشتری در مورد مسائل بیش از آنچه ایوب داشت را دریافت کرده ایم، همچنان باید بیاموزیم که با پرسش های بی پاسخ به زندگی ادامه بدهیم. حقیقت آشکار تر خواهد شد و علیرغم نور هدایت عظیمی که اینک به ما داده شده است، همچنان چیزهای بیشتری برای فراگیری وجود دارد. در حقیقتی که به ما عطا شده گفته شده است که ”گروه نجات یافته از جهانی به جهان دیگر سیر خواهد کرد و بیشتر وقت آنها صرف جستجوی رمز و راز نجات خواهد شد. و در سرتاسر گستره ابدیت، این موضوع به طور پیوسته بر روی اذهان بازخواهد شد.“ – الن جی. وایت،

 

Ellen G. White, Advent Review and Sabbath Herald, March 9, 1886.

 

سوالاتی برای بحث

 

۱. اندیشه مکاشفه رو به رشد به چه معناست؟ نمونه های دیگری که این ایده چگونه عمل میکند چیست؟ برای مثال، ما درس حساب را با یادگیری اعداد و چگونگی شمارش آغاز می کنیم. سپس می آموزیم که چگونه جمع، تفریق، ضرب و تقسیم آن اعداد را انجام دهیم. سپس با موارد عمیق تر از جمله جبر، هندسه و حساب انتگرال که همچنان همگی با آن اعداد اصلی سر وکار دارند، ادامه می دهیم. این مقایسه چگونه به ما در درک مکاشفه رو به رشد در علم خدا شناسی کمک می کند؟

 

۲. ایوب باب ۴۲ آیه ۱۱ را بخوانید. مفسران در طول قرن ها این پرسش را درباره اینکه خانواده و دوستان ایوب در زمانی که بسیار محتاج بود کجا بودند، مطرح کرده اند. یعنی، آنان زمانی آمدند که تمول به او بازگشت و شرایط بهتری برای او ایجاد شده بود. ... در اینجا مشکل چه بود؟

 

۳. شما چه تعداد سرانجام های بد را میشناسید و صلیب چه امیدی به شما می دهد که این پایان های بد در حقیقت پایان داستان نباشند؟

 

جدال عظیم





بعد از ظهر روز سبت

 

مطالعه این هفته: ایوب باب ۱ آیات ۱ تا ۵ ، ایوب ۱: ۶ - ۱۲؛ زکریا باب ۳ آیه ۲؛ متی باب ۴ آیه ۱؛ حزقیال باب ۲۸ آیات ۱۲ تا ۱۶؛ رومیان باب ۳ آیه ۲۶؛ عبرانیان باب ۲ آیه ۱۴.

 

آیه حفظی: ”فرشته خداوند به شیطان گفت: ای شیطان، خداوند تو را محکوم کند. خداوند که اورشلیم را برگزیده است تو را محکوم کند. این مرد مانند چوب نیم سوختهای است که از میان آتش گرفته شده باشد“ (زکریا باب ۳ آیه ۲).

 

” مبحث خیر و شر و جدال میان خدا و شیطان در لابلای صفحات کتابهای عهد قدیم و عهد جدید گسترده است که به این موضوع در سطح جهانی و فردی اشاره و تلویح گردیده است. با مقایسه آیات، میتوان تکه های دیدگاههای جزئی آیات را در پازل حقیقت قرار داد که بموجب آن پیام کلی کلام با شفافیتی بهتر و شکلی دیگر قابل استنباط خواهد بود. “ – The Handbook of Seventh-day Adventist Theology, p969موضوع جدال عظیم میتواند الگویی را شکل دهد که به درک بهتری نسبت به ”پیام جامع“ کتاب مقدس، بویژه نقشه نجات می انجامد. اگر چه این موضوع در کتب عهد جدید بسیار نمایان است، مضاف بر این در کتب عهد قدیم نیز یافت می شود. و شاید در هیچیک از بخشهای عهد قدیم ، بیش از کتاب ایوب نگاهی اجمالی و شفافتر رااز شیطان و جدال و چگونگی قدرت تاثیر گذاری آنها بر زندگی ارائه ننموده باشد. این هفته به این حقیقت آشکار نگاهی بازتر خواهیم داشت که کانون اصلی آن شخص ایوب است. و اگر چه زندگی و روایات ما با ایوب تفاوت دارد ، ولی در یک موضوع با هم در اشتراک هستند: ما نیز مانند ایوب در این نبرد درگیر هستیم.

 

* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۸ اکتبر آماده شوید.

 

یکشنبه

 

۲ اکتبر

 

بهشتی کوچک بر روی زمین

 

کتاب ایوب با پیامی نسبتاً مثبت آغاز می شود. دست کم از دیدگاه دنیوی، ما مردی را می بینیم که از هر حیث متنعم و متبارک است.

 

آیات ۱ تا ۴ باب ۱ ایوب را بخوانید. این آیات درباره شیوه زندگی ایوب چه چیزی را آشکار می کنند؟ جنبه های مثبت زندگی ایوب چه بودند؟

 

آنگونه که هویداست ایوب همه چیز داشت از جمله ، از خصلتی عادل برخوردار بود. واژه ترجمه شده”بی عیب“در آیه ۱ باب ۱ ایوب با عبارات "کامل" یا "تمام و کمال" مترادف است. واژه "درست" هم معنی "راست" ، ایده گام برداشتن در مسیر راست، درست یا مستقیم را در ذهن متبادر میسازد. به طور خلاصه این کتاب با صحنه ای که تقریبا مشابه باغ عدن بود آغاز میشود که مردی پر از ایمان و کمال را به تصویر می کشد.

 

با این وجود، او در جهانی سقوط کرده از همه چیز برخوردار است.

 

آیات ۵ و ۶ باب ۱ ایوب را بخوانید. این آیات در مورد واقعیت جهان سقوط کرده ای که ایوب در آن ساکن است، چه چیزی را آشکار می کنند؟

 

”ایوب در خلال جشن و سرور پسران و دختران خویش، نگران بود مبادا فرزندانش باعث ناخشنودی خدا گردیده باشند. او به عنوان کاهن وفادار اهل بیت خویش، برای فرد فرد آنها قربانی تقدیم میکرد. او از خوی نفرت انگیز گناه آگاه بود و با این نگرانی که ممکن است فرزندانش تکالیف و خواستهای الهی را فراموش کرده باشند، او را بر این وا میداشت که برای آنها در نزد خدا شفیع باشد.“ – الن جی. وایت، Ellen G. White Comments, The SDA Bible Commentary, vol. 3, p. 1140

 

به وضوح ایوب به خوبی از رزق و مال دنیوی در زندگی خویش متنعم بود. با وجود بهشتی بودن صحنه ارائه شده - مردی با زندگی کامل، خانواده بزرگ، خوشنام و با دارایی های بسیار؛ در سیاره ای سقوط کرده و غرق در گناه مشغول زندگی است و بنابراین همان طور که ایوب بزودی خواهد دید، با تمام خطراتی که هستی در اینجا ببار می آورد، همراه است.

 

موارد خوب زندگی شما هم اینک چه هستند؟ چگونه می توانید بیاموزید همواره برخوردی شکرگزارانه نسبت به آنها داشته باشید؟




دوشنبه

 

۳ اکتبر

 

نبرد جهان شمول

 

کتاب ایوب بر روی زمین، در مکانی از صلح و آرامش آغاز می شود.

 

اگر چه به مجرد رسیدن به آیه ششم از باب اول فضا به طور ناگهان به وضعی کاملا متفاوت از واقعیت تغییر می یابد، وضعیتی که تنها از طریق مکاشفه الهی برای بشریت قابل رویت است. و عجیب اینکه در روی دیگر سکه ، اوضاع در آسمان مانند روی زمین آرام و صلح آمیز به نظر نمی رسد، دست کم در مورد آنچه که در ابتدا در اینجا ارائه شده است.

 

آیات ۶ تا ۱۲ باب ۱ ایوب را بخوانید. اگر چه منبعد این آیات را با جزئیات بیشتری در این ثلث مطالعه خواهیم نمود ؛ با توجه به آیات ذکر شده چه اتفاقی رخ می دهد؟ شرایط چگونه با آنچه که برای ایوب بر روی زمین اتفاق افتاد در تضاد است؟

 

در این تعداد اندک از آیات ؛ چیزهای بسیاری برای جستجو و کاوش وجود دارد. این آیات جنبه هایی از جهان را آشکار می سازند که تمام تلسکوپ های فضایی قادر به دیدن آن نیستند و علم بشری حتی شروع به درک آن نکرده است. اگر چه، مورد شگفت انگیز این است که آنها نیز یک رخداد کیهانی را آشکار می کنند. این مکالمه ای آرام ، صلح آمیز و ملایم نیست که در این آیات مشاهده میشود. (با اندیشه بشری) خدا با حسی از افتخار در باره ایوب صحبت میکند، مانند پدری که به پسرش می بالد. در مقابل ، شیطان آنچه را که خدا درباره ایوب می گوید، به تمسخر می گیرد ”شیطان در جواب خداوند گفت: آیا خداترسی ایوب بخاطر ترس از دست دادن نعماتی نیست که از آن برخوردار است ؟“ (ایوب باب ۱ آیه ۹). تقریبا می توان طعنه ای موهن و لحنی استهزاء آمیز را در آنچه شیطان به خدا می گوید شنید.

 

اگر چه متن صریحاً نمی گوید که این مواجهه در آسمان بود، اما مطمئناً چنین بوده است. و از این لحاظ این مخلوق، که یک فرشته است ، در مقابل خدا در آسمان ایستاده و در مقابل سایر ”فرزندان خدا“، رو در رو او را به چالش می کشد. تصور اینکه کسی با یک رهبر دنیوی اینگونه صحبت کند، دشوار است اما در اینجا مخلوقی را می بینیم که نسبت به خدا چنین میکند. چگونه می توانست چنین اتفاقی رخ دهد؟

 

پاسخ در موضوعی یافت می شود که در بخش های مختلف و به نحوی از انحاء در سرتاسر کتاب مقدس وجود دارد. این موضوع جدال عظیم نامیده می شود و نه تنها الگویی قدرتمند برای فهمیدن ماجرای ایوب است بلکه شامل کل کتاب مقدس میشود و داستان غم انگیز گناه و رنج بر روی زمین را شرح میدهد. و حتی مهمتر اینکه، به ما کمک میکند تا آنچه را که عیسی بر روی صلیب به منظور رفع مشکل گناه و رنج بر روی زمین انجام داد بهتر درک کنیم.




نزاع بر روی زمین

 

کتاب ایوب پرده ای را کنار می زند و بُعدی از ابعاد هستی را آشکار میسازد که چشم ها و گوش های ما و فلسفه های دنیوی هرگز قادر به نشان دادن آن نیستند. (این آیات باید به ما نشان دهند که چشم ها و گوش های ما و فلسفه های دنیوی، در زمینه درک تصویر بزرگتر ، تا چه حد محدود هستند!) و آنچه این تعداد قلیل از آیات نیز نشان می دهند، این درگیری بین خدا و مخلوقی دیگر یعنی شیطان است. و اگر چه مکان این نبرد در ابتدا در کتاب ایوب در آسمان بود، به سرعت به زمین تغییر مکان پیدا نمود. ما در کل کتاب مقدس آیاتی می یابیم که به این درگیری در حال جریان که ما نیز جزیی از آن هستیم، اشاره دارند.

 

آیات زیر را بخوانید. این آیات چگونه واقعیت درگیری روی زمین با قدرت های ماورا ءالطبیعه شیطانی را آشکار می کنند؟

 

پیدایش باب ۳ آیات ۱ تا ۴

 

زکریا باب ۳ آیه ۲

 

متی باب ۴ آیه ۱

 

اول پطرس باب ۵ آیه ۸

 

اول یوحنا باب ۳ آیه ۸

 

مکاشفه یوحنا باب ۱۲ آیه ۹

 

این آیات تنها تعداد کمی از بسیار آیاتی هستند که صریحا یا به طور ضمنی به شیطان واقعی اشاره می کنند، موجودی ماوراء الطبیعی با نیت های مخرب. اگر چه بسیاری از مردم شیطان را افسانه ای کهن می نامند ولیکن با چنین شاهد مستدل و واضحی از کتاب مقدس، نباید در دام فریب بیفتیم.

 

.

 

چه روش هایی وجود دارند که حتی اکنون می توانید واقعیت کار شیطان در این جهان را ببینید؟ تنها چیزی که از ما حفاظت می کند، چیست؟




چهارشنبه

 

۵ اکتبر

 

کتاب ایوب به عنوان مینیاتوری کوچک از جهان

 

صحنه های آغازین کتاب ایوب ، چند نکته بسیار مهم را نشان می دهند. نخست، همان طور که اظهار شد، این آیات واقعیت بُعد دیگری را از خود نشان میدهند، فراتر از آنچه که اکنون می شناسیم - بُعدی آسمانی با موجوداتی آسمانی غیر از خدا. در ثانی اینچنین نشان داده شده است که زندگی زمینی ما در اینجا تا چه حد به عالم ملکوتی پیوسته است. آنچه در اینجا بر روی زمین اتفاق می افتد، جدا از موجودات آسمانی در این عالم نیست. سوم، نزاع معنوی در آسمان را نمایان می کنند که در حقیقت به آنچه در اینجا بر روی زمین اتفاق می افتد، مرتبط است.

 

به طور خلاصه ، این آیات آغازین و آیاتی که پس از آن می آیند، نوعی تصویر کوچک از جدال عظیم هستند. این آیات راهی را نشان می دهند که در آن جدال عظیم هر چند در مقیاسی عظیم، در زندگی یک انسان ، یعنی ایوب ظاهر شده بود. و همان طور که خواهیم دید، مسائل مورد نظر همه ما را در بر می گیرد.

 

کتاب ایوب نشان میدهد که شیطان با خدا مشاجره میکند. چیزی که نشان نمی دهد که این رویارویی در ابتدا چگونه آغاز شد. آیات زیر چگونه به ما در درک این نبرد کمک می کنند؟ اشعیا باب ۱۴ آیات ۱۲ تا ۱۴، حزقیال باب ۲۸ آیات ۱۲ تا ۱۶، اول تیموتائوس باب ۳ آیه ۶.

 

الن جی. وایت از ”قانون محبت“ به عنوان شالوده حکومت خدا سخن گفت. او اشاره کرد که از آنجایی که خدا نمیخواهد انسانها " از روی اجبار" او را اطاعت کنند ، از این رو، ”آزادی اراده“ را به تمام مخلوقات روحانی خویش اهدا می کند. هر چند، آن” مخلوق آزاده از آن اختیار و آزادی که خدا به اوارزانی کرده بود سوء استفاده کرد وبه انحراف کشیده شد. گناه با او و از طریق او آغاز شد. فردی که در کنار مسیح محترم ترین فرد نزد خدا بود و از بالاترین قدرت و جلال در میان ساکنین آسمان برخوردار بود.“ – Patriarchs and Prophets, pp. 34, 35. الن وایت سپس از آیات فوق از کتاب اشعیا و حزقیال بمنظور توصیف سقوط شیطان استفاده کرد.

 

مفهوم بسیار مهم در اینجا ”قانون محبت“ و واقعیت "اختیار اراده و آزادی" است. کتاب مقدس به ما می گوید که شیطان به دلیل شکوه و زیبایی خود، از خود راضی و مغرور گشت. ما دلیل این اتفاق را نمی دانیم؛ این مطلب باید بخشی از آیه ۷ باب ۲ از رساله دوم تسالونیکیان باشد که”سِرّ بی دینی“ یا تباهی نامیده میشود ، که با درک ارتباط نزدیک احکام خدا با ارکان حکومت الهی ، کاملا منطقی به نظر می رسد. نکته اینجاست که قبل از اینکه شیطان در کتاب ایوب معرفی شود او از مقام خود ساقط شده بود و جدالی را که آغاز کرده بود نیز به خوبی در جریان بود.






جوابها را در صلیب بیابید

 

کتاب ایوب به موضوعات مهم بسیاری اشاره می کند. اما بسیاری از این موارد در آنجا پاسخ داده نمی شوند. ما به بقیه کتاب مقدس نیاز داریم. و حتی آن زمان ما همچنان ”از پشت شیشه تار و مبهم میبینیم“ (اول قرنتیان باب ۱۳ آیه ۱۲).

 

همان طور که دیروز دیدیم، برای مثال کتاب ایوب درباره چگونگی آغاز طغیانگری شیطان چیزی نمی گوید. همچنین، چیزی درباره اینکه شیطان در نهایت چگونه در نبرد بزرگ شکست می خورد، سخنی بمیان نمی آورد. در واقع، برخلاف نقش عمده او در تمام چیزهایی که در کتاب ادامه می یابد – پس از تنها دو بار ظاهر شدن در کتاب ایوب - (ایوب باب ۱ آیات ۶ تا ۱۲، باب ۲ آیات ۱ تا ۷) - شیطان بار دیگر دیده نمی شود. او به سادگی ناپدید می شود اگر چه آن ویرانی که مسبب آن شده بود، باقی می ماند. بقیه کتاب حتی اشاره ای به او نمی کند؛ در عوض، تقریبا تمام آنچه که پس از آن در کتاب می آید درباره خداست و نه شیطان. و این منطقی به نظر می رسد زیرا پایان کتاب ایوب درباره خدا و واقعیت او بحث میکند.

 

با این وجود، کتاب مقدس در مورد پرسش مربوط به شکست شیطان در نبرد بزرگ، ما را بی پاسخ نمیگذارد. و مرگ عیسی بر روی صلیب، کانون اصلی این شکست میباشد.

 

کار عیسی به پایان جدال عظیم منتهی خواهد شد ؛ آیات ذیل چگونه آنرا تشریح میکند؟ یوحنا باب ۱۲ آیات ۳۱ و ۳۲؛ مکاشفه یوحنا باب ۱۲ آیات ۱۰ تا ۱۲؛ رومیان باب ۳ آیه ۲۶؛ عبرانیان باب ۲ آیه ۱۴

 

هویت واقعی شیطان به عنوان یک قاتل، بر روی صلیب کاملاً برای جهان افشا شد. کسانی که عیسی را در زمان فرمانروایی او در آسمان می شناختند، می بایست از مشاهده خوار و ذلیل شدن او توسط عوامل شیطان متحیر شده باشند. این ”محکوم“ شدن شیطان است که عیسی در باب ۱۲ یوحنا درباره آن سخن گفت. هنگامی که نجات دهنده برای ”گناهان همه جهان“بر روی صلیب مرد (اول یوحنا باب ۲ آیه ۲)، تنها آن موقع بود که ملکوت توانست اعلام کند که نجات اینک آمده است. الحال و در اینجا آن وعده الهی که به جهانیان داده شد (دوم تیموتائوس باب ۱ آیه ۹)، به واقعیت تبدیل شد. مسیح به دلیل مرگ داوطلبانه خویش به جای ما ”عادل گردید و عادل شمارد هر کسی را که به او ایمان آورد“ (رومیان باب ۳ آیه ۲۶). یعنی، او بر روی صلیب اتهامات شیطان را که بموجب آن خدا نمیتواند احکام خویش (عدالت) را حفظ کند و در عین حال کسانی را که احکام او را نقض میکردند نجات دهد (مدافع). پس از ماجرای جلجتا، سرنوشت شوم شیطان قطعی شد.

 

توضیح: احکام خدا (عدل) میباشند. هر کس که احکام را نقض کند محکوم میشود و برای همین به وکیل (مدافع) یا شفیع نیاز دارد تا آنان را از محکومیت تبرئه و نجات دهد. بدین سبب مسیح شفاعت نمود و در عوض بار محکومیت آنها را بر دوش خود گرفت تا با مرگ خود، آنها نجات یابند. (ویرایشگر)

 

چگونه می توانیم بفهمیم که باید از آنچه که عیسی بخاطر ما بر روی صلیب انجام داد وجد و شادی نمائیم ، حتی در خلال معضلاتی که اینک در جدال عظیم با آن مواجه هستیم.





مطالعه بیشتر:

 

مفهوم مبارزه ، نبردی میان خیر و شر است که در بسیاری از فرهنگ ها متداول میباشد. ایده ای که در طول هزاران سال ادامه داشته است اغلب بعنوان افسانه بیان شده است. امروزه، به دلیل نقدگرایی و خردگرایی نوین، بسیاری از مسیحیان، واقعیت شیطان و فرشتگان شیطانی حقیقی را انکار می کنند. اینگونه مطرح گردیده که اینها ، در ادامه بحث بالا، تنها نمادهای بَدَوی فرهنگ برای بشر و شرارتهای غریزی هستند. از دیدگاه ما به عنوان ادونتیست تصور اینکه چگونه کسی بدون باور به واقعیت شیطان و فرشتگان او، کتاب مقدس برایش مفهوم داشته باشد، دشوار است. همه مسیحیان گرفتار تله فریبکارانه ای نشده اند که مُنکر واقعیت نبرد کیهانی میان نیروهای ماورا طبیعی میان خوب و بد است. یک پژوهشگر انجیل به نام گرگوری بوید (Gregory Boyd) برای مثال، به طور گسترده درباره نبرد طولانی (اما نه ابدی) میان خدا و شیطان مطالبی نوشته است. بوید در مقدمه کتاب خود به نام "خدا در نبرد"، پس از اظهار نظر در مورد چند آیه از باب ۱۰ دانیال، نوشت: ”کتاب مقدس از آغاز تا پایان، موجوداتی روحانی را فرض کرده که میان بشریت و خدا وجود دارند که رفتارشان به طور قابل ملاحظه ای بر وجود و هستی انسان برای بهتر شدن یا بدتر شدن تاثیر می گذارد. در حقیقت، من استدلال میکنم که چنین تصوری در مرکزیت جهان بینی کتاب مقدس قرار دارد. “ – گرگوری ای. بوید، Gregory A. Boyd, God at War (Downer’s Grove Ill.: InterVarsity Press, 1997), p. 11. البته باید گفت که حق با اوست.

 

سوالاتی برای بحث

 

۱. چه آیات دیگری درباره شیطان و نیروهای شیطانی سخن می گویند؟ اگر اینها به عنوان نمادهای منحصر برای جنبه تاریک بشریت تفسیر شوند، چه چیزی از دست رفته است؟

 

۲. نیکولو ماکیاولی، یک نویسنده اهل فلورانس در قرن شانزدهم گفت که برای یک حاکم بسیار بهتر است که زیر دستان وی از او هراس داشته باشند تا اینکه او را دوست داشته باشند. در مقابل الن جی. وایت نوشت: ”حتی زمانی که تصمیم گرفته شد که شیطان دیگر نمی تواند در ملکوت آسمان باقی بماند، حکمت ازلی شیطان را نابود نکرد. از آن جایی که تنها خدمتگزاری از روی محبت می تواند نزد خدا پذیرفته شود، وفادار ی مخلوقاتش باید مبتنی بر اعتقاد به عدالت و خیرخواهی او باشد. ساکنین آسمان و جهان های دیگر که آمادگی درک غریزه یا عواقب گناه را نداشتند، در نتیجه نمی توانستند عدالت و رحمت خدا در نابودی شیطان را ببینند. اگر او بلافاصله از صفحه روزگار محو می شد، آنها به جای اینکه از روی محبت، خدا را خدمت کنند، از روی ترس این کار را انجام می دادند.“ – The Great Controversy, pp. 498, 499. چرا خدا می خواهد که ما نه به دلیل ترس بلکه از روی محبت به او خدمت کنیم؟

 

درس دوم

 

۱ تا ۷ اکتبر

 

درس سوم

 

۸ تا ۱۴ اکتبر

 

”آیا خدا ترسی ایوب برای هیچ است؟“





بعد از ظهر روز سبت

 

مطالعه این هفته: ایوب باب ۱ و ۲؛ اول قرنتیان باب ۴ آیه ۹؛ پیدایش باب ۳ آیات ۱ تا ۸؛ فیلیپیان باب ۴ آیات ۱۱ تا ۱۳؛ متی باب ۴ آیات ۱ تا ۱۱؛ فیلیپیان باب ۲ آیات ۵ تا ۸.

 

آیه حفظی: ”او وی را گفت: مثل یکی از زنان ابله سخن میگویی! آیا نیکویی را از خدا بیابیم و بدی را نیابیم؟» در این همه، ایوب به لبهای خود گناه نکرد“ (ایوب باب ۲ آیه ۱۰).

 

کتاب ایوب بُعد کاملا جدیدی از واقعیت را برای ما آشکار میسازد. این کتاب بطور اجمالی از جدال عظیم میان مسیح و شیطان پرده بر میدارد. و با چنین کاری، قالب ، معیار و طرحی کلی فراهم میشود تا دنیایی را که در آن زیست میکنیم بهتر بشناسیم ، جهانی که با موانعی که به کرات بر سر راه ما قرار میدهد، ما را سرگشته و مغشوش و حتی وحشت زده می کند. اما کتاب ایوب نشان می دهد که این جدال عظیم صرفا جنگ فرد دیگری نیست که به ما ربطی نداشته باشد. ایکاش مسئله به همین جا ختم میشد ؛ اما متاسفانه این طور نیست: وای به روزگار شما ای اهالی زمین زیرا شیطان با خشم زیاد به سراغ شما آمده است چون میداند که فرصت زیادی ندارد. (مکاشفه یوحنا باب ۱۲ آیه ۱۲). شیطان بر روی زمین و دریاها آمده است و ما به خوبی می دانیم که خشم او واقعا زیاد است. چه کسی در میان ما به عنوان یک انسان آن خشم را احساس نکرده است؟

 

این هفته به بررسی ۲ باب اول کتاب ایوب خواهیم پرداخت همچنان که در پی دستیابی به درک عظیمتری هستیم از اینکه در این جدال عظیم که شدت آن ادامه یافته در کجای این جدال قرار گرفته ایم.

 

* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۱۵ اکتبر آماده شوید.

 

یکشنبه

 

۹ اکتبر

 

ایوب، خادم خدا

 

باب ۱ ایوب را بخوانید. به طور خاص بر روی اتهامات شیطان علیه ایوب تمرکز نمایید. شیطان در اینجا چه چیزی می گوید؟ در حملاتش به چه چیزی اشاره شده است؟ نهایتا"، در واقع شیطان به چه کسی حمله می کند؟

 

آیا تو گرد او و گرد خانه او و گرد همه اموال او به هر طرف حصار نکشیدی و اعمال دست او را برکت ندادی و مواشی او در زمین منتشر نشد. (ایوب باب ۱ آیه ۱۰). کتاب ایوب نه تنها به شخصیت خوب و صفت عادل ایوب اشاره میکند بلکه با تشریح برکات مادی و خانواده پربار او آغاز می شود. اینها چیزهای خاصی بودند که باعث شدند تا ایوب به عنوان ثروتمندترین مرد مشرق زمین محسوب شود. (ایوب باب ۱ آیه ۳). و همچنین اینها چیزهای خاصی بودند که شیطان بهانه جست تا آنرا به رخ خدا بکشد و بگوید که اگر این تمول و امکانات برای او فراهم نبود ترا متابعت و خدمت نمیکرد.

 

سپس چه چیزی بر اتهام شیطان دلالت میکرد که گفت اگر خدا این چیزها را از ایوب می گرفت، ایوب ترا لعن و نفرین میگفت؟ (ایوب باب ۱ آیه ۱۱) آن یورش در واقع حمله ای بر ضد خود خداست. (وانگهی این مطلب آن چیزی است که کل جدال عظیم به آن میپردازد) چون خداوند نسبت به ایوب کارهای عالی و نیکو انجام داده بود پس ایوب باید فرمانبردار و خداترس و عابد میبود و تنها از روی عشق و محبت و قدرشناسی چنین میکرد. گذشته از هر چیز، چه کسی خدایی را که کارهای بسیاری برایش انجام داده است ، دوست ندارد؟ در یک مفهوم، شیطان می گفت که خدا همه این کارها را کرد اما ایوب را تطمیع کرده بود تا نسبت به او وفادار بماند. از این رو او ادعا کرد که ایوب نه از روی محبت بلکه از روی انگیزه های خودخواهانه به خدا خدمت مینمود.

 

درباره بعضی از منفورترین و کریه ترین رهبران سیاسی بیندیشید که دوستانی وفادار تا حد مرگ داشتند به این دلیل که این رهبر از آنان جانبداری میکرد و از همه نظر به وضع و حال آنها میرسید. اگر خداوند مهربان، با محبت و غمخوار، آنچنان که توصیف شده است بود، آنگاه حتی اگر ایوب همه آن چیزهای خوب را از دست میداد همچنان به خداوند خدمت می کرد. با این وجود شیطان با این ادعا که ایوب وفادار نمی ماند، به این اشاره دارد که حتی ایوب به طور کامل به خدا اطمینان ندارد و تنها به خاطر چیزهایی که خدا به او داده است، وفادار است. یعنی، در پایان (بر طبق نظر شیطان) وفاداری ایوب به طور نسبتا زیادی به این بستگی دارد که آیا این معامله ای خوب برای او هست یا خیر.






پوست بعوض پوست: نبرد ادامه دارد

 

توضیح در باره پوست بعوض پوست: شیطان در این جا مجادله میکند که آنچه تابحال برای ایوب کرده تنها پوست را لمس کرده و سطحی را خراش داده است. ایوب همه چیزهایی را که از دست داده بود تحمل کرد حتی از دست دادن بچه های خود ولی از دست دادن سلامتی خود را تحمل نخواهد نمود. اگر خدا به شیطان اجازه دهد تا بر جسم او مصیبتی واقع گردد به ادعای خصم ایمان ایوب زایل خواهد گردید. شیطان از خدا میخواست تا اجازه دهد تا پوست او به دمل و تاول چرکین مبتلا شود.

 

آیات ۱ تا ۳ باب ۲ ایوب تقریبا با تکرار بعضی از بخش های آیات ۶ تا ۸ باب ۱ ایوب آغاز می شود. تغییر بزرگ در آخرین بخش از آیه ۳ باب ۲ ایوب است که در آن خداوند خود درباره اینکه ایوب برخلاف مصیبت هایی که گریبان گیرش شد، تا چه حد وفادار ماند، سخن می گوید. بنابراین، زمانی که به آیه ۳ باب ۲ ایوب می رسیم، چنین به نظر می رسد که گویا اتهامات شیطان نادرست است. ایوب به خدا وفادار ماند و آنچنان که شیطان گفت، او را نفرین نکرد.

 

باب ۲ ایوب را بخوانید. در این آیات چه اتفاقی می افتد؟ همچنین، اهمیت و مفهوم این واقعیت که در باب های ۱ و ۲ ایوب این فرزندان خدا آنجا هستند تا شاهد مکالمه میان خدا و شیطان باشند، چیست؟

 

عبارت پوست در مقابل پوست یک اصطلاح است که مفسران را گیج کرده است. هر چند نظریه این است: اجازه داده شود که اتفاق ناگواری برای ایوب بیفتد و این باعث خواهد شد که او وفاداری حقیقی اش را نشان بدهد. جسم و سلامتی ایوب را تباه کن و مشاهده کن که چه اتفاقی می افتد.

 

و به طور جالب توجهی آنچه که اتفاق می افتد نیز خارج از موضوع نیست. هر دو واقعه نبرد در آسمان که در اینجا در کتاب ایوب آشکار شده است، در شرایط محیطی ملاقات میان این منادیان آسمانی و خدا اتفاق می افتد. شیطان اتهاماتش را عمومی و علنی بیان می کند؛ یعنی، در برابر این موجودات دیگر ادعاهای خود را مطرح میکند. این نظریه کاملا با آنچه که ما درباره نبرد بزرگ می دانیم، جای دارد. این چیزی است که در برابر تمام هستی مطرح می شود (اول قرنتیان باب ۴ آیه ۹، دانیال باب ۷ آیه ۱۰ و مکاشفه یوحنا باب ۱۲ آیات ۷ تا ۹ را ببینید).

 

اما هدف از نقشه رستگاری بسی گسترده تر و عمیق تر از نجات بشر بود. تنها برای این خاطر نبود که عیسی به زمین آمد؛ مقصود صرفا این نبود که ساکنین این جهان کوچک احکام خدا را آنگونه که باید، در نظر بگیرند؛ بلکه برای دفاع از ماهیت و خصلت خدا در برابر جهان بود ... کاری که مسیح انجام داد و برای نجات بشر مُرد ، نه تنها راه ملکوت را برای انسان ها باز نمود بلکه در برابر همه جهان، خدا و پسرش را در برخورد و مقابله با طغیان شیطان توجیه و مُحِق جلوه خواهد داد. این کار بقا و جاودانگی احکام خدا را بر قرار و طبیعت و عواقب گناه را آشکار خواهد کرد. الن جی. وایت.




نام خداوند متبارک باد

 

پس از اولین حمله شیطان به ایوب و پس از اینکه او خبر مصیبت هایی که قرار بود نازل بشوند را شنید، چگونه واکنش نشان داد؟ (ایوب باب ۱ آیات ۲۰ تا ۲۲ را ببینید.) اهمیت این واقعیت که حتی در خلال چنین مصیبتی ایوب نه گناه ورزید و به خداوند ناسزا نگفت چه بود؟

 

در مرکزیت حکومت خدا، حکومتی که بر پایه محبت استوار است ، آزادی انتخاب وجود دارد. خدا می خواهد که ما به دلیل اینکه او را دوست داریم، به او خدمت کنیم و نه به این دلیل که مجبور به خدمت کردن به او باشیم. شیطان اشاره کرد که ایوب خدا را به دلیل انگیزه های خود خواهانه خدمت می نمود ... او تلاش نمود تا مذهب حقیقی را نفی کند. که از محبت و شکرگزاری هوشمندانه از سرشت خدا سر چشمه می گیرد و اینکه عبادت کنندگان حقیقی مذهب را به خاطر خدا دوست دارند و نه برای پاداش؛ اینکه آنها به این دلیل به خدا خدمت می کنند که چنین خدمتی فی نفسه صحیح است و این صرفا به این دلیل نیست که ملکوت مملو از شکوه و جلال می باشد؛ و اینکه آنها خدا را دوست دارند زیرا او شایستگی دارد تا به او اعتماد و عشق ورزی بشود و نه صرفا به این دلیل که به ایشان برکت می دهد .—The SDA Bible Commentary Vol.3 , P 500.

 

در کتاب ایوب او نادرستی اتهامات شیطان را ثابت نمود. با این وجود اگر چه خدا می دانست چه اتفاقی خواهد افتاد، اما ایوب می توانست متفاوت عمل کند. او می توانست گناه کند و به خدا ناسزا بگوید. کردار معقول ایوب بواسطه تحمیل و جبر خدا نبود. استواری در وفاداری با توجه به شرایط و موقعیت، شهادتی شگفت انگیز در برابر فرشتگان و انسان ها بود.

 

آنچه که در باب ۱ ایوب اتفاق افتاد را با چیزی که برای آدم و حوا در آیات ۱ تا ۸ پیدایش رخ داد، مقایسه نمایید. این تقابل چگونه باعث می شود که گناه ایشان بسیار وحشتناک به نظر برسد.

 

آدم و حوا که موجوداتی بی گناه در وسط یک بهشت واقعی بودند، به دلیل حمله شیطان تخلف نموده و گرفتار گناه شدند؛ ایوب در میان درد، فاجعه و تباهی مطلق، برخلاف حملات شیطان ، نسبت به خداوند وفادار ماند. در هر دو مورد ما نمونه ای قدرتمند از مسائلی مهم در معرض خطر در مورد اختیار آزادی داریم.

 

عکس العمل ایوب در اینجا چگونه به ما نشان می دهد که اغلب بهانه های ما برای ارتکاب به گناه می تواند تا چه حد کم ارزش، سبک و نادرست باشند؟

 

چهارشنبه

 

۱۲ اکتبر

 

همسر ایوب

 

احتمالا اینک زمان مناسبی برای رویارویی با یک قربانی دیگر در داستان ایوب می باشد: همسرش. ازاو تنها در آیات ۹ و ۱۰ باب ۲ ایوب ذکر شده است. پس از آن، او از داستان و تاریخ محو می شود. بیش از این چیز دیگری درباره او به ما گفته نشده است. با این وجود با در نظر گرفتن همه اتفاقات، چه کسی می تواند اندوهی که این زن نگون بخت با آن مواجه شده بود را تصور کند؟ مصیبت او، فرزندانش و دیگر قربانی ها در باب ۱، جهانی بودن رنج و عذاب را نشان می دهد. همه ما در نبرد بزرگ نقش داریم؛ برای هیچکس راه گریزی نیست.

 

آیات ۳ و ۹ باب ۲ ایوب را با هم مقایسه کنید. چه عبارت مشابهی توسط خدا و همسر ایوب به کار برده شده است و اهمیت چگونگی کاربرد آن توسط ایشان چیست؟

 

اتفاقی نیست که عبارت یکسانی درباره درستکار ماندن در هر دو آیه دیده می شود. واژه ترجمه شده درستکاری از واژه مشابه استفاده شده در آیات ۱ و ۸ باب ۱ ایوب می آید که اغلب مُنَزّه از گناه یا بی عیب ترجمه شده است. ریشه این لغت، ایده کمال و تمامیت را متباین میسازد.

 

مایه تاسف است که همسر ایوب به فردی تبدیل می شود که ایوب را برای همان چیزهایی که خداوند به او فرمان داده، به چالش می کشد. او در اندوه و فغان خویش ایوب را مجبور می کند دقیقا کاری را که خدا منع کرده، انجام بدهد. اگر چه ما قطعا نمی توانیم همسراو را قضاوت کنیم، اما برای همه ما درسی است از اینکه تا چه حد باید مراقب باشیم که موجب لغزش دیگران نشویم (لوقا باب ۱۷ آیه ۲ را ببینید).

 

آیه ۱۰ باب ۲ ایوب را بخوانید. در اینجا ایوب چه شهادت قدرتمندی می دهد؟ فیلیپیان باب ۴ آیات ۱۱ تا ۱۳ را نیز ببینید.

 

ایوب اصالت ایمان خویش را آشکار می کند. او هم در زمان های خوب و هم در زمان های بد به خداوند خدمت خواهد نمود. اگر چه چیزی که جالب توجه است، این است که اکنون شیطان از داستان ناپدید شده و بار دیگر دیده نخواهد شد. و اگر چه متن به آن اشاره ای نمی کند، ولی می توانیم ناامیدی و عصبانیت شیطان نسبت به پاسخ ایوب را تصور کنیم. پس از هر چیز، به این توجه کنید که او به سادگی آدم و حوا و بسیاری افراد دیگر را مغلوب ساخت. "مدعی و اتهام زننده برادران ما" (مکاشفه یوحنا باب ۱۲ آیه ۱۰) قرار بود فرد دیگری غیر از ایوب را برای متهم نمودن بیابد.






فرمانبرداری تا حد مرگ

 

در آیه ۲۲ باب ۱ ایوب چنین آمده است: با همه این پیشامدها ایوب گناه نکرد و به خدا ناسزا نگفت. آیه ۱۰ باب ۲ ایوب می گوید: با وجود تمام این بلاها ایوب سخنی بر ضد خدا نگفت. در هر دو مورد با وجود حملات، ایوب به خداوند وفادار ماند. هر دو آیه بر این حقیقت تاکید دارند که ایوب نه با کلام و نه با اعمال خود مرتکب گناه نشد.

 

مطمئنا آیات نمی گویند که ایوب گناهکار نبود. هرگز چنین چیزی بیان نخواهد شد زیرا کتاب مقدس چنین تعلیم می دهد که همه ما گناهکاریم. اگر ادعا کنیم که گناهی از ما سر نزده است دروغ میگوئیم و خدا را نیز دروغگو میشماریم زیرا خدا میفرماید که همه ما گناهکاریم. (اول یوحنا باب ۱ آیه ۱۰). در سرزمین عوص مردی زندگی میکرد بنام ایوب. او مردی درستکار و خداترس بود که از گناه دوری میورزید. درستکاری و منزه بودن، خداترسی و پرهیز از شرارت (ایوب باب ۱ آیه ۱)، یک فرد را از گناه بری نمی کند. ایوب نیز مانند دیگران درگناه متولد شد و محتاج یک نجات دهنده بود.

 

با این حال، با وجود تمام اتفاقاتی که برایش افتاد، او به خداوند وفادار ماند. در این مفهوم، ایوب به نوعی می تواند نوعی نماد باشد، نمونه ای کمرنگ از عیسی (درس ۱۴ را ببینید)، که در میان سختی ها و وسوسه های وحشتناک مایوس نشد، گناه نورزید و از این رو نادرستی اتهامات شیطان علیه خدا را اثبات نمود. به طور حتم، کاری که مسیح انجام داد بسیار بزرگتر، متعالی تر و مهمتر از کار ایوب بود. با این حال، در اینجا تشابهی ساده قابل رویت است.

 

آیات ۱ تا ۱۱ باب ۴ متی را بخوانید. تجربه ایوب چگونه در آنچه در اینجا اتفاق افتاد، منعکس می شود؟

 

اگر چه جسم عیسی در محیطی وحشتناک به دلیل کمبود غذا ضعیف شد، عیسی در جسم بشری و در شبیه جسم گناه (رومیان باب ۸ آیه ۳)، درست مانند ایوب کاری را که شیطان از او خواست انجام نداد. و درست دقیقا همان طور که شیطان پس از اینکه ایوب وفادار ماند از صحنه ناپدید شد، پس از آنکه عیسی در برابر آخرین تلاش شیطان علیه او مقاومت کرد، کتاب مقدس گفت ابلیس او را رها کرد (متی باب ۴ آیه ۱۱؛ یعقوب باب ۴ آیه ۷ را نیز ببینید).

 

آری ، آنچه که عیسی در بیابان با آن روبرو شد تنها آغاز یک آزمون بود. آزمایش واقعی او بر روی صلیب بود و در اینجا نیز با وجود همه چیزهایی که گریبانگیرش بود (حتی بدتر از آنچه ایوب تجربه نمود)، عیسی حتی تا مرگ وفادار ماند.

 

آیات ۵ تا ۸ باب ۲ فیلیپیان را بخوانید. اطاعت تا حد مرگ مسیح چه امیدی به ما ارائه می دهد و در واکنش به فرمانبرداری از او چگونه باید زندگی کنیم؟





تفکری فراتر:

 

دانشجویانی که نسخه عبری کتاب ایوب را بررسی می کردند، با پدیده ای جالب برخورد کردند. سخنان همسر ایوب به او چنین ترجمه شده است: خدا را لعنت کن و بمیر. (ایوب باب ۲ آیه ۹). آیه ۵ باب ۱ ایوب چنین ترجمه شده است : شاید پسران من گناه کرده خدا را در دل خود ترک کرده باشند و ترجمه آیه ۱۱ باب ۱ ایوب چنین است : لیکن الان دست خود را دراز کن و تمامی مایملک او را لمس نما و پیش روی تو ترا ترک خواهد نمود. به هر حال در هر مورد واژه ترجمه شده لعنت از واژه ای بیرون می آید که برکت معنی می دهد. واژه از ریشه brk (برک)، در کل کتاب مقدس به جای برکت به کار برده شده است. این ریشه ای مشابه است که در آیه ۲۲ باب ۱ پیدایش هنگامی که خدا به آفرینش خود برکت داد، استفاده شده است. همچنین ریشه یکسانی در آیه ۸ باب ۶۶ مزامیر بکار برده شده است: ای قومها خدای ما را متبارک خوانید. پس چرا این فعل یکسان که به معنی برکت است در این چند آیه به صورت لعنت ترجمه شده است؟ پیش از هر چیز اگر ایده "متبارک" مفهوم مورد نظر در آیات کتاب ایوب می بود، این آیات بی معنی می بودند. در آیه ۵ باب ۱ کتاب ایوب، چرا ایوب می خواست به خدا قربانی تقدیم کند مبادا که پسران وی در دلهای خویش خدا را متبارک خوانده باشند؟ وقایع و شرایط پیرامونی اقتضا میکند که در عوض، معنی لعنت در متن گنجانده شود. همچنین چرا ایوب همسر خود را برای اینکه بگوید خدا را برکت بده نکوهش کند؟ (ایوب ۲: ۹و۱٠). با پیش زمینه ارائه شده ، متن موقعی از معنی برخوردار خواهد بود که ایده لعنت در آن منظور شده باشد.

 

پس چرا نویسنده یکی از واژگان متداول برای نفرین را بکار نبرد؟ محققان بر این باورند که این کار یک نوع تغییر عبارت بخاطر کاستن از سطح قباحت یا مصلحت اندیشی برای بکار نبردن اصل کلمه بخاطر زننده بودن ، حرام بودن یا نوعی منع مذهبی بوده است. زیرا ایده نوشتن مفهومی از دشنام دادن به خدا نسبت به احساسات مذهبی نویسنده اهانت آور بوده است (این مورد مشابه را می توانیم در آیات ۱۰ و ۱۳ باب ۲۱ اول پادشاهان ببینیم، جایی که واژه ترجمه شده "کفرگویی" از ریشه brk، برکت می باشد). بنابراین، موسی از واژه برکت بجای واژه واقعی دشنام استفاده نمود، اگر چه بدیهی است که مفهوم دشنام مورد نظر بوده است.

 

سوالاتی برای بحث

 

۱. چرا برای مردم بسیار طبیعی است که در زمان های بحران، در مورد واقعیت خدا و یا چگونگی او پرسش نمایند؟ چرا ما باید در میان واقعیت زندگی خشن در جهانی سقوط کرده، جهانی که در آن نبرد بزرگ واقعی است، حقیقت صلیب را همواره پیش رو داشته باشیم؟

 

۲. اگر چه ما پیشینه آنچه که در داستان ایوب اتفاق می افتاد را می دانیم، اما تا جایی که می دانیم ایوب از آن آگاهی نداشت. تنها چیزی که او می دانست مصیبت هایی بودند که بر سرش می آمدند. او از تصویر بزرگتر اطلاعی نداشت. این آیات در میان سختی ها و مشقات میگویند که تصویر بزرگتری وجود دارد که ما اغلب آنرا نمی بینیم و درک نمی کنیم، چه آرامش خیالی از این آیات باید بدست بیاوریم و چطور؟

 

درس چهارم

 

۱۵ تا ۲۱ اکتبر

 

خدا و رنجهای بشر





بعد از ظهر روز سبت

 

مطالعه این هفته: رومیان باب ۱ آیات ۱۸ تا ۲۰؛ ایوب باب ۱۲ آیات ۷ تا ۱۰؛ مکاشفه یوحنا باب ۴ آیه ۱۱؛ کولسیان باب ۱ آیات ۱۶ و ۱۷؛ متی باب ۶ آیه ۳۴؛ ایوب باب ۱۰ آیات ۸ تا ۱۲؛ رومیان باب ۳ آیات ۱ تا ۴.

 

آیه حفظی: ”پس در اندیشه فردا مباشید زیرا فردا اندیشه خود را خواهد کرد. بدی امروز برای امروز کافی است“ (متی باب ۶ آیه ۳۴).

 

کتاب ایوب بر خلاف سایر کتب کتاب مقدس، کاملاً از موضوع و محتوای سرزمین و امت بنی اسرائیل خارج شده است. از کتاب پیدایش با وعده ای که ابراهیم داده شد بود مبنی بر اینکه خداوند ”از تو امتی عظیم پیدا“ خواهد کرد (پیدایش باب ۱۲ آیه ۲)، تا مکاشفه یوحنا که ”شهر مقدس“ اورشلیم را توصیف میکند (مکاشفه یوحنا باب ۲۲ آیه ۱۹)، به گونهای بطور مستقیم یا غیر مستقیم، موضوع بنی اسرائیل و عهد و میثاق آنان با خدا ، به شکل گرفتن هر یک از کتابها منجر شد.

 

در کتاب ایوب در آن زمینه چیزی وجود ندارد ، حتی رویدادی بدوی از تاریخ اسرائیل کهن که در کتاب خروج درج گردیده در آن یافت نمیشود. بدیهیترین دلیل این است که موسی کتاب ایوب را به همراه کتاب پیدایش در مِدیان نوشت. خروج از مصر هنوز واقع نگردیده بود که این موضوع بیانگر این واقعیت است که چرا در باره بنی اسرائیل اشاره ای نشده است.

 

اما شاید حتی دلیل مهمتر دیگری وجود داشته باشد. یکی از موضوعات اصلی کتاب ایوب، رنج بشری است که موضوعی جهان شمول است. این موضوع به هیچ زمان و انسانی محدود نمی شود. همه ما خواه یهودی یا غیر یهودی از پریشانحالی ایوب چیزی میدانیم ؛ از درد وجودی که در این جهان سقوط کرده نهفته است. هر چقدر هم که این درد مختص به او بود با این حال ایوب دردها و رنجهای همه ما را بنمایش میگذارد.

 

* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۲۲ اکتبر آماده شوید.




نشانه های خدا در طبیعت

 

آیات ۱۸ تا ۲۰ باب ۱ رومیان را بخوانید. پولس در اینجا چه چیزی میگوید؟

 

اینها جملات پر مغز و قدرتمندی هستند. واقعیت و وجود خدا در "آنچه که آفریده است" هویداست و همین مطلب برای اثبات آن کفایت میکند. یعنی از طریق جهان خلق شده، که مردم برای ناباوریشان هیچ دلیلی نخواهند داشت. پولس میگوید که انسانها میتوانند تنها از طریق خلقت به میزان کافی درباره هستی و طبیعت خدا بیاموزند که این قضیه میتواند آنان را در روز داوری عادلانه محکوم کند.

 

بی تردید جهان طبیعت چیزهای بسیار زیادی درباره وجود خدا برای ما آشکار میسازد. علم نوین نیز جزئیاتی در مورد شگفتیهای خلقت که پیشینیانمان، نه درباره۳۰۰۰ سال پیش بلکه حتی چیزهایی را که در باره ۳۰۰ سال گذشته قادر به تصور آن نبودند، نمایان میسازد. در اینجا نکته کنایه آمیز جالبی نیز وجود دارد: علم هر چه بیشتر پیچیدگیها را در زندگی کشف میکند از قضیه مضحک که مدعی است: "منشاء آفرینش بر اساس تصادف و شانس بوده" ، دور تر میشود. برای مثال یک گوشی آی فون را در نظر بگیرید که طراحی شده ، عملکرد آن فقط با طراحی قبلی امکان پذیر است ، داخل و خارج آن طراحی شده است ؛ آیا میتوان ادعا کرد که این محصول بر اساس تصادف بوجود آمده است؟ مایه تاسف است که بسیاری از مردم خود را فریب داده و چنین ادعایی را باور میکنند.

 

آیات ۷ تا ۱۰ باب ۱۲ ایوب را بخوانید. این جملات چگونه ایده ارائه شده در آیات ۱۸ تا ۲۰ باب ۱ رومیان را انعکاس میدهند؟

 

در اینجا نیز به ما گفته شده است که واقعیت خدا در جهان خلقت دیده میشود. اگر چه بخصوص در وضعیت سقوط کرده، طبیعت سرشت خدا را بطور کامل آشکار نمیسازد، اما بطور حتم قدرت آفرینش و جنبههای نیکوئی و خیر خواهانه او را نمایان میکند.

 

چه چیزهایی در طبیعت به طور خاص به شما درباره قدرت و خوبی خدا سخن میگویند؟ چگونه از این پیام قوت و پشتگرمی بدست می آورید؟





هیچ چیز به خودی خود بوجود نیامده است

 

بسیاری از استدلالهای خوب و قوی در حمایت از اثبات وجود خدا موجود میباشد. جدا از اثبات آفرینش مبحثی بنام ”فلسفه کیهانی یا شرح بوجود آمدن جهان“ وجود دارد. بر اساس این ایده چیزی به خودی خود بوجود نیامده و چیزی خود را خلق نکرده است. در عوض، آنچه که خلق شده ، توسط چیزی قبل از آن بوجود آمده و هر آنچه که آن را آفریده ، باید توسط چیزی که قبل از آن بوده ، خلق شده باشد. و این مبحث سلسله وار ادامه می یابد تا در جایی متوقف میشویم که «غیرمخلوق « و «ازلی» نام دارد، چیزی که همیشه وجود داشته است، چیزی که هرگز بی وجود نبوده است. و این وجود هیچ کس نیست جز آن خدایی که در کتاب مقدس توصیف شده است.

 

آیات زیر درباره منشاء همه مخلوقات به ما چه تعلیم میدهند؟

 

مکاشفه یوحنا باب ۴ آیه ۱۱

 

کولسیان باب ۱ آیات ۱۶ و ۱۷

 

یوحنا باب ۱ آیات ۱ تا ۳

 

این آیات تعلیم میدهند که در واقع چه چیزی منطقیترین توضیح برای خلقت است– خدایی که از ازل وجود داشته است. بعضی از متفکران که کاملاً با ایده وجود خدا مخالف هستند، پیشنهاد جایگزین دیگری را مطرح کردهاند. به جای یک خدای قادر مطلق و ابدی به عنوان آفریننده کائنات، به ما گفته شده است که ”هیچ چیز“ آن را خلق نکرده است. حتی دانشمندان مشهوری از جمله استفان هاوکینگ که اینک کرسی اسحاق نیوتون را به خود اختصاص داده است، چنین استدلال میکند که ”هیچ چیز“ جهان را خلق نکرده است.

 

او میگوید: ”از آنجایی که قانونی مانند جاذبه وجود دارد، کائنات میتواند خود را از هیچ خلق کند.“ –

 

Stephen Hawking and Leonard Mlodinw, the Grand Design (New York: 2010, Random Hourse, p 180).

 

اگرچه بدون شک هاوکینگ از دانش ریاضیات پیچیده و عمیق برای تشریح نظریهاش برخوردار است، جای تعجب است: که در اینجا حدود ۴۰۰ سال از آغاز انقلاب علمی میگذرد و یکی از بهترین دانشمندان جهان چنین استدلال میکند که جهان هستی و تمام آنچه درون آن است از هیچ بوجود آمدهاند؟ خطا خطاست حتی اگر از طرف یک دانشمند بزرگ بیان شود.

 

در این زمینه، آیه ۱۹ باب ۳ اول قرنتیان را بخوانید. چرا برای مسیحیان همواره مهم است که این حقیقت مهم را به یاد داشته باشند؟





اولین کتابها

 

برخلاف گزاف گوئیهای کسانی که به خدا اعتقاد ندارند، آنهایی که خدا را باور دارند، دلایل خوب بسیار زیادی برای اعتقاد خویش دارند. با این وجود، یک مشکل همیشگی وجود داشته است که بسیاری در طی قرنها برای توجیه بی اعتقادی خویش بکار بردهاند و آن مشکل رنجهای بشری و شیطان است. چگونه ممکن است خدا مطلقا خوب ، مطلقا با محبت و قادر مطلق باشد و در عین حال شرارت هم وجود داشته باشد؟ این مسئله باعث لغزش بسیاری از افراد بوده و هست. و همچنین اگر صادق باشیم، کدام معتقد به خدا، کدام فردی که تجربه واقعیت خدا و محبتش را چشیده باشد، زمانهایی با این پرسش دست و پنجه نرم نکرده است؟

 

پس چقدر جالب توجه است که خانم الن جی. وایت نیز آنچه که سنت یهودی را تعلیم میدهد آموزش میدهد مبنی براینکه موسی کتاب ایوب را در مدیان نوشت. ”گذران سالهای طولانی در وسط بیابان و در عزلت به هدر نرفت. موسی نه تنها برای کاری که پیش رویش بود آماده میشد، بلکه در طی این زمان تحت الهام روحالقدس، کتاب پیدایش و همچنین کتاب ایوب را که تا پایان زمان با تمام وجود و علاقه توسط قوم خدا خوانده خواهد شد، نگارش نمود.“ – الن جی. وایت،

 

Ellen G. White Comments, The SDA Bible Commentary, Vol. 3, P 1140.

 

چیزی که این مطلب به ما میگوید این است که دو کتاب نخست از کتاب مقدس که تا بحال شبیه آن نوشته نشده است یکی از آنها کتاب ایوب، با مشکل جهانی درد و رنج بشر سر و کار دارد. یعنی، خدا میدانست که این پرسشی بزرگ برای انسانها خواهد بود و از این رو، درست در همان ابتدا به موسی فرمود تا داستان ایوب را به رشته تحریر در آورد. خدا در اوایل اجازه داد بدانیم که ما در درد و رنج تنها رها نشدهایم بلکه او در کنار ماست، همه چیز را در موردآن میداند و ما میتوانیم امید داشته باشیم که در انتها همه چیز سامان خواهد یافت.

 

آیات زیر درباره واقعیت اهریمن چه چیزی تعلیم میدهند؟

 

متی باب ۶ آیه ۳۴، یوحنی باب ۱۶ آیه ۳۳، دانیال باب ۱۲ آیه ۱، متی باب ۲۴ آیه ۷.

 

هر چقدر هم استدلال بدی بر علیه وجود خدا قابل درک باشد، ولیکن تحت نور هدایت کتاب مقدس بی معنی خواهد بود. اگر چه کتاب مقدس واقعیت خدایی که واقف به همه امور، قادر مطلق و بی نهایت خوب است را تعلیم میدهد، اما واقعیت اهریمن، رنجهای بشری و پریشانی را نیز تعلیم میدهد. وجود شرارت نباید بهانهای برای بی اعتقادی به خدا باشد. در حقیقت، نگاهی اجمالی به کتاب ایوب نشان میدهد که او حتی در میان دلسردی مطلق خویش، هرگز وجود خدا را زیر سؤال نبرد. در عوض سوال بجا این است که چرا چنین چیزهایی برایش اتفاق افتاد؟

 

داشتن پرسشهایی درباره بدیهایی که میبینیم، طبیعی است. چگونه میتوانیم بیاموزیم که بر خلاف بدیها، به خوبی خدا اطمینان داشته باشیم؟





مشکل غامض و دشوار

 

آیات زیر از کتاب ایوب را بخوانید. ایوب با چه چیزهایی دست و پنجه نرم میکند؟ او از چه چیزهایی سوال نمیکند؟ ایوب باب ۶ آیات ۴ تا ۸، باب ۹ آیات ۱ تا ۱۲.

 

همانطور که در درس دیروز بیان شد، هرگز در کتاب ایوب به مسئله وجود خدا اشارهای نشد. در عوض، پرسش این بود که چرا ایوب گرفتار این آزمونها و مشقات میشد؟ و با در نظر گرفتن همه اتفاقاتی که برایش رخ داد، بطور حتم مورد سؤال قرار دادن منصفانه است بخصوص به این دلیل که او به خدا اعتقاد داشت.

 

برای مثال، اگر فردی به خدا بی اعتقاد بود و دچار مشکلاتی میشد، پاسخ به چون و چرای آن میتوانست نسبتاً ساده و آسان باشد. ما در جهانی به معنی و بی هدف زندگی میکنیم که اصلاً به ما اهمیت نمیدهد. بنابراین، در میان نیروهای طبیعی خشن، سرد و سرکش اطرافمان، گاهی قربانی مشکلاتی میشویم که از آن نمیتوان هیچ هدف و مقصودی استنباط کرد. چه هدفی میتوان از آن دریافت نمود؟ اگر زندگی خود بی معنی باشد، پس سختیهایی که همراه آن هستند نیز باید بی معنی باشند.

 

در حالی که ممکن است بسیاری این پاسخ را نا رضایتبخش و مایوس کننده بیابند، اما بطور حتم با در نظر گرفتن این فرضیه که خدایی وجود ندارد، منطقی است. از سوی دیگر، برای شخصی مانند ایوب مشکل پیچیده و دشوار فرق دارد.

 

آیات ۸ تا ۱۲ باب ۱۰ ایوب را بخوانید. این آیات چگونه به ما در درک پرسشهایی که ایوب داشت، کمک میکنند؟

 

آری، پرسشی که ایوب با آن در کشمکش بود همان است که بسیاری از ایمانداران به خدا همچنان با آن دست و پنجه نرم میکنند: اگر خدا وجود دارد، خدایی با محبت و خوب، چرا انسانها از کارهایی که میکنند رنج میبرند؟ چرا حتی مردم ”خوب“ از جمله ایوب گرفتار مصیبتها و سختیهایی میشوند که اغلب بی ارزش به نظر میرسند؟ مجددا، اگر جهان عاری از خدا بود، پاسخ در واقع این میبود که زندگی در گستره جهان کاملاً مادی قرار دارد که بشر صرفاً از روی تصادف بوجود آمده و محصول جانبی اتم و مولکول است.

 

ایوب بهتر از این میدانست. ما نیز مشکل پیچیده و دشوار را میدانیم.




دادباوری

 

(دادباوری یا دادشناسی الهیاتی به توضیح این سوال میپردازد که از چه رو معصومان و صالحان دچار مصیبت و رنج میگردند)

 

آیات ۱ تا ۴ باب ۳ رومیان را بخوانید. اگرچه موضوع بدیهی بیایمانی بعضی از امت متعهد به خداست، موضوع مهمتری که پولس در اینجا درباره آن سخن بمیان می آورد، چیست؟ پولس درباره خدا چه میگوید؟

 

پولس با نقل قول از آیه ۴ باب ۵۱ مزامیر، در این باره صحبت میکند که خداوند در کلام خویش صادق است و در داوری خویش محق و ظفرمند. (رومیان باب ۳ آیه ۴). ایدهای که در اینجا ارائه شده موضوعی است که در بخشهای مختلفی از کلام پدیدار است. این موضوع اعتقاد به عدالت خدا یا دادباوری (تئودیسی)خوانده میشود که نیکوئی و خیرخواهی خدا را در برابر شرارت و اهریمنی مورد سوال قرار میدهد. (یا بعبارتی اگر خدا خیر اندیش است پس چرا به پلیدی اجازه اظهار وجود میدهد؟ - ویرایشگر) این همان سؤال قدیمی یا پرسش همیشگی است که ما تمام هفته به آن پرداختهایم. در حقیقت، کل جدال عظیم بین خیر و شر ،خود حاکی از واقعیتی در باره دادباوری است. نیکوئی خدا بر خلاف بدی که در جهان وجود دارد، در برابر انسانها، فرشتگان و کل جهان نمایان خواهد شد.

 

”هر پرسش از حق و ناحق در نبرد طولانی مدت اکنون آشکار شده است. نتایج شورش و طغیان، جزای کنار گذاشتن احکام الهی، برای تمام مخلوقات فهیم آشکار شده است. جزئیات تبعات حکومت شیطان در مقایسه با حکومت خدا در منظر جهانیان قرار گرفته است. اعمال شیطان خود او را محکوم کردهاند. حکمت، عدالت و خوبی خدا کامل و بی نقص و پابرجاست“ – الن جی. وایت، Ellen G. White, The Great Controversy, pp. 671-670

 

هرچقدر که الان درک آن برای ما به دلیل غوطه ور بودن در دنیای پر از گناه و رنج دشوار باشد (و اگر فهم آن برای ما دشوار است تصور کنید که برای ایوب چگونه بوده است)، وقتی همه رنج ها و مشقات پایان یابد، آنگاه قادر خواهیم بود تا خوبی و عدالت و محبت و انصاف خدا نسبت به بشر را با شیطان و بدی هایی که به بشر کرده مقایسه کنیم. این بدین معنی نیست که هر چیزی که در جهان اتفاق میافتد، خوب است؛ مشخصاً چنین نیست. تنها به این مفهوم است که خدا به بهترین شکل ممکن با آن برخورد میکند و سپس هنگامی که این تجربه وحشتناک گناه پایان یابد، ما قادر خواهیم بود که چنین فریاد بزنیم: ” ای خداوند قادر مطلق کارهای تو عظیم و شگفت انگیز است ، راههای تو درست و عادلانه است ، ای پادشاه مقدسین“ (مکاشفه یوحنا باب ۱۵ آیه ۳).




جمعه

 

۲۱ اکتبر

 

مطالعه بیشتر:

 

نویسنده مسیحی و دفاعنامه نویس سی. اس. لویس (C. S. Lewis) کتابی را درباره مرگ همسر خود و و تقلا برای کنار آمدن با آن به قلم تحریر در آورد. او چنین نوشت:

 

”اینگونه نیست که (فکر میکنم) در خطر دست کشیدن از ایمان نسبت به خدا باشم. خطر اصلی باور کردن چنین چیزهای وحشتناکی درباره اوست. نتیجهای که من از آن میهراسم این نیست که ’در نهایت خدایی وجود ندارد.‘ بلکه ’خدا واقعاً اینگونه است. بیش از این خود را فریب نده. A Grief Observed, pp6.7 این پرسشی است که ایوب نیز خود با آن در کشمکش بود. همانطور که دیدیم، او هرگز به وجود خدا شک نکرد؛ آنچه با آن دست و پنجه نرم میکرد پرسش در مورد شخصیت خدا بود. ایوب وفادارانه به خداوند خدمت کرد. ایوب مرد ”خوبی“ بود. بنابراین او میدانست که سزاوار آن مصیبتها نبود. از این رو، او پرسشی را که بسیاری از مردم مومن به خدا در حین مصیبت مطرح میکنند مطرح میکرد: خدا واقعاً چگونه است؟ و آیا نبرد بزرگ حقیقتاً در این باره نیست؟ پرسش درباره وجود خدا نیست بلکه درباره شخصیت اوست. و اگرچه چیزهای بسیاری در رفع نمودن نبرد بزرگ دخالت دارند، شکی نیست که مرگ عیسی بر روی صلیب جایی که پسر خدا ”خود را مانند بره قربانی به خدا تقدیم کرد – و در نظر خدا همچون یک عطر خوشبو بود“ (افسسیان باب ۵ آیه ۲)، بیش از هر چیز دیگری شخصیت حقیقی خالق ما را برای گیتی نمایان نمود. صلیب به ما نشان میدهد که پرودگار، خدایی است که همه ما میتوانیم به او اطمینان کنیم.

 

سوالاتی برای بحث

 

۱- در پرسش مربوط به رنج کشیدن برای آنانی که به خدا ایمان ندارند، تأمل کنید. همانطور که دیدیم، آنها مجبور نیستند در میان مصیبتها با همان پرسشی که ایمانداران خدا با آن روبرو میشوند، دست و پنجه نرم کنند. از سوی دیگر، آنها چه امیدی میتوانند برای گرفتن پاسخ و یافتن راه حل نهایی داشته باشند؟ تصور کنید که مشکلاتی که در این جهان اتفاق میافتند را داشتهاید و سپس بر این باور باشید که همه چیز با مرگ پایان مییابد و چیزی فراتر از آن وجود ندارد. جای تعجب نیست که بسیاری از ناباوران از زندگی و یا حتی یافتن مفهومی برای آن نا امید هستند. ادبیات خداناباوری پر از فریادها و شکایات آنان درباره بی معنی بودن همه چیز است. پس ما چگونه میتوانیم حتی در میان غصههایمان در اینجا، با وجود پرسش دشواری که باقی میماند، از ایمانمان به امید نائل شویم؟

 

۲- چرا برای ما اهمیت دارد که اکنون به صلیب، قدرتمندترین مکاشفهای که از محبت خدا و آنگونه که خدا هست ، بیندیشیم و تکیه کنیم؟ هنگامی که ما غرق پریشانی، مصیبت و بدی غیر قابل توضیح هستیم، صلیب درباره شخصیت خدا به ما چه میگوید؟ وقتی که ما همیشه واقعیت صلیب را در پیش روی خود داشته باشیم، چه امیدی میتوانیم برای خود، برای نتیجه نهایی آنچه اینک با آن روبرو هستیم، بدست آوریم؟

 

درس پنجم

 

۲۲ تا ۲۸ اکتبر

 

لعنت به روزگار





بعد از ظهر روز سبت

 

مطالعه این هفته: ایوب باب ۳ آیات ۱ تا ۱۰؛ یوحنا باب ۱۱ آیات ۱۱ تا ۱۴؛ ایوب باب ۶ آیات ۱ تا ۳، باب ۷ آیات ۱ تا ۱۱؛ یعقوب باب ۴ آیه ۱۴؛ ایوب باب ۷ آیات ۱۷ تا ۲۱؛ مزامیر باب ۸ آیات ۴ تا ۶.

 

آیه حفظی: ”ای خداوند، مستحقی که جلال و اکرام و قوت را بیابی، زیرا که تو همه موجودات را آفریدهای و محض اراده تو بودند و آفریده شدند“ (مکاشفه یوحنا باب ۴ آیه ۱۱).

 

از مطالعه داستان ایوب دو حُسنِ ویژه می یابیم : نخست، آگاهی از نحوه پایان یافتن داستان و دوم، شناخت پیش زمینه ازنبردی که در پشت صحنه در آسمانها در حال رخ دادن بود.

 

ایوب به هیچ یک واقف نبود. تنها چیزی که میدانست این بود که زندگیاش به خوبی در حال پیش رفتن بود که ناگهان بلایا یکی پس از دیگری، فاجعه پس از فاجعه به سرعت بر سرش ریختند. و سپس این مرد، ” که ثروتمندترین افراد در مشرق زمین بود“ (ایوب باب ۱ آیه ۳)، در ناله و ماتم خاکسترنشین شد و به وضع رقت آمیزی فرو افتاد.

 

همین طور که مطالعه کتاب ایوب ادامه می یابد ، سعی کنید تا خود را در وضع و حال ایوب قرار دهید، زیرا چنین حالتی کمک خواهد کرد تا پریشانی، غضب و اندوهی که ایوب داشت بهتر درک شود. و چنین حسی نباید برای ما بسیار دشوار باشد، اینطور نیست؟ نه اینکه بخواهیم تا آنچه را که بر ایوب واقع شد تجربه کنیم، بلکه بفهمیم کسی که در میان ما با جسم بشری در جهانی سقوط کرده بدنیا آمده ، آیا از سرگشتگی که فاجعه و مصیبت ببار میآورد حسی خواهد داشت؟ بخصوص وقتی که در پی خدمت وفادارانه به خداوند بوده و بخواهیم آنچه را که از نظر او درست است انجام دهیم.

 

* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۲۹ اکتبر آماده شوید.




لعنت به روزی که زاده شدم

 

تصور کنید که شما ایوب هستید. زندگی و همه چیزهایی که برای آن زحمت کشیدهاید بهم میریزد، همه چیزهایی که به آن رسیدهاید از دست میرود، همه برکاتی که خدا به شما عطا نموده بدون هیچ توضیحی از بین میروند. معنا و مفهومی ندارد. به نظر نمیرسد دلیل خوب یا بدی برای آن وجود داشته باشد.

 

سالها پیش یک اتوبوس مدرسه از جاده خارج شد و کودکان زیادی کشته شدند. یک بیخدا در این زمینه گفت که این دقیقاً همان چیزی است که میتوانید در جهانی که معنا، هدف و راستایی ندارد، انتظار داشته باشید. مصیبتی این چنینی هیچ معنایی ندارد زیرا جهان بی معنی است.

 

اگرچه همانطور که دیدهایم، این پاسخ برای ایمانداران به خدا کاربرد ندارد. و برای ایوب که پیرو وفادار خداوند بود نیز کاربردی نداشت. اما پاسخ و توضیح چه بود؟ ایوب پاسخی نداشت. تنها چیزی که او داشت، اندوه شدید و سوالاتی از روی سرگشتگی و حرمان بود.

 

آیات ۱ تا ۱۰ باب ۳ ایوب را بخوانید. ایوب در ابتدا چگونه ماتم خویش را در اینجا ابراز میدارد؟ به چه روشهایی ممکن است هر کدام از ما به آنچه او میگوید مرتبط باشیم؟

 

بطور حتم زندگی هدیهای از جانب خداست. ما وجود داریم تنها به این دلیل که خدا ما را آفریده است (اعمال رسولان باب ۱۷ آیه ۲۸، مکاشفه یوحنا باب ۴ آیه ۱۱). این وجود ما یک معجزه است، که علم نوین را حیرت زده نموده است. در حقیقت، دانشمندان حتی در توافق کامل با مفهوم ” زندگی“ نیستند چه برسد به اینکه چگونه و چرا بوجود آمد. با این وجود چه کسی در مواقع نا امیدی به این فکر نیفتاده که آیا زندگی ارزشی دارد؟ ما درباره موارد تأسف برانگیز خودکشی سخن نمیگوییم. در عوض، آن زمانهایی که ممکن است مانند ایوب آرزو کرده باشیم که هرگز به دنیا نیامده بودیم، چطور ممکن است؟

 

یک یونانی دوران باستان ، زمانی گفت که بهترین چیزی که میتوانست به غیر از مرگ برای فردی اتفاق بیافتد، این است که هرگز متولد نمیشد. یعنی، زندگی میتواند چنان مایه عذاب باشد که بهتر بود بوجود نمی آمدیم. و از این رو از غم و اندوه اجتناب ناپذیری که همراه زندگی بشری در این جهان سقوط کرده است، در امان میبودیم.

 

آیا تا بحال احساس ایوب را تجربه کردهاید ؛ به این معنی که آرزو کرده باشید که هرگز متولد نمیشدید؟ با این وجود در نهایت چه اتفاقی افتاد؟ مطمئناً احساس بهتری پیدا کردید. پس تا چه حد برای ما مهم است که حتی در بدترین لحظات به یاد داشته باشیم که امید و چشم انداز بهبود شرایط را داشته باشیم.





آرامش در قبر

 

آیات ۱۱ تا ۲۶ باب ۳ ایوب را بخوانید. ایوب در اینجا چه چیزی میگوید؟ او چگونه به سوگواری خویش ادامه میدهد؟ او درباره مرگ چه میگوید؟

 

ما تنها میتوانیم اندوه وحشتناکی را که ایوب بیچاره با آن روبرو بود ،تصور کنیم. هر چقدر هم که از بین رفتن اموال و از دست رفتن سلامتی ممکن است برای او دشوار بوده باشد، او همه فرزندان خویش را از دست داد. همه آنچه را که داشت. مصیبتها به کنار ولی از دست دادن یک فرزند به اندازه کافی دشوار است. ایوب همه آنها را از دست داد. و او ده فرزند داشت! جای تعجب نیست که چرا آرزو کرد بمیرد. و بار دیگر، ایوب هیچ اطلاعی از موضوع و پشت صحنه نداشت، و حتی اگر هم میدانست، احساس بهتری پیدا نمیکرد؛ اینطور نیست؟

 

با این وجود، به آنچه ایوب درباره مرگ می گوید توجه کنید. اگر او مرده بود، سپس چه میشد؟ آیا در آسمان وجد و سرور برقرار میشد؟ در محضر خدا شادمانی برپا میشد؟ فرشتگان چنگ و عود مینواختند؟ در اینجا چیزی از آن الهیات شناسی وجود ندارد. در عوض، ایوب چه میگوید؟ ” اگر هنگام تولد میمردم اکنون آرام و آسوده خوابیده بودم“ (ایوب باب ۳ آیه ۱۳).

 

جامعه باب ۹ آیه ۵ و یوحنا باب ۱۱ آیات ۱۱ تا ۱۴ را بخوانید. آنچه که ایوب میگوید چگونه با آنچه کتاب مقدس درباره واقعیت پس از مرگ تعلیم میدهد، هماهنگی دارد؟

 

در اینجا در یکی از قدیمیترین کتب کتاب مقدس، احتمالاً یکی از ابتداییترین توضیحات درباره آنچه که”وضعیت مرگ“ خوانده میشود، وجود دارد. در این مرحله تنها چیزی که ایوب میخواست این بود که در آرامش باشد. زندگی ناگهان چنان سخت، دشوار و دردناک شده بود که او خواستار مرگی بود که میشناخت ؛ استراحتی آرام در قبر. او چنان غمگین و آزرده بود که تمامی خوشیهای پیش از مصیبتها در زندگی را فراموش کرده بود و آرزو میکرد که حتی در زمان تولد مرده بود.

 

بعنوان افرادی مسیحی بطور حتم وعدههای فوقالعادهای برای آینده داریم. در عین حال، در میان رنجهای زمان حال، چگونه میتوانیم بیاموزیم که زمانهای خوب گذشته را با یاد داشته باشیم و از آن خوشیها آرامش و تسکین بدست آوریم؟





دردهای دیگران

 

آنگونه که در باب ۳ کتاب ایوب اشاره شده است، اولین سوگواری او خاتمه یافت. در دو باب بعدی، یکی از دوستانش الیفاز، برای ایوب خطبه میخواند (هفته دیگر به آن خواهیم پرداخت). در بابهای ۶ و ۷ ، ایوب به صحبت کردن درباره رنجهایش ادامه میدهد.

 

” اگر میتوانستید غصه مرا وزن کنید آنگاه می دیدید که از شنهای ساحل دریا نیز سنگینتر است برای همین است که حرفهای من تند و بی پرواست“ (ایوب باب ۶ آیات ۲ و ۳). ایوب در اینجا چگونه درد خویش را ابراز میکند؟

 

این تصویر به ما ایدهای میدهد درباره اینکه ایوب چگونه رنجهای خویش را درک میکرد. اگر همه ماسههای دریا در یک طرف ترازو و ” ماتم“ و ”مصیبت“ او در طرف دیگر قرار داشتند، رنجهای او از همه ماسهها سنگینتر بودند.

 

درد ایوب برای او اینگونه واقعی بود. و این تنها درد ایوب بود و نه هیچ کس دیگر. گاهی اوقات ما ایده ”مجموع دردهای بشر“ را میشنویم. و با این حال ، این واقعاً حقیقت را بیان نمیکند. ما گروهی رنج نمیبریم. ما در تنهایی از درد خود رنج میبریم. ما فقط از درد و رنج خود آگاهی داریم. درد ایوب هر چقدر هم که عظیم بود، از آنچه بشر بتواند بفهمد، بیشتر نبود. برخی از افراد که حسن نیت دارند ممکن است به فرد دیگری بگویند، ”من درد شما را احساس میکنم.“ اما چنین نیست؛ آنها نمیتوانند. تنها چیزی که آنها میتوانند احساس کنند، درد خودشان میباشد که ممکن است واکنشی برای رنج فرد دیگر باشد. اما این همواره و تنها درد خودشان است و نه درد فرد دیگر.

 

ما در مورد بلایا، خواه طبیعی و یا ساخته دست بشر چیزهایی میشنویم که تلفات جانی زیادی در بر دارند. تعداد کشته شدگان یا افراد زخمی ، ما را حیرت زده می کند. به سختی میتوانیم چنین رنج عظیمی را تصور کنیم. اما مانند ایوب، مانند همه بشر سقوط کرده ، از آدم و حوا در عدن تا پایان این جهان، همه موجودات سقوط کردهای که تا کنون زندگی کردهاند، تنها میتوانند درد و رنج خود را درک کنند و بس.

 

مطمئناً ما هرگز نمیخواهیم رنجهای افراد را بی اهمیت جلوه بدهیم و از ما مسیحیان خواسته شده است که در هر زمان و مکان که قادریم، برای التیام و تسکین درد و رنج دیگران کمک کنیم (یعقوب باب ۱ آیه ۲۷، متی باب ۲۵ آیات ۳۴ تا ۴۰ را ببینید). با این وجود، بی توجه به میزان زیاد رنج موجود در جهان، ما میتوانیم بسیار سپاسگزار باشیم که هیچ بشر سقوط کردهای بیش از حد مشخص رنج نمیبرد. (تنها یک استثنا وجود دارد؛ درس ۱۲ را ببینید.)






گذشتِ سریعِ زمان

 

مکالمه زیر را تصور کنید. دو نفر برای سرنوشت بشر که مرگ است افسوس میخورند. به این معنی که مهم نیست چه زندگی خوبی داشتهاند، مهم نیست چه دستاوردهایی داشتهاند، همه چیز در نهایت به قبر ختم خواهد شد.

 

آری متوشالح به دوست خود گلایه میکند ، ”آری، ما تقریباً ۸۰۰ یا ۹۰۰ سال زندگی میکنیم و سپس میمیریم. ۸۰۰ یا ۹۰۰ سال در مقایسه با ابدیت چقدر است؟“ (باب ۵ پیدایش را ببینید.)

 

اگر چه امروزه تصور زندگی به مدت صدها سال برای ما دشوار است (متوشالح زمانی که پسرش لَمِک متولد شد، ۱۸۷ ساله بود و متوشالح به مدت ۷۸۲ سال پس از آن زندگی نمود) ؛ با این حال، افراد کهنسال که با واقعیت مرگ روبرو هستند، باید از آنچه برایشان کوتاهی زندگی بود، شاکی بوده باشند.

 

آیات ۱ تا ۱۱ باب ۷ ایوب را بخوانید. شکایت ایوب از چیست؟ مزامیر باب ۳۹ آیات ۵ و ۱۱، یعقوب باب ۴ آیه ۱۴ را نیز ببینید.

 

اندکی پیش دیدیم که ایوب به دنبال آرامش و فراغتی بود که در مرگ وجود داشت. اکنون او از سرعت گذر زندگی شِکوِه میکند. او در واقع میگوید که زندگی دشوار و پر از خُسران و درد است و در نهایت ما میمیریم. این معمایی است که اغلب با آن روبرو هستیم: از زودگذر بودن زندگی حتی وقتی میتواند بسیار دردناک و غمانگیز باشد، گلایه میکنیم.

 

یک زن از اعضای کلیسای ادونتیست روز هفتم مقالهای درباره مشکل خود با افسردگی و حتی فکر خودکشی نوشت. و با این حال چنین نوشت: ”بدترین بخش این بود که من یک ادونتیست بودم که از الگوی سَبکِ زندگی پیروی میکردم که به من کمک میکرد ’شش سال بیشتر‘ عمر کنم.“ این بی معنی بود. مطمئناً در مواقع درد و رنج، خیلی چیزها بی معنی به نظر میرسند. گاهی اوقات در میان درد، دلیل و منطق به کنار میرود و تنها چیزی که میشناسیم، درد و ترس است و هیچ امیدی نمیبینیم. حتی ایوب که حقیقتاً بهتر میدانست (ایوب باب ۱۹ آیه ۲۵)، در یأس و نا امیدی فریاد بر آورد: ” بیاد آورید که عمر من دمی بیش نیست و چشمانم دیگر روزهای خوش را نخواهد دید“ (ایوب باب ۷ آیه ۷). ایوب که مواجهه با مرگ اینک برایش نزدیکتر از همیشه به نظر میرسید، همچنان از کوتاهی عمر گذشته شکایت مینمود.






این انسان چیست؟

 

بار دیگر، باید خود را به جای ایوب بگذاریم. چرا خدا این کارها را با من میکند، یا چرا او چنین چیزهایی را برای من روا میدارد؟ ایوب تصویر بزرگتر را ندیده بود. چگونه میتوانست دیده باشد؟ او فقط میدانست که چه اتفاقاتی در اطراف و برای او رخ داده است و هیچ کدام از آنها را هنوز درک نمیکرد.

 

چه کسی در موقعیتی مشابه نبوده است؟

 

آیات ۱۷ تا ۲۱ باب ۷ ایوب را بخوانید. ایوب در اینجا چه چیزی را بیان میکند؟ چه پرسشی در اینجا مطرح میکند؟ با در نظر گرفتن شرایطی که داشت، چرا این سوالات بسیار بامعنی به نظر میرسد؟

 

بعضی از محققان استدلال کردهاند که ایوب آیات ۴ تا ۶ باب ۸ مزامیر را به استهزاء گرفته بود: ” میگویم انسان چیست که تو به فکر او باشی و او را مورد لطف خود قرار دهی؟ تو مقام او را فقط اندکی پایین تر از فرشتگان قرار دادی و تاج عزت و احترام را بر سر وی نهادی. او را بر تمام خلقت خود گماردی و همه چیز را زیر فرمان او در آوردی“ (مزامیر باب ۱۴۴ آیات ۳ و ۴ را نیز ببینید). اگر چه مشکل این است که کتاب ایوب بسیار پیش از مزامیر نوشته شده بود. پس در این صورت، احتمالاً مزمور نویس در پاسخ به مرثیه های ایوب این را نوشت.

 

در هر دو صورت، پرسش (انسان چیست) یکی از مهمترین پرسشهایی است که میتوانیم بپرسیم. ما چه کسی هستیم؟ چرا اینجا هستیم؟ معنی و هدف زندگیمان چیست؟ در مورد ایوب، او حیران است که چرا خدا او را به زحمت می اندازد. خدا بسیار بزرگ است و خلقتش بسیار گسترده است؛ اصلا او چرا باید ایوب را به مصیبت و دردسر مبتلا کند؟ چرا اصلاً خدا هر کدام از ما را دچار زحمت و مشکل میکند؟

 

یوحنا باب ۳ آیه ۱۶ و اول یوحنا باب ۳ آیه ۱ را بخوانید. این آیات چگونه به ما در درک رابطه خدا با مردم کمک میکنند؟

 

”یوحنا با مشاهده ابعاد وسیع محبت پدر نسبت به نسل رو به زوال بشر ، زبان به تحسین و تکریم میگشاید. او نمیتواند زبانی مناسب برای بیان این محبت بیابد، اما همه جهان را فرامیخواند: " ببینند خدای پدر چقدر ما را دوست میدارد که ما را فرزندان خود خوانده است" ببینید که این مطلب چه ارزش والایی برای بشر قائل شده است! فرزندان انسان بواسطه تخلف تحت یوغ شیطان قرار گرفتند. فرزندان آدم بواسطه آن قربانی سرمدی مسیح و ایمان به نام او، فرزندان خدا میشوند. مسیح با گرفتن جسم بشری بر خود ، مقام بشر را که قبلا تنزل یافته بود اعتلا بخشید.“ – الن جی. وایت،

 

Ellen G. White, Testimonies for the Church, vol. 563, p. 4.




تفکری فراتر:

 

”در عصری که به طور بیسابقه بواسطه علم و استدلال منور گردیده است، خبر خوشِ مسیحیت کمتر و کمتر از طریق اصول ساختاری ماوراء ماده مورد تایید واقع میشود و مسیحیت شالودهای مطمئن نیست تا بتوان بر آن زندگی را بنا نمود و از نظر روانشاسی ارزش قابل ملاحظه ای ندارد. بیش از پیش آشکار میشود که احتمال رابطه محض رشته حوادث بطور کل نامحتمل است.– که یک خدای لایتناهی و ابدی ناگهان به یک انسان خاص تبدیل شود در زمان و مکان تاریخی مشخص به نحو رقت انگیزی اعدام شود “ یعنی یک زندگی مختصر دو هزار سال پیش واقع شود در یک قوم بدوی مبهم در یک سیاره ای که حالا فهمیده شده که تکه ای از عنصری نسبتا ناچیز و کم اهمیت که حول خود میچرخد و یک ستاره در میان بیلیون ستاره از یک کهکشان وسیع و غیر قابل تصور است – که چنان واقعه غیر قابل تشخیص و انتظاری نباید گیتی را تحت الشعاع قرار داده یا معنایی ابدی بر خود بگیرد و نباید بیش از این بشر خردمند به باور آن تحمیل گردد. کاملا غیر قابل قبول بود که جهان بطور کل علاقه وافری به این بخش جزئی از وسعت عظمت هستی داشته باشد – اگر در کل فایده ای از آن برده شود. با گستره فضای مدرن امروزی و با رشد و توسعه علم و تکنولوژی ، مسیحیت دیگر رنگ و لعابی ندارد.

 

—Richard Tarnas, Passion of the Western Mind (New York: Ballantine Books, 1991, p. 305.

 

این نظریه چه مشکلی دارد؟ نویسنده چه چیزی را فراموش کرده است؟ این گزیده چه چیزی را درباره محدودیتهای آنچه ”علم و منطق“ میتوانند از واقعیت خدا و محبتش برای ما عرضه کنند، آموزش می دهد؟ این مطلب چه چیزی را به ما درباره نیاز به حقیقت آشکار شده نشان میدهد، حقیقتی که ”علم و منطق“ بشری به خودی خود قادر به رسیدن به آن نیست؟

 

سوالاتی برای بحث

 

۱- شما به عنوان یک فرد مسیحی، چگونه به پرسش ”انسان چیست“پاسخ میدهید؟ پاسخ شما چگونه ممکن است نسبت به جواب کسانی که به خدا و کتاب مقدس ایمان ندارند، متفاوت باشد؟

 

۲- کورماک مککارتی (Cormac McCarthy) نوشت، ”مردگان واقعاً تا چه حد ماورای مرگ هستند. مرگ چیزی است که افراد زنده با خود حمل میکنند.“ چرا باید درک ما از آنچه پس از مرگ اتفاق میافتد، در زمینه عزیزان از دست رفتهمان به ما آرامش بدهد؟ آیا میتوانیم با دانستن اینکه آنها در آرامش، استراحت و رها از بسیاری از کمبودها و مشکلات زندگی هستند، کمی تسلی بدست نیاوریم؟

 

۳- فکر میکنید به چه دلیل بسیاری از مردم در دردناکترین موقعیتها گذشته از اینکه زندگی تا چه حد بد به نظر میرسد، باز هم به زندگی علاقه نشان میدهند؟

 

۴- در مورد آنچه صلیب درباره ارزش انسانیت تعلیم میدهد بحث کنید – حتی در باره ارزش یک زندگی ناقابل. نفرین بی سبب؟

 

نفرین بی سبب؟





بعد از ظهر روز سبت

 

مطالعه این هفته: مزامیر باب ۱۱۹ آیات ۶۵ تا ۷۲؛ ایوب باب ۲ آیات ۱۱ تا ۱۳، باب ۴ آیات ۱ تا ۲۱؛ رومیان باب ۳ آیات ۱۹ و ۲۰؛ اول قرنتیان باب ۳ آیه ۱۹؛ عبرانیان باب ۱۲ آیه ۵؛ متی باب ۷ آیه ۱.

 

آیه حفظی: ” آیا یک فانی میتواند عادلتر از خدا باشد؟ و آیا مرد میتواند طاهر از خالق خود باشد؟“ (ایوب باب ۴ آیه ۱۷).

 

هفته گذشته اهمیت جایگزین کردن خود بجای ایوب را تا حد امکان خاطر نشان کردیم. در یک مفهوم، این فرض نباید بسیار دشوار باشد زیرا همه ما به نوعی در آن جایگاه بوده ایم؛ یعنی همه ما تا حدی خود را غرق در رنج دیده ایم که اغلب اوقات بی مفهوم است و بی تردید منصفانه به نظر نمی رسد.

 

در حالی که لازم است سعی کنیم در سایر درس ها این دیدگاه را به خاطر داشته باشیم، همچنین لازم است به دیدگاه مردم دیگر نیز در این داستان دست یابیم ، مردانی که آمده و با ایوب به ماتم و عزا پرداختند.

 

و این کار نیز نباید چندان دشوار باشد. چه کسی در میان ما رنج های دیگران را ندیده است؟ چه کسی به دنبال تسلی دادن به دیگران در درد و فقدان عزیزانشان نبوده است؟ چه کسی نمی داند که باید به دنبال کلامی بود تا کسانی را که ماتم آنها قلب های ما را نیز جریحه دار کرده تسلی داد؟

 

در واقع، بخش زیادی از کتاب ایوب واقعا به مکالمه میان او و این افراد اختصاص دارد که همه آنها سعی می کنند از آنچه که اغلب منطقی به نظر نمی رسد، مفهومی ایجاد کنند: نمایش بی پایان رنج ها و مصیبت های بشر در جهانی خلق شده توسط خدایی با محبت، قدرتمند و دلسوز.

 

* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۵ نوامبر آماده شوید.

 

یکشنبه

 

۳۰ اکتبر

 

سؤالات بزرگ

 

بسیاری از وقایع کتاب ایوب در دو باب اول رخ می دهد. در اینجا پرده میان آسمان و زمین کنار رفته است و بطور اجمالی به تمام جنبه های واقعیت پرداخته شده است که اگر چنین نمیشد واقعیت از ما پنهان می ماند. هر چقدر هم که تلسکوپ ها بتوانند اعماق کهکشانها را نشان بدهند، باز هم نخواهند توانست عمق این کتاب را رصد کنندکه هزاران سال قبل در بیابانی که احتمالا در عربستان امروزی اتفاق افتاده است. ایوب همچنین نشان می دهد که عالم ماوراطبیعه، عالم خدا و فرشتگان و جهان طبیعی، زمین و هر چه که در آن است تا چه حد با هم مرتبط هستند.

 

پس از دو باب نخست ، بیشتر بخش های کتاب ایوب شامل چیزی می شود که در برنامه تلویزیونی "گفتگوی از نزدیک اندیشه ها" نامیده میشود. در این مورد گفتگوی از نزدیک اندیشه ها بین ایوب و مردانی است که برای گفتگو در مورد مسائل مهم زندگی آمده بودند از قبیل: خداشناسی، درد، فلسفه، ایمان، زندگی و مرگ.

 

و با در نظر گرفتن تمام چیزهایی که برای ایوب اتفاق افتاده است، چرا که نه؟ بسیار آسان است که گرفتار مسائل دنیوی زندگی و فعالیت های زندگی روزانه بشویم و پرسش های بزرگ و مهم را فراموش کنیم. چیزی مانند مصیبت چه برای ما و چه برای دیگران وجود ندارد که ما را از رخوت روحانی رها کرده و باعث شود که ما شروع به پرسیدن سوال های مهم بکنیم.

 

آیات ۶۵ تا ۷۲ باب ۱۱۹ مزامیر را بخوانید. نویسنده مزمور در اینجا چه می گوید؟

 

نویسنده مزمور قادر بود مشاهده کند که سختیهایی که او را به عذاب انداخته بود ختم به خیر گردید. بعضی اوقات مشکلات می توانند واقعا برکتی نهفته باشند که یا ما را به سمت خداوند باز می گردانند و یا برای نخستین بار او را نزد خدا می برند. چه کسی هست که داستان های افرادی را که به مرحله بحران رسیده اند را نشنیده باشد، که تنها در آن زمان فرد یا نزد خدا باز می گردد و یا برای نخستین بار تسلیم او می شود؟ بعضی وقت ها مصیبت ها هر چقدر هولناک و دردناک، می توانند خیریتی به همراه داشته باشند که در گذر زمان می توانیم آن را درک کنیم. گاهی اوقات نیز بی معنی به نظر می رسد.




بی گناه چه زمانی هلاک شده است؟

 

آیات ۱۱ تا ۱۳ باب۲ ایوب را بخوانید. این آیات درباره اینکه دوستان موقعیت او را چگونه می دیدند، چه چیزی می گویند؟

 

این افراد زمانی که خبردار شدند چه اتفاقی برای ایوب افتاده است با هم قرار گذاشته و روانه شدند. (ایوب باب ۲ آیه ۱۱) ؛ یعنی آنها برنامه ریزی کردند که با هم بیایند و دوست خود را ببینند. این آیات این ایده را می رسانند که آنها از آنچه دیدند حیرت زده شده بودند و با او به ماتم پرداختند.

 

بر اساس متن، آنها در سکوت نشستند و هرگز کلمه ای بیان نکردند. با این همه، شما به کسی در موقعیت ایوب چه چیزی می گویید؟ اگر چه هنگامی که ایوب نخستین بار لب به سخن گشوده و شکوه نمود این افراد حرفهای زیادی برای گفتن داشتند.

 

آیات ۱ تا ۱۱ باب ۴ ایوب را بخوانید. نکته مهم سخنان الیفاز به ایوب چیست؟

 

شاید آغازی خوب برای یک کتاب در مورد تسلی دادن بتواند الیفاز را در اینجا برجسته جلوه دهد. باب آغازین می تواند چنین عنوانی داشته باشد: "چیزهایی که نباید به فرد ماتم زده گفت". اگر چه این افراد مشخصا با ایوب ابراز همدردی کردند اما این همدردی از حد گذشت. به نظر می رسد که برای الیفاز، خلوص دینی مهم تر از اصل تسلی بود. دشوار است تصور کنیم یک نفر نزد کسی که مانند ایوب گرفتار مصیبت های زیادی شده است، برود و بگوید، بسیار خوب حتما سزاوارش بوده ای زیرا خدا عادل است و تنها بدکاران چنین رنج می برند.

 

حتی اگر کسی فکر کند که در مورد ایوب چنین بوده است، گفتن این مطلب چه حُسنی برای او داشت؟ فرض کنید یک راننده با سرعت زیاد در حین رانندگی تصادف کرده وکل خانواده اش را از دست داده است. آیا می توانید تصور کنید که کسی بلافاصله نزد او برود و در میان غم و ماتم به او بگوید: خدا تو را برای سرعت بالایت مجازات کرده است؟ مشکل سخن الیفاز تنها بحث خداشناسی که سوال برانگیز است نیست؛ مسئله بزرگتر بی احساس بودن او نسبت به ایوب و مشکلاتی بود که او با آنها روبرو بود.






یک مرد و آفریننده او

 

الیفاز قطعا" برای سخنان خود جایزه درایت و ابراز همدردی دریافت نخواهد کرد. او اساسا به ایوب چنین می گفت که اگر همه چیز به خوبی پیش برود ساده است که بتوان برای دیگران نور هدایت و تسلی بود اما اینک که اهریمن بر او فرو افتاده ، او پریشان شده است. در حالی که نباید چنین باشد. خدا عادل است و در نتیجه اتفاق بدی که به سرمان می آید، حق ماست.

 

آیات ۱۲ تا ۲۱ باب ۴ ایوب را بخوانید. مشاجرات دیگر الیفاز با ایوب چه بود؟

 

چیزهای جالب توجه بسیاری در اینجا وجود دارد که بتوان به آن دقت نمود از جمله اینکه چگونه این مردان حتی قبل از بوجود آمدن بنی اسرائیل، طبیعت و شخصیت خدای حقیقی را میشناختند. کل این کتاب به ما نشان می دهد که در واقع، دیگران به غیر از شیوخ و در نهایت اسرائیلیان، چیزی درباره خداوند می دانستند. در حقیقت ما در اینجا می بینیم که الیفاز به دنبال دفاع از ذات خداست.

 

آنچه الیفاز در خواب و رویاهای شبانه شنید به نحوی از نظرخداشناسی درست بود (مزامیر باب ۱۰۳ آیه ۱۴، اشعیا باب ۶۴ آیه ۷، رومیان باب ۳ آیات ۱۹ و ۲۰ را ببینید). ما به عنوان انسان از خاک هستیم، بسیار موقتی هستیم و می توانیم به راحتی مانند یک شاپرک له بشویم. و به طور حتم چه مرد و زنی می توانند بیشتر از خدا عادل باشند؟

 

از طرف دیگر، سخنان او بیهوده و خارج از موضوع بودند. مسئله ایوب این نبود که از خدا بهتر بود یاخیر. این شکایت ایوب نبود. او بیشتر درباره اینکه تا چه حد بیچاره، رنج کشیده بود سخن می گفت و نه اینکه به نوعی عادل تر از خدا بود.

 

اگر چه به نظر الیفاز این چیزها را از میان گفته های ایوب برگرفته بود. پس از هر چیز، اگر خدا عادل است و بدی فقط به دلیل بدی می آید، پس ایوب باید کاری کرده باشد که سزاوار آنچه باشد که گرفتارش شده بود. از این رو، شکایت ایوب منصفانه نبودند. الیفاز که مشتاق دفاع از خدا بود برای ایوب شروع به درس دادن نمود. او فقط در باره خدا اطلاعات عمومی داشت: یک مکاشفه ماوراطبیعی که به نوعی تقویت کننده موضع او بود. اگر چه تنها مشکل این است که موضعی که او در پیش گرفت از بحث خارج بود.






کامیابی کوتاه مدت

 

در باب ۵ الیفاز به بحث های خود ادامه می دهد. این تقریبا مشابه چیزی است که او در باب گذشته گفت: بدی تنها برای افراد بد اتفاق می افتد. تصور کنید این مطلب دردناک چه تاثیری بر ایوب داشت که می دانست این مطلب صحت ندارد و اینکه او سزاوار وضعیت کنونی نبود.

 

با این وجود مشکلی در اینجا وجود دارد: تمام آنچه الیفاز در اینجا می گوید اشتباه نیست. برخلاف آن، بسیاری از این افکار مشابه در بخش های دیگر کتاب مقدس تکرار شده اند.

 

آیات زیر چگونه احساسات بیان شده در باب ۵ ایوب را منعکس می کنند؟

 

مزامیر باب ۳۷ آیه ۱۰

 

امثال سلیمان باب ۲۶ آیه ۲

 

لوقا باب ۱ آیه ۵۲

 

اول قرنتیان باب ۳ آیه ۱۹

 

مزامیر باب ۳۴ آیه ۶

 

عبرانیان باب ۱۲ آیه ۵

 

هوشع باب ۶ آیه ۱

 

مزامیر باب ۳۳ آیه ۱۹




قضاوت عجولانه

 

قسمت اعظم آنچه که الیفاز به ایوب گفت درست بود. به این معنی که او به نکات درست بسیاری اشاره نمود، نکاتی که می بینیم بعدها در کتاب مقدس اشاره شد. و با این حال، پاسخ او به ایوب کاملا اشتباه بود. مشکل بیشتر در مورد آنچه که او گفت نبود؛ بلکه بیشتر در باره شرایط محیطی بود. آنچه که او می گفت حقایقی بودکه بر زبان می آورد که برای آن موقعیت خاص کاربرد نداشت. (درس هفته بعد را ببینید.)

 

جهان ما مکانی پیچیده می باشد. بسیار آسان است که به موقعیتی نگاه کنید و سپس چند جمله کلیشه ای و یا حتی آیاتی از کتاب مقدس که فکر می کنید مناسب است، به زبان بیاورید. شاید آنها مناسب باشند. اما اغلب چنین نیست. به این توضیح خانم الن جی. وایت درباره اینکه چگونه اغلب ما خود مقصر اتفاقاتی هستیم که برایمان رخ می دهند، توجه کنید. " هیچ حقیقتی در تعالیم کتاب مقدس واضح تر از این نیست که آنچه در زندگی ما واقع میشود نتیجه اعمال ماست. تا حد زیادی تجارب زندگی نتیجه افکار و اعمال خودمان هستند." Education, p. 146

 

این مطلب حقیقتی ژرف و مهم است. اما آیا می توانید تصور کنید که بعضی از مقدسان از روی حسن نیت نزد فردی با شرایط مشابه ایوب بروند و این توضیح خانم الن جی. وایت را برای او بخوانند؟ (متاسفانه در بعضی موارد، می توانیم چنین تصور کنیم.) تا چه حد برای این فرد مقدسِ خوش نیت بهتر می بود تا در عوض ، از این نصیحت پیروی کند؟ " بسیاری فکر می کنند که آنها نمایان کننده عدالت خدا هستند در حالی که کاملا در ارائه عطوفت و محبت عظیم خدا ناموفق بوده اند. اغلب کسانی که آنها با ایشان با سخت گیری و شدت برخورد می کنند تحت فشار وسوسه می باشند. شیطان در حال کشمکش با این افراد است و آنان با سخنان تند و بی احساس خود باعث یاس و نومیدی میشوند و آنان را در دام قدرت وسوسه کننده می اندازد. الن جی. وایت”—Ellen G. White, The Ministry of Healing, p. 163.

 

همان طور که اغلب چنین می باشد، واقعیت این است که چیزی فراتر از آنچه الیفاز و دیگران از جمله ایوب می دانستند، در جریان است. بنابراین تعجیل الیفاز در قضاوت نمودن حتی با وجود خداشناسی درستی که داشت، با توجه به شرایط ، اصلا کار درستی نبود.

 

چرا باید آیات زیر همیشه در جلوی ذهن ما در زمان برخورد با دیگران باشد بخصوص کسانی که معتقدیم مرتکب گناه شده اند. متی باب ۷ آیات ۱ و ۲؛ رومیان باب ۲ آیات ۱ تا ۳؛ اول قرنتیان باب ۴ آیه ۵.

 

حتی اگر حق با الیفاز بوده باشد و ایوب خود باعث و بانی این رنج ها بوده باشد، سخنان او بی تدبیر و نابجا بودند. ایوب الگویی برای تمام بشریت می باشد زیرا همه ما گرفتار نبرد بزرگ شده ایم و همگی در آن رنج می بریم. و در مرحله ای همه ما به دلسوزی و همدردی نیازمندیم و نه موعظه. بدون شک زمان و مکانی برای سخنرانی نمودن وجود دارد. اما هنگامی که یک فرد بر روی تلی از خاکستر نشسته ، زندگی اش نابود شده ، فرزندانش مرده اند و بدنش پر از جراحت می باشد - این گونه برخورد و گفتار جایز نیست.




تفکری فراتر:

 

همان طور که دیده ایم، همصحبتی الیفاز بدون حس همدردی نبود. موضوع این بود که همدردی او نسبت به آنچه نیاز خود برای دفاع از ذات خدا دید، در جایگاه دوم قرار داشت. گذشته از هر چیز، ایوب بشدت رنج می کشید و خدا عادل است؛ بنابراین، ایوب باید کاری انجام داده باشد که سزاوار این بلاها باشد. الیفاز چنین نتیجه گیری نمود که عدالت خدا تنها در این باره است. از این رو، ایوب به اشتباه شکایت می کرد.

 

مطمئنا خدا عادل است. اما این خود به خود به این معنی نیست که ما عدالت او را در هر موقعیتی که در این جهان سقوط کرده اتفاق می افتد، آشکارا خواهیم دید. واقعیت این است که چنین نمی باشد. عدالت و داوری واقع خواهد شد اما لزوما نه در حال حاضر. (مکاشفه یوحنا باب ۲۰ آیه ۱۲). بخشی از آنچه زندگی مومنانه معنی می دهد، اعتماد به خداست که عدالتی که در اینجا وجود ندارد روزی عیان وآشکار خواهد شد.

 

چیزی که در مورد الیفاز دیدیم، در رفتار بعضی از کاتبان و فریسیان نسبت به عیسی نیز دیده می شود. این مردان چنان درگیر تمایلشان برای وفاداری به دینداری بودند که عصبانیت خود نسبت به شفا دادن های خداوند در روز سبت نشان دادند

 

(باب ۱۲ متی را ببینید)، در حالی که باید شادی خود را از شفای یک بیمار و رهایی از رنج او ابراز میداشتند. گذشته از خاص بودن سخنان مسیح در آیه زیر، اصل این است که ما که خدا را دوست داریم و نسبت به او غیرت داریم باید همیشه بیاد داشته باشیم: وای بر شما ای علمای دینی و فریسیان ریاکار. شما حتی ده یک محصول نعناع و شوید و زیره باغچه خود را زکات میدهید اما از طرف دیگر مهمترین احکام خدا که نیکوئی ، گذشت و صداقت است را فراموش کرده اید. شما باید ده یک را بدهید ولی احکام مهمتر خدا را فراموش نکنید. (متی باب ۲۳ آیه ۲۳).

 

جزا





بعد از ظهر روز سبت

 

مطالعه این هفته: ایوب باب ۸ آیات ۱ تا ۲۲، باب ۱۱ آیات ۱ تا ۲۰؛ اشعیا باب ۴۰ آیات ۱۲ تا ۱۴؛ پیدایش باب ۶ آیات ۵ تا ۸؛ دوم پطرس باب ۳ آیات ۵ تا ۷.

 

آیه حفظی: ”آیا عمقهای خدا را میتوانی دریافت نمود؟ یا به کُنهِ قادر مطلق توانی رسید؟“ (ایوب باب ۱۱ آیه ۷).

 

مشکل رنج کشیدن انسان بدون شک برای ترس و ارعاب بشریت ادامه مییابد. میبینیم که مردم ”خوب“ از مصیبتهای بزرگ رنج میکشند، در حالی که مردم بد بدون مجازات به زندگی ادامه میدهند. چند سال قبل کتابی با نام " چرا اتفاقات بد برای افراد خوب رخ میدهند؟" چاپ شد. این یکی از متعدد تلاشهای هزاره برای رسیدن به پاسخی قانع کننده برای این مشکل بود. اما پاسخی یافت نشد. نویسندگان و اندیشمندان زیاد دیگری از مشکلاتشان برای درک رنج بشری نوشتهاند. اما به نظر نمیرسد که به پاسخهای درست دست یافته باشند.

 

البته این موضوع مرتبط با کتاب ایوب است و در آن بررسی خواهد شد که چرا اصلاً افراد ”خوب“ مانند ایوب در این جهان رنج میکشند. با این وجود، تفاوت اساسی بین کتاب ایوب و سایر کتابها این است که کتاب ایوب بر اساس دیدگاه بشری از رنج کشیدن نیست (اگر چه بسیاری از آن را در کتاب مییابیم)؛ در عوض، از آنجایی که بخشی از کتاب مقدس است، از دیدگاه خدا به این مشکل نگاهی میاندازیم.

 

این هفته گفتار بیشتری را از مردانی که نزد ایوب در فلاکت او آمدند، میخوانیم. ما از آنها و بخصوص از اشتباهاتشان که مانند دیگران تلاش در درک مشکل درد داشتند، چه چیزی میتوانیم بیاموزیم؟

 

* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۱۲ نوامبر آماده شوید.




اتهامات بیشتر

 

گویی که حرفهای الیفاز برای ایوب به اندازه کافی ناراحت کننده نبود که ناگاه داغ بیشتری بر دردهای ایوب توسط بَلدَد با حرفهای مشابه گذارده شود. متأسفانه بلدد نسبت به ایوب از الیفاز نا پخته تر و خشن تر رفتار نمود. تصور کنید نزد کسی که فرزندانش را از دست داده بروید و بگویید: ” فرزندانت به خدا گناه ورزیدند و مستحق مجازات بودند“ (ایوب باب ۸ آیه ۴).

 

این کار مضحک است زیرا نخستین باب از کتاب ایوب (ایوب باب ۱ آیه ۵) به وضوح نشان میدهد که ایوب برای فرزندانش بخاطر همان دلیل قربانی میگذراند مبادا که مرتکب گناه شده باشند. بنابراین، ما در اینجا یک تضاد میان درک فیض (همانطور که در اعمال ایوب دیده شد) و سخنان آغازین بلدد که قانونگرایی خشن و مجازات گونه را نمایان میکند، میبینیم. حتی بدتر اینکه بلدد در تلاش برای حمایت از ذات خدا چنین سخن میگوید.

 

آیات ۱ تا ۲۲ باب ۸ ایوب را بخوانید. استدلال بلدد چیست و تا چه حد درست میباشد؟ به این معنی که اگر شما قرار بود موضوع اصلی را نادیده بگیرید و فقط به احساسات ابراز شده توجه کنید، چه خطایی در سخنان او میتوانستید بیابید؟

 

چه کسی میتواند در این حرف، خطایی بیابد؟ ” ما آنقدر زندگی نکرده ایم که همه چیز را بدانیم“ (ایوب باب ۸ آیه ۹). این جمله قدرتمند، درست و کاملاً بر اساس کتاب مقدس میباشد (یعقوب باب ۴ آیه ۱۴). یا در این هشدار او که گفت انسان بیخدا که امید خود را در چیزهای دنیوی میگذارد، در واقع به چیزی ضعیف تر از ”تار عنکبوت“ (ایوب باب ۸ آیه ۱۴) اطمینان میکند، چه اشتباهی وجود دارد؟ این تفکری دقیقاً بر اساس کتاب مقدس میباشد.

 

شاید بزرگترین مشکل این باشد که بلدد تنها یک جنبه از ماهیت خدا را معرفی میکند. مثل خواندن یک مصرع از یک شعر دوبیتی که مفهوم و پیام کامل شعر بدون مصرع دیگری کامل نیست. شاید یک نفر برای اثبات نظر خود از یک مصرع بهره ببرد و مصرع دیگری را نادیده بگیرد. برای مثال فردی میتواند تنها بر احکام و عدالت و فرمانبرداری تمرکز نماید در حالی که دیگری میتواند بر فیض و بخشش و جانفشانی تمرکز کند. هر کدام از این تأکیدها معمولاً به تصویری تحریف شده از خدا و حقیقت منتهی میشوند. ما در اینجا مشکل مشابهی میبینیم.






کمتر از گناهانت ترا سزا داده است

 

”آیا عمقهای خدا را میتوانی دریافت نمود؟ یا به کنه قادر مطلق توانی رسید؟ مثل بلندیهای آسمان است؛ چه خواهی کرد؟ گودتر از هاویه است؛ چه توانی دانست؟ پیمایش آن از جهان طویلتر و از دریا پهنتر است“ (ایوب باب ۱۱ آیات ۷ تا ۹؛ اشعیا باب ۴۰ آیات ۱۲ تا ۱۴ را نیز ببینید).

 

چه حقیقتی بیان شده است و چرا مهم است که ما همیشه آن را به یاد داشته باشیم؟

 

کلمات در اینجا عبارات زیبایی از واقعیتی هستند که چیزهای زیادی در مورد خدا وجود دارد که ما از آن آگاهی نداریم و همه تلاشهایمان برای یافتن او به دانش اندکی ختم خواهد شد. جالب است که یکی از معروفترین فیلسوفان قرن بیستم، ریچارد رورتی فقید (Richard Rorty) اساساً چنین استدلال نمود که ما هرگز واقعیت و حقیقت را درک نخواهیم کرد و در نتیجه باید دست از تلاش برداریم. رورتی استدلال نمود که به جای سعی در درک واقعیت، تنها کاری که میتوانیم انجام بدهیم، با آن کنار آمده و آنرا بپذیریم. جالب توجه است که: ۲۶۰۰ سال فلسفه سنتی غرب در اوج خود به افول رسیده است. اگر تمامی جستجوهایمان ما را در همان تاریکی ابتدایی که در آن زندگی میکنیم نگاه دارد پس چه کسی با کنکاش ، آفریننده را درک خواهد نمود – آن کسیکه آن واقعیت را در ابتدا ساخت در نتیجه عظیمتر از آن است. رورتی اساساً آنچه را که ما در کتاب مقدس میخوانیم تأیید نمود.

 

با این وجود، این آیات به همان اندازه که عمیق هستند، از خطابهای منتسب به صوفر، سومین آشنای ایوب گرفته شده بودند و او این سخنان را به عنوان بخشی از استدلال ناقص علیه ایوب بکار برد.

 

آیات ۱ تا ۲۰ باب ۱۱ ایوب را بخوانید. چه بخشی از سخنان صوفر درست میباشد، اما چه اشتباهی در استدلال کلی او وجود دارد؟

 

درک اینکه دشوار است که چطور یک نفر بتواند نزد شخصی که مانند ایوب در رنج و ماتم است برود و به او بگوید: تو سزاوار چنین مصیبتی هستی یا بگوید ، نه این بلایی که بر سرت آمده کم تر از آن چیزی است که مستحق آن هستی. چیزی که حتی بدتر میباشد این است که او نیز مانند دو نفر دیگر همان کار را انجام میدهد، همه در تلاش برای دفاع از نیکوئی و ذات خدا هستند.

 

گاهی اوقات، صرفاً آگاهی از حقایق مربوط به کُنه و ذات خدا خودبخود باعث نمیشود که ما آن را انعکاس بدهیم. ما به چه چیز بیشتری برای منعکس نمودن ذات خدا نیاز داریم؟



عذاب الهی

 

سه دوست ایوب بدون شک اطلاعاتی در مورد خدا داشتند. و آنها در اهتمام خویش در جانبداری از خدا نیز خالص و بی ریا بودند. و همانطور که دیدیم، اگرچه سخنانشان به ایوب در مسیر درستی نبود (بخصوص با در نظر گرفتن زمینه)، این مردان به حقایقی بنیادین اشاره میکردند.

 

و استدلالهای ایشان متمرکز بر این بود که خدا، خدای عدالت پیشه است و اینکه جزای عذاب الهی را بر بدی و اَجرِ برکات خاص را به نیکی میدهد. اگر چه ما از زمان دقیقی که مردان آنجا را ترک نمودند، آگاهی نداریم، زیرا بر این باوریم که موسی کتاب ایوب را زمانی که در مِدیان بود نوشت و آنها حدوداً پیش از دوران «خروج» از مصر زندگی میکردند. به احتمال زیاد آنها پس از دوران طوفان نوح زندگی میکردند.

 

آیات ۵ تا ۸ باب ۶ پیدایش را بخوانید. اگر چه ما میدانیم این مردان (الیفاز، بلدد و صوفر) تا چه حد درباره طوفان نوح میدانستند، داستان آن چگونه ممکن است بر خداشناسی ایشان تأثیر گذاشته باشد؟

 

داستان طوفان نوح به روشنی نمونهای از عذاب الهی برای گناه میباشد. خدا در آن مستقیماً کسانی که خصوصاً مستحق جزا هستند را مجازات میکند. با این وجود حتی در اینجا، مفهوم فیض همانطور که در آیه ۸ با ۶ پیدایش دیده میشود، نمایان شده است. خانم الن جی وایت نیز درباره این حقیقت نوشت که ”صدای هر ضربه چکش که بر کشتی میخورد، برای مردم موعظه و هشداری بود.“ – The Spirit of Prophecy, vol. 1, p. 70. با این حال، به نوعی در این داستان میتوانیم نمونهای از آنچه این مردان برای ایوب موعظه میکردند را ببینیم.

 

این ایده مشابه عذاب داوری در پیدایش باب ۱۳ آیه ۱۳، باب ۱۸ آیات ۲۰ تا ۳۲ و باب ۱۹ آیات ۲۴ و ۲۵، چگونه دیده میشود؟

 

الیفاز، بلدد و صوفرخواه از این وقایع آگاهی داشتند و یا نا آگاه بودند، آنها واقعیت داوری مستقیم خدا نسبت به بدی را آشکار نمودند. خدا در واقع گناهکاران را در گناهانشان رها نکرده بود و اجازه نمیداد تا گناه ، ایشان را نابود سازد. در مورد طوفان نوح نیز، خدا مأمور مستقیم مجازات ایشان بود. او در اینجا به عنوان یک قاضی و نابود کننده شرارت و بدی عمل نمود.






اگر خداوند چیز تازهای خلق کند

 

نمونه های زیادی از جزای عاجل الهی برای شریران و همچنین برکت دادن به ایمانداران در کتاب مقدس ثبت شدهاند ، مدتهای مدید پس از درگذشت شخصیتهای کتاب ایوب.

 

در اینجا چه وعده بزرگی برای اطاعت و فرمانبرداری داده شده است؟ تثنیه باب ۶ آیات ۲۴ و ۲۵.

 

عهد قدیم پر از وعدههای برکت و کامیابی میباشد که خدا مستقیماً به بندگانی عطا خواهد نمود که از او اطاعت کنند. بنابراین، در اینجا میتوانیم مثالهایی ببینیم از آنچه که این مردان در مورد برکت دادن خدا به ایوب گفتند ؛ کسانی که با وفاداری به دنبال اطاعت از او و فرمانهایش و زندگی خدا پسندانه و درست هستند.

 

البته عهد قدیم نیز مملو از هشدارهایی درباره جزای عاجل الهی است که بر سر نا مطیعان خواهد آمد. در بیشتر قسمتهای عهد قدیم، بخصوص پس از عهد با بنیاسرائیل بر کوه سینا، خدا به بنی اسرائیل درباره آنچه نافرمانی ایشان بر سرشان خواهد آورد، هشدار میدهد. ” اما اگر بر خلاف دستورات خداوند رفتار کنید و به سخنان او گوش ندهید آنگاه شما را مثل اجدادتان مجازات خواهد نمود “ (اول سموئیل باب ۱۲ آیه ۱۵).

 

آیات ۱ تا ۳۳ باب ۱۶ اعداد را بخوانید. این رویداد چه چیزی درباره واقعیت جزای عذاب الهی تعلیم میدهد؟

 

با توجه به ماهیت چگونگی نابودی طغیان کنندگان بر ضد خدا ، این واقعه نمیتواند به این نظریه مرتبط شود که ”گناه مجازات خود را به بار میآورد“.این افرادعذاب مستقیم الهی را از سوی خدا برای گناه و طغیان خویش دریافت نمودند. در این مورد، میتوانیم قدرت خارق العاده بارز خدا را ببینیم که قوانین طبیعت تغییر یافته اند. ” اما اگر خداوند خلقت تازه ای بنماید و زمین دهان خود را گشاده ایشانرا با جمیع مایملک ایشان ببلعد که بگور زنده فرود روند آنگاه بدانید که این مردمان خداوند را اهانت نموده اند. “ (اعداد باب ۱۶ آیه ۳۰).

 

”خلقت“ در اینجا با ”خلق کرد یا آفرید“ در آیه ۱ باب ۱ پیدایش کاربرد یک ریشه دارند. خداوند میخواست همه بدانند که خود او بود که بلافاصله و مستقیماً این مجازات را بر سر متمردین آورد.




مرگ دوم

 

مطمئناً بزرگترین و قدرتمندترین نمایش عقوبت اخروی در پایان جهان با نابودی شریران خواهد بود که در کتاب مقدس ”مرگ ثانی“ نامیده شده است (مکاشفه یوحنا باب ۲۰ آیه ۱۴). به طور حتم این مرگ ، نباید با مرگ عمومی کل نسل آدم اشتباه گرفته بشود. این مرگی است که آدم دوم، عیسی مسیح عادلان را در پایان جهان از آن جدا خواهد نمود (اول قرنتیان باب ۱۵ آیه ۲۶). در مقابل، مرگ ثانی مانند برخی از مجازاتهای دیگری که در زمان عهد قدیم دیده میشوند، مجازات مستقیم خدا برای گناهکارانی است که توبه نکرده و نجات در عیسی را دریافت نکردند.

 

آیات ۵ تا ۷ باب ۳ دوم پطرس را بخوانید. کلام خدا درباره سرنوشت گمراهان چه میگوید؟

 

”آتش از طرف خدا از آسمان بر زمین میریزد. زمین شکافته شده است. سلاحهایی که در زیر پنهان شدهاند، بیرون کشیده میشوند. شعلههای حریص آتش از هر شکاف باز بیرون می آیند. همه سنگها در آتش میسوزند. روزی آمده است که همه چیز باید در آن مانند اجاق بسوزد. عناصر و همچنین زمین در حرارت گداخته میشوند و هر آنچه در آن میباشد ،سوخته میشود. ملاکی باب ۴ آیه ۱؛ دوم پطرس باب ۳ آیه ۱۰. سطح زمین مانند تودهای گداخته به نظر میرسد – دریاچهای بزرگ و خروشان از آتش. زمان داوری و تباهی انسانهای بیخدا رسیده است – ’روز انتقام خداوند و سال عقوبت بجهت دعوی صهیون خواهد بود. ‘ اشعیا باب ۳۴ آیه ۸.“ – الن جی. وایت،

 

Ellen G. White, The Great Controversy, pp. 672, 673.

 

اگرچه گناه میتواند مجازات خود را به همراه داشته باشد، بدون شک زمانهایی وجود دارند که خدا خود مستقیماً گناه و گناهکاران را نابود میکند، همانطور که شخصیتهای کتاب ایوب استدلال کردند. درست است که تمام رنجهای این جهان از گناه بوجود آمدهاند. اما این درست نیست که همه رنجها، مجازات خدا برای گناه هستند. این مطمئناً در مورد ایوب و همچنین موارد دیگر، صدق نمیکرد. واقعیت این است که ما درگیر نبرد بزرگ هستیم و دشمنی داریم که میخواهد به ما صدمه بزند. خبر خوش این است که در میان همه اینها، میتوانیم بدانیم که خدا مراقب ماست. گذشته از دلایل همه مشکلاتی که داریم و گذشته از پیامدهایی که به همراه دارند، ما از محبت خدا مطمئن هستیم، محبتی که بزرگی آن با مصلوب شدن عیسی برای ما عیان شد ، کاری که به تنهایی پایان همه مصیبتها را وعده میدهد.






تفکری فراتر:

 

همانطور که پیش تر در این فصل گفته شد، مهم است که تلاش کنیم خود را به جای شخصیتهای این داستان بگذاریم، زیرا این کار میتواند به ما در درک انگیزهها و کارهای ایشان کمک کند. آنها مانند ما نبرد پشت صحنه را ندیدند. اگر ما خود را به جای آنها قرار بدهیم، نباید دیدن اشتباهات الیفاز، بلدد و صوفردر مورد رنجهای ایوب، برایمان چندان دشوار باشد. آنها قضاوتی میکردند که واجد شرایط فتوا نبودند. ”برای انسانها بسیار طبیعی است که فکر کنند مشکلات بزرگ نماد جرمهای بزرگ و گناهان سنگین هستند؛ اما انسانها اغلب درسنجش و درک خوی و خصلت اشتباه میکنند. ما در زمان داوری برای جزا زندگی نمیکنیم. خوب و بد با هم مخلوط شده است و مصیبتها بر سر همه میآیند. گاهی اوقات بشر از دایره حمایت خدا خارج میشود و سپس شیطان قدرت خود را به ایشان تحمیل میکند و خدا مداخلهای نمیکند. ایوب به شدت رنج می کشید و دوستانش به دنبال متوجه نمودن او به این موضوع بودند که رنجهای او نتیجه گناه هستند و باعث شدند که او احساس کند که محکوم به مجازات شده است. آنها وضعیت او را به عنوان یک گناهکار بزرگ جلوه دادند؛ اما خداوند آنها را برای نحوه قضاوت ایشان در مورد خدمتگزار وفادار خود، سرزنش نمود.“ – الن جی. وایت، Ellen G. White Comments, The SDA Bible Commentary, vol. 3, p. 1140. ما باید مراقب نحوه برخوردمان با مسئله کلی رنج و عذاب باشیم. مطمئناً در بعضی موارد، فهمیدن موضوع آسانتر به نظر میرسد. فردی سیگار میکشد و به سرطان ریه دچار میشود. از این ساده تر چه میتواند باشد؟ این مشکلی ندارد، اما کسانی که تمام عمرشان سیگار میکشند و هرگز سرطان نمیگیرند، چطور؟ آیا خدا یکی را مجازات میکند و دیگری را خیر؟ آیا خدا فردی را وادرا میسازد و دیگران را خیر؟ در پایان، ما مانند الیفاز، بلدد و صوفر همیشه نمیدانیم مصیبتها به چه دلیلی میآیند. در یک مفهوم، تقریباً اهمیتی ندارد که ما دلیل آ نرا بدانیم یا خیر. چیزی که مهم میباشد این است که در پاسخ به مصیبتی که میبینیم، چه کاری انجام میدهیم. این اشتباه این سه مرد بود.




خون بیگناه





بعد از ظهر روز سبت

 

مطالعه این هفته: ایوب باب ۱۰؛ اشعیا باب ۵۳ آیه ۶؛ رومیان باب ۳ آیات ۱۰ تا ۲۰؛ ایوب باب ۱۵ آیات ۱۴ تا ۱۶، باب ۱ آیات ۱۸ تا ۲۰؛ متی باب ۶ آیه ۳۴.

 

آیه حفظی: ”پس ایمان، اعتماد بر چیزهای امید داشته شده است و برهان چیزهای نادیده“ (عبرانیان باب ۱۱ آیه ۱).

 

آلبر کامو (Albert Camus) نویسنده الجزایری تبار با مسئله رنج بشری در تکاپو بود. او در کتاب خود از بلای طاعون به عنوان استعارهای یاد میکند که درد و عذاب را بر بشر فرو میریزد. او صحنهای را بنمایش در آورده بود که در آن پسر بچهای مبتلا به طاعون به طرز فجیعی میمیرد. پس از آن یک کشیش که شاهد این ماجرای غم انگیز بود، به پزشکی که در آنجا بود رو کرده و گفت: ”چنین چیزهایی ترسناک و ناخوشایند وجود دارند زیرا بشر از درک آن عاجز است. اما شاید ما باید آنچه را که درک نمیکنیم دوست بداریم.“ پزشک یا غضب و با حاضر جوابی پاسخ داد: ”خیر پدر. من نظریه کاملاً متفاوتی نسبت به دوست داشتن دارم. و تا روز مرگم، از طرح مسئله دوست داشتن زجر و عذاب کودکان سر باز خواهم زد." Albert Camus, The Plague (New York: First Vintage International Edition, 1991), p. 218. این صحنه منعکس کننده آن مطلبی است که در کتاب ایوب مشاهده کردیم: پاسخهای نادرست و نا بجا به مسائلی که راهحلی آسان ندارد. ایوب همانند آن پزشک میدانست که پاسخهای داده شده با واقعیت حاضر سازگار نبودند. از این رو، با چالشی روبرو هستیم: برای مسائلی که بظاهر بی معنی هستند چطور میتوانیم جوابهای معنادار پیدا کنیم؟ این هفته ادامه ماجرا را پیگیری خواهیم نمود.

 

* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۱۹ نوامبر آماده شوید.




اعتراض ایوب

 

الیفاز، بَلدَد و صوفر به نکته ای اشاره کردند: خدا شرارت را مجازات میکند. متأسفانه،آن نکته در وضعیت ایوب کاربرد نداشت. مصیبتهای ایوب به مجازات عذاب الهی ارتباطی نداشت. خدا او را مانند قورح و داتان و ابیرام، برای گناهانی که مرتکب شده بودند مجازات نمیکرد. ایوب نیز آنگونه که اغلب ذکر میشود، آنچه را که کاشته بود درو نمیکرد. خیر، ایوب مرد عادلی بود؛ خدا خود چنین میگوید (ایوب باب ۱ آیه ۸ را ببینید)، و در نتیجه ایوب نه تنها سزاوار رنج و عذاب نبود، بلکه خود نیز نسبت به این موضوع واقف بود. و به همین دلیل گلایه های او بسیار تند و جگر سوز بود.

 

باب ۱۰ ایوب را بخوانید. او در اینجا به خدا چه میگوید و با توجه به شرایط، چرا منطقی به نظر میرسد؟

 

آیا کسانی که به خدا ایمان دارند نیز در زمان مصیبتهای بزرگ، چنین سوالهای مشابهی نپرسیدهاند؟ خداوندا چرا اصلاً زحمت آفریدن مرا به خود دادي؟ یا، چرا با من این کار را میکنی؟ یا، آیا بهتر نمیبود اگر من به جای آفریده شدن و روبرویی با این چیزها، اصلاً خلق نمیشدم؟

 

بار دیگر، آنچه که باعث میشود درک همه اینها برای ایوب دشوارتر شود این است که او میدانست به خدا وفادار بود. او به خدا فریاد برآورد: ”اگر چه میدانی که شریر نیستم و از دست تو رهانندهای نیست“ (ایوب باب ۱۰ آیه ۷).

 

در اینجا تناقضی پیچیده وجود دارد: در مقایسه با آنچه دوستان ایوب گفتند، او بخاطرگناهان خود رنج نمیکشید. متن کلام عکس این مطلب را به ما تعلیم میدهد: ایوب در اینجا دقیقاً به دلیل وفادار بودن خویش رنج میکشید. دو باب نخست کتاب ، این نکته را نشان میدهند. ایوب به هیچ نحو متوجه این دلیل نبود و حتی اگر میتوانست بفهمد، احتمالاً تلخکامی و نا امیدیاش بیشتر میشد.

 

اگر چه موقعیت ایوب منحصر به فرد بود، از آنجایی که با مسئله جهانی رنج سرو کار دارد، جنبه جهانی پیدا میکند، بخصوص وقتی که این رنج در مقایسه با بدیهای دیگران نسبت بزرگتری داشته باشد. از سرعت غیر مجاز تجاوز کردن و جریمه شدن یک چیز است؛ و باعث کشته شدن یک نفر در حین این کار، مسئله دیگری میباشد.

 

به کسی که بر این باور است که ناعادلانه رنج میکشد، چه چیزی میتوانید بگویید؟





ریختن خون بیگناه؟

 

ما اغلب مسئله رنج کشیدن فردی ”بیگناه“ را میشنویم. کتاب مقدس معمولاً در زمینه ضرب و جرح یا حتی قتل مردمی که سزاوارش نبودند، حتی از عبارت ”ریختن خون بیگناه“ استفاده میکند. (اشعیا باب ۵۹ آیه ۷، ارمیا باب ۲۲ آیه ۱۷، یوئیل باب ۳ آیه ۱۹) اگر در این جهان وانفسا بخواهیم ازعبارت ” ریختن خون بیگناه“ استفاده کنیم همانطور که همه میدانیم مثال کم نخواهیم آورد.

 

از طرف دیگر، کتاب مقدس درباره واقعیت گناهکاری بشر و فساد بشر صحبت میکند که پرسشی معتبر درباره معنی ”بیگناه“ یا بی تقصیر مطرح میکند. اگر همه گناه کردهاند، اگر همه احکام خدا را نقض کردهاند، پس چه کسی حقیقتاً بیگناه است؟ همانطور که یک نفر قبلاً گفت، ”گواهی ولادت شما تأییدی بر مجرم بودن شماست.“

 

اگرچه متخصصان الهیات و پژوهشگران کتاب مقدس برای قرنها درباره ارتباط دقیق طبیعت بشر با گناه بحث کردهاند، کتاب مقدس بطور واضح میگوید که گناه بر تمام بشریت تأثیر گذاشته است. نظریه بیگناهی بشر تنها در عهد جدید یافت نمیشود. در مقابل، کشف عهد جدید از موضوع به آنچه که در عهد قدیم نوشته شده تعمیم می یابد.

 

آیات زیر درباره واقعیت گناه چه چیزی تعلیم میدهند؟ اول پادشاهان باب ۸ آیه ۴۶، مزامیر باب ۵۱ آیه ۵ ، امثال سلیمان باب ۲۰ آیه ۹، اشعیا باب ۵۳ آیه ۶، رومیان باب ۳ آیات ۱۰ تا ۲۰.

 

درکنار شواهد واضح کتاب مقدس، هر کسی که تا کنون شخصاً خداوند را شناخته باشد، اگر نگاهی اجمالی به خوبی و تقدس خدا انداخته باشد، واقعیت بشر گناهکار را میشناسد. در این مفهوم، چه کسی میان ما واقعاً ”بیگناه“ است؟ (فعلاً سوال کلی در باره نوزادان و خردسالان را از قلم می اندازیم)

 

از سوی دیگر، هدف در واقع این نیست. ایوب یک گناهکار بود؛ در آن مفهوم، او بیگناهتر از فرزندانش که بیگناه نبودند، نبود. و با این وجود، آنچه که او و آنها انجام داده بودند ،ایشان را مستحق سرنوشتی شوم و نامبارک نمیکرد. شاید این سوال نهایی بشریت در باره رنج باشد. ایوب بر خلاف استدلال هایدوستانش که همچون دیواری خشتی سست بودند (ایوب باب ۱۳ آیه ۱۲)، می دانست آنچه که برایش اتفاق میافتاد، چیزی نبود که سزاوار آن باشد.